۳ آذر ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • فرهنگستان
  • >
  • به یاد شهید عبدالحسین موسوی نژاد، شهید قربانی تروریسم پژاک

به یاد شهید عبدالحسین موسوی نژاد، شهید قربانی تروریسم پژاک

  • ۷ مهر ۱۳۹۹
  • ۹۱۵ بازدید
  • ۰

به گزارش انجمن بی تاوان، پیوسته خود را جامانده کاروان شهدا می‌دانست؛ از همان روزی که با شهدا پیمان اخوت بست آتش درد فراق و اشتیاق در دلش شعله‌ورتر شد به‌نحوی‌که تمام وجودش شیدای شهادت شد؛ در آن مواقع بهترین گزینه برای تسلای دل بی‌قرارش حضور بر سر مزار شهدا و مرور خاطرات مشترکشان بود خاطراتی که در کشاکش شرایط زندگی با همه وجودش عجین شده بود.

پایبندی به احکام و دستورات دینی زمانی به‌وضوح در شخصیت او خودنمایی کرد که معلمی طاغوتی، او را مجبور به خواندن ترانه‌ای کرد اما به دلیل روحیه مذهبی که داشت زیر بار آن نرفت و معلم نیز برای ماندگاری خطای سرپیچی از دستور، دستان کوچکش را در برف سرد زمستانی فروبرد تا ضرب تازیانه بر دستانش یادآور خلق اثری ماندگار در عمق وجودش شود؛ همین ویژگی‌های خاص رفتاری و افکار ناب معنوی علت تمایز او نسبت به هم سن و سالانش شده بود.

روحیه انقلابی‌گری از زمان ارتباط پدر مرحومش حجت‌الاسلام سید جواد با امام راحل در وجودش نقش‌ بست؛ به‌گونه‌ای که فعالیت‌های انقلابی و پخش اعلامیه‌های حضرت امام را بر دیگر هیجانات خاصه دوران کودکی‌اش برگزید؛ تربیت مذهبی و گرایش اطرافیان در این مسیر، محرک اصلی او در تثبیت گام‌هایش شد تا جایی که بعد از پیروزی انقلاب و شروع جنگ نیز راهی جبهه‌های نبرد می‌شود.

تجربه دوران کودکی متفاوت از همسالان، روحیه و افکاری توأم با حس و حالی معنوی، از ویژگی‌های بارز شهید عبدالحسین موسوی نژاد است، او که عضو نیروهای اطلاعاتی لشکر عملیاتی اباعبدالله الحسین (ع) از سپاه امام علی بن ابیطالب (ع) قم بود در اردیبهشت ۱۳۴۸ در روستای جوادیه قم چشم به جهان گشود و سرانجام در ۳۰ تیرماه ۱۳۹۰ در ارتفاعات جاسوسان سردشت پایبند وعده خود با شهدا شد.

مرگ و زندگی در جامه سبز پاسداری

حضور شهید موسوی نژاد در مناطق عملیاتی دفاع مقدس مربوط به پس از شهادت دایی او از سال ۶۴ تا ۶۷ بود و پس از اتمام دفاع مقدس نیز زندگی مشترک خود را با امکاناتی ناچیز در نهایت سادگی آغاز می‌کند؛ نرجس زند قمی زندگی با آقا سید را دارای خیر و برکات بسیار و عنایت خاص خداوند می‌دانست به‌نحوی‌که با وجود مشقات و نبود شرایط مناسب برای شروع زندگی اما از سر گرفته شد.

همسر شهید از نحوه آشنایی و آغاز زندگی مشترک خود با سید شهید این‌گونه سخن می‌گوید: «برحسب اتفاق پدرم با آقا سید در یک منطقه عملیاتی حضور داشتند و از طرفی خانواده ایشان دوست و همسایه نزدیک ما بودند بنا بر شناختی که نسبت به هر دو خانواده وجود داشت و علاقه شهید و درنهایت پذیرش شرایط شغلی ایشان در جامه سبز پاسداری از جانب بنده این وصلت انجام شد.»

«وقتی با آقا سید ازدواج کردم زندگی چندان راحتی نداشتیم گاهی فشار مالی به‌قدری زیاد می‌شد که با خودم می‌گفتم کاش چند سال نامزد می‌ماندیم و بعد زیر یک سقف می‌رفتیم اما محبت‌های سید عبدالحسین و رفتار سنجیده‌اش همه کاستی‌ها را جبران می‌کرد، همسرم زندگی مشترک را برای رضای خدا آغاز کرد و در فرازوفرودهای مسیر آن نیز برای جلب رضایت خداوند بسیار تلاش کرد.»

بنا به گفته همسر شهید شب اول زندگی ما با حرف از شهدا شروع شد و طی زندگی، رابطه هفتگی و مداوم با خانواده شهدا و… در آخر نیز ختم به شهادت آقا سید شد؛ عطر و بوی شهدا از جای‌جای زندگی‌اش به‌وضوح استشمام می‌شد؛ شب عروسی با لباس سپاه در مراسم حاضر شد و زیر بار تعویض آن نرفت و در هر شرایطی جامه سبز پاسداری را لباس زندگی و مرگ خویش می‌دانست.

اخلاص قلبی، برگ برنده زندگی شهید

سید عبدالحسین با عنوان جوانی متدین و مذهبی هیچ‌گاه از خط رزمندگی و خدمت خارج نشد و تا آخرین لحظه از زندگی پربرکت خویش در پی انجام مأموریت‌های طولانی، سخت و سنگین محول شده بود دل‌تنگی‌ها و بهانه‌های بچه‌ها و مسئولیت و فشار زندگی شرایط را سخت‌تر می‌کرد اما حضور پر مهر و برکت ایشان همچون اکسیر آرامش، تمام مسائل را در خود حل می‌ساخت.

همسر شهید مدافع امنیت کشور از رسیدن به بالاترین جایگاه معنوی سخن می‌گوید: «برگ برنده زندگی شهید فراتر از صفات خوبی که داشتند اخلاص قلبی و بی‌حد ایشان در همه امور بود و پیوسته به اطاعت محض در برابر فرمایشات ولایت‌فقیه سفارش و تأکید داشتند درواقع تمام رفتارهای آقا سید برگرفته از دستورات خداوند و روایات اهل‌بیت سلام‌الله علیها بود.

هم سو شدن با آرمان‌های شهدا در ابتدا نیازمند تحقیق درباره خود شهید است و در مرحله بعد همرنگی با شهدا ازنظر عقاید، نحوه زندگی، رفتار و حتی ظاهر شهید را می‌طلبد درواقع اگر روند مراحل انس گرفتن با راه و رسم و مرام شهدا، از منظر الگویی بررسی شود به‌مرور زمان تأثیر خود را خواهد داشت و رنگ و بوی شهید در صورت و سیرت فرد ظاهر می‌شود.

عقد اخوت با شهیدان حسین مرادی، محمود علی مددی، محمد منتظری و مهدی مریدی در نهایت به انتظار سید پایان داد او با عنوان مدیر معاونت اطلاعات لشکر عملیاتی اباعبدالله الحسین (ع) به‌ اتفاق جمعی از همرزمانش برای مبارزه با گروهک پژاک به شمال غرب اعزام شدند تا اینکه در شامگاه سی‌ام تیرماه با اصابت بمب هدایت از راه دور ضدانقلاب در مسیر خودروی آن‌ها، دستان دوستان شهیدش را به گرمی فشرد.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *