۱۰ فروردین ۱۴۰۳

پارادوکس حقوق زنان در پ‌ک‌ک و پژاک

  • ۱۹ اسفند ۱۳۹۴
  • ۴۸۸ بازدید
  • ۰

امروز ۸ مارس (روز جهانی زن) است. این جریان تاریخی را زنان در نیویورک شروع کردند و امروزه به نام روز جهانی زن شناخته شده است. اما زنان در کل جهان در هرکشور و جامعه‌یی که باشند؛ روزهای خاصی را دارند که در آن روزها به چنین مسائلی می‌پردازند. در این میان بیشترین تبلیغات را در این حوزه، جریان‌های چپ و مارکسیستی انجام می‌دهند؛ چون فکر می‌کنند آزادی و حقوق زنان را دو دستی به آنها تقدیم کرده‌اند.
از میان این نوع جریان و گروهها که هنوز هم در این منطقه خود را حامی و ناجی زنها معرفی می‌کند و از این موضوع بیشترین بهره را در راستای اهداف گروهی وحزبی خود می‌برد و از آن به عنوان کارآمدترین شیوه‌ی تبلیغاتی استفاده می کند؛ در کوهستان‌های صعب‌العبوری مستقر شده و شیوه‌ی زندگی را هم به سبک خیلی قدیم برگزیده است.

موضوعی که می‌خواهم در این روز در مورد آن بنویسم، زن، حقوق و آزادی است که به آلتی در دست بسیاری از افراد، گروهها و جناح‌ها تبدیل شده است. قبل از همه باید با کشورهایی اشاره کرد که خود را پیشرفته نامیده و منشور حقوق زنان را هم امضا کرده‌اند، اما در عمل وقتی به آن می‌نگریم، می‌بینیم که تنها مسیر و روش استفاده و بهره‌گیری از انرژی زن را تغییر داده‌اند و زن همچنان زیر پای آنها له می‌شود. از جمله‌ی این رفتارها، نگاه صرف جنسی به زن است که امروزه در جهان غرب واروپا، تا حدودی هم به عنوان ملاک آزادی و حقوق زنان تعریف شده و یا بهتر بگوئیم با این جملات و تعریف‌ها، اصل موضوع که همان آزادی زن است را تحریف کرده‌اند. در این نوع کشورها و جوامع، زن تنها کالایی است که روزانه بر سر مغازه‌ها و تابلوهای تبلیغاتی سطح شهر می‌توان مشاهده کرد. از آن به عنوان بهترین روش تبلیغات کالاها و القاکردن دید صرف جنسیتی به آن است.

شاید این روش و متد نوعی انتقام از مبارزات آزادیخواهانه‌ی زنان توسط کشورهای غربی باشد؛ اما کپی دست دو و بعضا دست سوم آنرا نیز می‌توان در خاورمیانه و به ویژه در میان احزاب، گروهها و جریان‌های به اصطلاح چپ و مارکسیستی همچون کومله، پژاک و … مشاهده کرد. از میان این گروهها هم شاید از همه بیشتر پ‌ک‌ک (حزب کارگران کردستان) که پژاک هم خط مشی آنرا قبول دارد؛ خود را در کانون حامیان زن تعریف کند. کومله در حد تعریف ساده‌ای از فمینیسم و آزادی‌های رفتاری و ظاهری زن اعتقاد دارد و از برابری زن و …. می‌گوید، اما آنچه عبدالله اوجالان به عنوان رهبر پ‌ک‌ک و پژاک درخصوص زن و حقوق و آزادی‌هایش می‌گوید؛ تا حدودی متفاوت است. تفاوت از این لحاظ که او خود را ایدئولوگ جدید در این زمینه معرفی کرده است.

اوجالان-۳۰۰x184

این گروهها هم که از اوجالان تبعیت می‌کنند؛ تمامی افکار و عقاید وی را در عمل اجرا می‌کنند، البته هرکس براساس برداشت خود. اما نکته‌ موردنظر در اینجا، مقوله‌ی آزادی و حقوق زن در پژاک و پ‌ک‌ک است. شاید از نگاه اول اینطور به نظر بیاید که زن در این گروهها از جایگاه خاص و مقدسی برخوردار است و بسیاری از حقوقی که تا قبل از عضویت در این گروه نداشته را دارد و ….

در این گروهها آزادی برای زن اینطور تعریف شده و یا بهتر بگوئیم اینچنین عملی می‌شود که زن از لحاظ ظاهر مجبور به پوشیدن پوشش خاصی نباشد؛ البته این پوشش در حقیقت همان پوشش و ظاهر زنانه است که در بسیاری از جوامع بشری بوده و هنوز هم هست. شاید این موضوع در ظاهر با آزادی و حقوق زن منافاتی نداشته باشد؛ اما وقتی لباس یک مرد را به وی بدهند تا بپوشد و به ظاهر یک مرد تبدیل شود؛ از همان نقطه‌ی شروع مهم‌ترین و مقدس‌ترین ویژگی زنانه را از وی که همان رخسار و ظاهر زنانگی است، سلب کرده‌اند. این گروهها در اولین اقدام، تحت نام آزادی و حقوق زن، یکبار دیگر معیار و ملاک‌های مردانه را به زن تحمیل می‌کنند. هرچند برای توجیه این کار گفته می‌شود این اونیفورم است و باید همه یک دست و یک رنگ بپوشند؛ اما در حقیقت این خود روشی برای دورزدن حقوق زنان است، چراکه می‌شود همان اونیفورم را با طرحی زنانه دوخت که زن‌ها هم بتوانند راحت بپوشند و …..در گام دوم این موضوع القاء می‌شود که زن بخاطر احساسی رفتار کردن و منطقی نبودن، مدام در طول تاریخ متوجه توطئه و سوءاستفاده شده است، لذا باید از احساسات و عواطف خود فاصله بگیرد. با این روش مخاطب در وهله‌ی اول فریب صداقتی را می‌خورد که پشت آن برنامه‌ها وجود دارد. چون مخاطب از اینکه طرف مقابل سعی می‌کند تا نواقص و ضعف‌های وی را از میان بردارد و به سوی کمال هدایت کند؛ دچار نوعی تشویش فکری می‌شود و بر سر دوراهی قرار می‌گیرد که در آن لعابی از صداقت هم دیده می‌شود. در هرصورت با این شعار و ترفند، زن از قالب احساسات و عواطف خارج شده و در قالب یک مرد جنگجو و خشن قرار می‌گیرد. از شیوه‌های خاص برای تحریک زن در این گروهها که در زمان کمتری خشن و مردمآبانه شوند اینست که مدام آنها را به داشتن جسمی قوی، ذهنیتی خشن و جنگجو و … تشویق کنند و هرکس از بقیه‌ قوی‌تر و جنگجوتر باشد؛ فرمانده شود. حال با نگاهی تیزبینانه به سادگی می‌توان بزرگترین نقض حقوق زن را در این گروهها مشاهده کرد که آنهم خالی کردن زن از احساسات و عواطف و پرکردن با ویژگی‌های خشن و مردانه است که باز هم تلاش ذهنیت مردسالارانه در این گروهها را به نمایش می‌گذارد که با چه ترفندهایی زن‌ها را به خدمت می‌گیرد. به قول وانشناسان، لازم نیست برای کشتن درون کسی به روی وی سلاح گشود؛ چون برخی وقات یک بوسه ساده هم همان کار را خواهد کرد.

۸-۳۰۰x184

بعد دیگر موضوع که بنام آزادی و حقوق زن و به کام مردان تکیه داده و بر کرسی‌ اقتدار پنهان نشسته است؛ مشارکت زن در تمامی عرصه‌های فعالیت و زندگی روزمره است. به عبارتی دیگر همان برابری که مدام از آن می‌گویند. در این روش گفته می‌شود زن و مرد برابرند، اما بعد بیشتر این برابری نه در حقوق و مزایا، بلکه در انجام فعالیت‌های روزانه است. زن هم باید به اندازه مرد زحمت بکشد و فعالیت کند. برخی اوقات هم بیشتر، چون می‌خواهد خود را اثبات کند و بگوید که زن ضعیفه نیست. البته این نوع نگرش که ضعیفه بودن زن تنها از لحاظ جسمی متصور است، بخشی از همان روشی است که به نام رقابت ناسالم شناخته شده است و در این گروهها اینچنین از آن در برابر زن استفاده می‌شود. درحقیقت بعد از مدتی زن در این گروهها هم ظاهر و شکل آراسته و پوشش خود را از دست می‌دهد و در قالب مرد قرار می‌گیرد، هم احساسات و طبع لطیف‌اش جای خود را به بیل و کلنگ و اسلحه می‌دهد و از همه مهمتر دقیقا بسان یک مرد فکر می‌کند، رفتار می‌کند و حتی سخن می‌گوید. این همان دامی است که شاید بسیاری از دختران در اوایل برای رهایی از آن پا در این مسیر گذاشته‌اند، اما حالا با روش و رنگی دیگر، البته اینبار مصرانه‌تر و کوشاتر در همان مسیر به نفع ذهنیت مردسالارانه گام برمی‌دارند.
حالا برای پوشش این ترفندها و گرفتن ظاهری حق به جانب که انگار این گروه کاملا خود را از ذهنیت مردسالارانه رها کرده و در مسیر آزادی و حقوق زنان گام برمی‌دارد؛ اقدام به برگزاری دوره‌هایی تحت نام فمینسم رادیکال می‌کند. در این کلاس‌ها و در تئوری، کاملا ذهنیت مردسالاری رد و بجای آن ذهنیتی زن سالارانه تعریف می‌شود. البته این تنها در حد تئوری است، چون تئوری‌ای که یک مرد برای زن‌ها نوشته باشد؛ امکان ندارد خارج از ذهنیت مردسالارانه باشد. همانطور که امروزه متد فمینیست‌های رادیکال توسط بسیاری از زن‌ها مردود شناخته شده است. اما چرا این گروهها از این روش برای کم‌رنگ‌ کردن و نهایتا حذف حقوق و آزادی زنان استفاده می‌کنند؟

احتمالا هرآنچه که در قالب آزادی و حقوق زن در دنیا وجود دارد را اگر در قالب، ماده، تبصره، شعار و … جمع‌آوری کنیم، هنوز در مقایسه با آنچه در گروههایی همچون پژاک و پ‌ک‌ک و … گفته و شنیده می‌شود؛ بسیار ناچیز است. منظور اینکه اینها خود را در کانون آزادی و حقوق زنان تعریف کرده‌اند و …. اما با این وجود حق و حقوقی اولیه که برای انسان‌ها تعریف شده و رعایت می‌شود، در این گروهها رعایت نمی‌شود. مثلا چطور می‌توان با این همه ادعا و شعار که در فوق به آنها اشاره شد، به فردی که عضو این گروه شده و حالا به هردلیلی پشیمان شده و می‌خواهد جدا شود؛ اجازه داده نشود. به عبارتی در اساسنامه‌ی این گروهها آمده کسی حق استعفا ندارد. کجای این ماده می‌توان به دنبال حقوق و آزادی فردی چه از جنس زن و یا مرد بود؟

۹-۳۰۰x184
ملاقات با پدر و مارد، فامیل، دوستان و … مطلقا ممنوع است. حتی تماس تلفنی هم ممنوع است. از موارد ممنوع شده در این گروه که تاکنون سبب خودکشی‌های زیادی در میان اعضا به ویژه در بین دختران کم سن و سال شده است؛ ممنوعیت ازدواج است. شاید با شنیدن این جمله، برای چند ثانیه مغز آدمی در استراحت مطلق قرار گیرد، چراکه شاید نتوان نمونه‌ای دیگر از چنین نقض حقوق بشری را در هیچ کجای دنیا پیدا کرد. شاید هم مهم بودن آن به این خاطر است که پروسه‌ی بعدی که همانا مادر شدن یک دختر جوان است نیست منتفی می‌شود. این از بزرگترین آرزوهای یک زن جوان است اگر نگوئیم از مهم‌ترین و حیاتی‌ترین حقوق اولیه‌ی وی.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *