۳۰ فروردین ۱۴۰۳

تفکر کردستان مستقل و پیامدهای ناشی از آن

  • ۲ دی ۱۴۰۰
  • ۲۸۶ بازدید
  • ۰

امروزه در سیستم اجتماعی کردها نقش احزاب ها با تفکرات جداگانه تر حرف اول را می زند و حقیقت اجتماعی تاریخی و اجتماعی و سیاسی کردها در طول تاریخ هزاران ساله گذشته امروزه بدست احزاب ترسیم می شود هر چه قدر در گذشته یک ملی گرایی کلاسیک کرد بود و ماهیت کرد بودن هم ،برای کردها سمبل و غرور بود و کردها در طول تاریخ با فرهنگ کرد بودنشان شناخته می شد و فرهنگی اصیل و و ساده و دارای هم زیستی با دیگر خلقهای خاورمیانه را داشت و هم زیستی کردها  با دیگر خلقها و پراکندگی انها در محدوده جغرافیای خاورمیانه به مانند گوشت و ناخن یک انگشت تبدیل شده است و جدا کردن انها از همدیگر غیر ممکن است و اززمانی که از تاریخ حرف می زنیم منظور از سیر تاریخی طبیعی و همزیستی مسالمت امیز با دیگر خلقها است و پراکنندگی طبیعی خلقها در خاورمیانه در جغرافیای مشترک از جمله شهرها و روستاها با یک معنی به تفکرات نژادپرستانه را طرد کرده است و امروزه هم شاهد پراکندگی خلقها در خاورمیانه هستیم و با یک معنا امیختگی خلقها با همدیگر در این جغرافیا کهن از بارزترین مشخصه تمدن، بودن این منطقه و خلقهای این منطقه هستند زیرا با سیر پیشرفت و سطح اگاهی خلقهای خاورمیانه از یک بابت  تغییر و تحولی جدی رخ می دهد وبه این قناعت رسیده اند که به همدیگر احتیاج دارند بجای جدایی ،اتحاد و همبستگی احتیاج دارند و یکی از مهمترین تغییرات هم رد کردن تفکرات مخرب نژادپرستانه است و با یک معنا با پیشرفت خود اگاهی و بینش ، ذهنیت نژادپرستانه به مرور زمان معنای خود را از دست می دهد زیرا در عصر کنونی که ما در ان زندگی می کنیم دیگر مرزها و و تفاوتها و خود پرستی به مرور زمان معنای خود را از دست داده است و بجای ان اتحاد وانسانیت و زندگی مسالمت امیز و ارزش بودن انسان و انسانیت جای انرا گرفته است وبه این درک رسیده اند که  برتری بودن در نژاد نیست بلکه برتری بودن در مهارت و سطح اگاهی و تعاون و هم زیستی و تحمل تفاوتهاست.

امروزه حرف زدن از استقلال کردستان مستقل برای احزابها مانند ابزاری جهت ادامه به بقای انها تبدیل شده است و هر حزب با این شعار در صد تحریف ذهنیت کردها شده است ومی خواهند با این شعار تاثیرات نژاد پرستانه را در اطرافشان حفظ کنند تا اینکه بتوانند به تداوم حزب شان ادامه بدهند.

واقعیت این است که کردها بجای فرهنگ اصیل کردی که شناخته می شدند امروزه با هویت و شناسنامه حزبها شناخته می شوند و هر حزب دارای ایده متفاوت و دارای سیاست و رنگ متفاوت جامعه کردها را متلاشی کرده است و کردها را با هم  دشمن کرده اند هر حزب فرمانروایی خود را بر عده ای از کردها فرض کرده است و انها را مجبور به اطاعت از خود در اورده است  جامعه کردها از طرف حزبها تجزیه شده است واین تجزیه به داخل محیط خانواده هم سرایت کرده است و هرکس جهت اینکه بگوید من کرد هستم، می گوید من فلان حزب هستم و یا فلان رنگ هستم  انسانها در کردستان  با گرایش تفکرات و  ذهنیت و احزاب شناخته می شود

تاثیرات منفی احزاب بطور همه جانبه بر زندگی کردها تاثیر گذاشته است و هر حزب برای اینکه خود را سر پا نگه دارد در پی ایجاد یک دشمن هست و هر حزب برای سرکوب مخالفان خود جهت حفظ قدرت و اقتدار و منافع خود ازهیچ روشی هم دریغ نمی کند

و حال اینکه در کردستان با تابلوی فوق روبرو هستیم ایا دم زدن از کردستان مستقل واقعا ،واقعبینانه است ؟

پراکندگی کردها در هر چهار بخش کردستان و آمیختگی تاریخی و فرهنگی و زندگی انها با دیگر نژادها در شهرها و روستاها سخن گفتن از تشکیل کردستان مستقل را ناممکن کرده است زیرا به هر شهری که نگاه کنید در حقیقت یک سنتز از تمام فرهنگها و نژادها دیده می شود ایا سخن گقتن از تفکر کردستان مستقل راهی را برای جنگ نژاد پرستانه باز نمی کند ؟

اگر جنگ نژاد پرستانه اغازی داشته باشد پایانی هم ندارد.

زیرا تراکم جمعیت کردها و پراکندگی انها تنها مختص به یک جغرافیا نیست زیرا اکثر شهرهای امروزمعمولا از چندین نژاد متفاوت تشکیل شده است و شهرها با هویت نژادها شناخته نمی شوند و امروزه هم اگر حزبها در زندگی کردها دخالت نکند کردها بدون درد سر زندگی خواهند کرد و امروز پیوند کردها با دیگر نژادها به حدی است که همانند ناخن و گوشت یک انگشت تبدیل شده است و جدا کردن انها از هم دیگر غیر ممکن شده است.

و امروزه اگر بارزانی برای تداوم ایده حزب خود دم از کردستان مستقل بزند این تنها یک شعار تبلیغاتی وجنبه احساساتی برای بروز تفکر نژاد پرستانه رادر کردستان  به همراه دارد و این شعار برای زنده نگاه داشتن ایده حزبی است  اگر واقعبینانه تر نگاه کنیم ایا در کردستان عراق واقعا یک همبستگی وجود دارد اگر کردستان عراق را چهار میلیون براورده کنیم بیشتر از بیست حزب با تفکرات متفاوت و با ذهنیت و فرهنگ متفاوت جامعه کردستان را تکه تکه کرده است و هم دیگر قبول را نمی کنند و با هم دیگر دشمن شده اند  و این درحالی است که چگونه یک حزب می خواهد ایده خود را برمردم کرد فرض کند و حال اینکه اکثر حزبها مخالف کردستان مستقل است و ایده کردستان مستقل را حل پیشرفت نمی دانند.

دولت بودن فرهنگ و تحمل تفاوتها و ایده می خواهد و این در هیچ یک از احزاب موجود نمی باشد چه در سوریه و چه در عراق نگاه کنیم اولین کار انها بروز دشمنی و عدم قبول کردن کردها است در سوریه با اینکه pydبا رویکرد ذهنیت پ ک ک فعلا در بعضی مناطق حاکم است اما از یک طرف تحمل مخالفت را ندارد و تنها بدنبال منافع خود و در پی فرظ گرایی ذهنیت خود بر دیگر احزاب کردی است و به جایی تبدیل شده است که به کسی اجازه نمی دهد حتی یک انتقاد داشته باشد و می خواهند کردها را با تفکرات خود ایزوله کنند و کردها را سرکوب و محکوم ایده خود می کنند  و در عراق هم اگر به عملکرد بارزانیها نگاه کنیم به حزبی تبدیل شده است که بیشتر از صدام حسین با کردها جنگ کرده است و چنگ داخلی کردها بیشترین تلفات را به کردها متحمل شده است.

و باید به این نتیجه برسیم که ایده کردستان مستقل تنها یک بهانه برای احزاب هست که می خواهند کردها را نابود کنند و کردهایی که اندوه جنگ را در سالیان گذشته  چشیده و این باره حزبها می خواهند کردها را قربان منافع خود کنند زیرا کردستان مستقل به معنای ازادی نیست بلکه تفکری جهت حکم رانی احزاب بر کردهاست.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *