۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • یادداشت روز
  • >
  • بررسی کتاب «دفاع از یک خلق» عبداله اوجالان سرکرده گروه تروریستی پ.ک.ک

بررسی کتاب «دفاع از یک خلق» عبداله اوجالان سرکرده گروه تروریستی پ.ک.ک

  • ۳۰ آبان ۱۴۰۲
  • ۱۲۱ بازدید
  • ۰

۱- اوجالان نوعی از دمکراسی را پیشنهاد می‌کند که به نظر او غیر دولتی است و از پائین و به اصطلاح از طرف خلق حمایت می‌شود. دراین دمکراسی‌ او پیشنهاد می‌کند که جوامع و توده‌های خلق خود به دفاع از خویش بپردازند. شبه نظامیان مردمی در صورت لزوم در همه جا اعم از شهر و روستا و کوهستان و صحرا مستقر می‌شوند واز ارزش‌های خلق و دمکراسی خلق‌ها دفاع می‌کنند. به گمان او آنچه راه رسیدن به دمکراسی است نظامی‌گری می‌باشد و اسلحه حرف آخر را می‌زند. در حقیقت اوجالان احساس می‌کند که دستیابی به دولت در کردستان امکان‌پذیر نیست و نمی‌تواند در برابر تمامیت ارضی کشورهای منطقه پیشروی کند. او راه‌حل را در اقدامات ابتدایی و تروریستی می‌بیند. یکی از دلایل پرهیز و انتقاد او از دولت‌گرایی در جنبش‌های اجتماعی، درک عدم توانایی پ‌ک‌ک در ایجاد دولت کرد است و دلیل دمکراتیک هم قصد او از جداکردن خویش از جناج چپ سنتی است. راهبرد پیشنهادی او برای مبارزه‌ی کرد بی‌شباهت به شیوه‌ی القادعده در عملیات‌های تخریبی و تروریستی نمی‌باشد.

۲- اوجالان در کتاب خود نیاز بشریت به نهاد دولت را ظاهراً نفی می‌کند. او معتقد است که پیشرفت‌های انسان در صورت نبود دولت سریع‌تر اتفاق می‌افتاده است. او در باب زبان کردی مسئله‌ای را مطرح می‌کند که با گفته‌های خودش در انکار دولت در تناقض است. او می‌گوید که با وجود اینکه زبان کردی دارای فرهنگ و ریشه‌ی عمیقی است، اما به دلیل اینکه به زبان دولتی و رسمی تبدیل نشده، نتوانسته است پیشرفت نماید واز خود سندی برجای گذارد. او بلافاصله از اعتراض به عدم قابلیت زبان کردی مجدد از این زبان دفاع می‌کند و ادعا می‌کند که زبان کردی به مرور تبدیل به بستر تمامی زبان‌ها و فرهنگ‌های هند و اروپایی شده است. او قبول دارد که زبان کردی زبان مدنیت و شهرنشینی نیست و کردها که عشیره و کوچرو بوده‌اند زبانشان دارای قابلیت‌های علمی‌ ـ فلسفی نمی باشد. در این حال او چگونه مدعی انتشار این زبان به اقصی نقاط عالم متمدن آن‌روزگار می‌شود؟! زبان جامعه‌ی کوچرو چه تناسبی با زبان پیشرفته‌ی متمدن دارد که بتواند پایه و اساس زبان‌های متکامل آن دوران مانند، فارسی، لاتین و غیره باشد؟!

او شکل‌گیری این زبان را بدون داشتن هیچ سندی معتبری به فاصله‌ی سال‌های ۱۰۰۰۰ق‌م ـ ۱۵۰۰۰ ق‌م می‌رساند. قدمت زبان‌ها و از جمله زبان کردی را تاریخ شناسان تنها از یافته‌های سنگی نوشته و کتیبه‌ها و آثار برجای مانده از دوران تاریخی و ماقبل تاریخی ، می‌توانند حدس بزنند. نکته‌ی جالب توجه اینجاست که این زبان به دلیل بدوی و ابتدائی بودن هیچ گاه دارای خط نبوده است و اکنون هم خطی که خاص کردها باشد وجود ندارد. بلکه کردی را یا به خط عربی می‌نویسند و یا لاتین. هنگامی که یک زبان حالت نوشتاری نداشته و رسم‌الخط هم نداشته است پس هیچگاه سنگ‌نوشته و آثاری که گویای قدمت آن زبان باشد هم بدست نمی‌آید. نویسنده‌ی کتاب با این اظهارنظرهای غیرعلمی و ساختگی، تاریخ نگاری و باستانشناسی را به سخره گرفته است.

۳- اوجالان قدمت سومر را به کردها مربوط می‌د‌اند و سعی در متمدن جلوه دادن این قوم در طول تاریخ داد. او در اینجا به واقعیتی تاریخی اعتراف می‌کند. او از جنگ سومریان برعلیه عشایر و کشاورزان کردنشین جنوب کردستان می‌گوید. او آورده است که بخاطر اینکه سومریان احتیاج به الوار جنگل، سنگ‌های صیقل داده شده و معادن داشتند، مجبور بوده‌اند که مدام به شمال حملات نظامی کنند.

۴- او که انسانی اسلام ستیز است، جنگ‌ها و جنایات دولت عثمانی را به حساب دین اسلام می‌گذارد. می‌گوید که شورش جلالی‌ها در برابر فقر و سربازگیری و مالیات اجباری و سرکوب آنها از نشانه‌نه‌های افزایش موج ترور آریستوکراسی اسلامی است.

آورده است که از دیگر اعمال ترور، کشتن براد ولی‌عهد و اعدام صدر اعظم‌ها می باشد. به نظر او بدیهی است در زمان عثمانی‌ها در پرتو رهنمودهای قرائت رسمی از اسلام ، کشتن و ترور در حد وحشتناکی انجام می‌گرفته است. اوجالان اسلام آوردن کردها و به‌ویژه ورود اسلام سنی به کردستان را نوعی جنایت جامعه‌ی کرد به خود می‌داند. او جور استثمار و چپاول دول همجوار با کردستان را ناشی از ذات اسلام می‌داند و می‌گوید که اگر کمی به ژرفای ذات اسلام و واژه‌ی سلام توجه کنیم، می‌بینیم که در زیر این نقاب نیروی زورگو و استثمار‌گر هزاران ساله نهفته است. او معتقد است که اسلام این پتانسیل را دارد که رژیم‌های زورگو و استثمارگر چهره‌ی خود را با صفات خدایی موجود در احادیث و آیات مستتر ساخته و سلاطین انسان‌ها را به بندگی بکسند. به راستی او از درک چهره‌ی واقعی اسلام و جوهر آن که نجات انسان‌ها از بردگی و بندگی غیر خداست، بی‌خبر است و به عبارت درست‌تر درین زمینه تجاهل می‌کند. در دین اسلام هم حقوق  حاکم نسبت به امت مشخص شده است و هم حقوق امت نسبت به حاکم.

۵- آشفتگی عجیی در افکار و سخنان او دیده می‌شود. او اصطلاحاً گاهی به نعل و گاهی به میخ می‌زند. او از دمکراتیک بودن شورش‌ها و قیام‌های اقلیت‌ها و بربرها سخن می‌گوید و گروه‌ها و فرقه‌های مبتنی بر اعمال ترور مانند باطنی‌ها و حسن صباح را می ستاید. در جامعه‌ی ایده‌آل او هم اقدامات نظامی گروه‌های چریکی را در شهر و روستا و کوه‌ ضامن بقای دمکراسی است. اوجالان از طرف دیگر می‌خواهد چهره‌ای صلح طلب از خود نشان بدهد. می‌گوید که نباید از ابزارها و راهکارهایی نیروهای مبتنی به زور ، انتظار حل مشکلات و انحرافات وموجود درپدیده‌ی کرد را داشت و اگر از طریق سیاسی و دمکراتیک و راهکارهای مدنی، به مسئله پرداخته شود، به همان اندازه که انسانی است، از نظر اقتصادی نیز به نفع قریب به اتفاق جامعه است. مطلب مورد توجه اینکه اگر او به صلح و راهکارهای دمکراتیک و مدنی اعتقاد دارد، چه چیز و وجود ارتش گریلایی پ‌ک‌ک و پژاک و اقدامات ترویستی آن را در منطقه‌، توجیه می‌کند؟!

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین عناوین