۱۰ فروردین ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • مصاحبه
  • >
  • گفت‌وگو با همسر شهید قربانی تروریسم پژاک حاج‌سعید قهاری‌سعید

گفت‌وگو با همسر شهید قربانی تروریسم پژاک حاج‌سعید قهاری‌سعید

  • ۱۲ اسفند ۱۴۰۰
  • ۲۶۷ بازدید
  • ۰

شهید سعید قهاری‌سعید فرمانده لشکر۳ نیروی مخصوص حمزه سیدالشهدا پس از مجاهدت‌های فراوان در ۴ اسفند ۱۳۸۵ در درگیری با گروهک تروریستی پژاک به شهادت رسید.

شهید سعید قهاری‌سعید فرمانده لشکر۳ نیروی مخصوص حمزه سیدالشهدا پس از مجاهدت‌های فراوان در ۴ اسفند ۱۳۸۵ در درگیری با گروهک تروریستی پژاک به شهادت رسید. بعد از او همسرش «فرحناز رسولی» بود و مسئولیت خانواده که حالا بعد از شهادت همراه همیشگی‌اش به تنهایی روی دوش او افتاده بود. او ایستاد تا پایی نلغزد، صبوری کرد تا دلی نلرزد، پایداری پیشه کرد تا آرمانی به فراموشی سپرده نشود. در ادامه روایت زندگی شهید سعید قهاری‌سعید از زبان همسرش، فرحناز رسولی ر ا پیش رو داریم.

 

شهید قهاری اهل کجا بودند؟

سعید سال ۱۳۳۱ در خانواده‌ای دوستدار اهل بیت در روستای چنار علیای شهرستان اسد‌آباد همدان به دنیا آمد. از سن شش سالگی در روستای چنار به فراگیری درس مشغول شد. بعد از آن برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی و دبیرستان به شهر همدان مهاجرت کرد. در طول مدت تحصیل با تلاش شبانه‌روزی ضمن کمک به والدین در مسجد محله به اتفاق پدرش به کسب علوم قرآنی در محضر مرحوم آیت‌الله ملاعلی همدانی پرداخت و با بهره‌گیری از محضر این فقیه گرانقدر کسب فیض کرد.

 

ایشان فعالیت سیاسی یا انقلابی داشتند؟ از آن زمان برای‌مان بگویید.

همسرم در سال ۱۳۵۱ به خدمت سربازی اعزام شد. در سال ۱۳۵۳ پس از خاتمه خدمت مجدداً ادامه تحصیل داد و با آگاهی از جلسات انقلابیون در سال‌های ۵۴ و ۵۵ تلاش مستمر خود را در راه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در کنار روحانیون برجسته همدان و دیگر مبارزان یک‌دل و یک‌صدا شروع کرد به گونه‌ای که در طول این مدت چندین بار توسط عمال رژیم طاغوت دستگیر و متحمل شکنجه‌های روحی و جسمی بسیار شد. نگاه او به انقلاب، چون تولدی دوباره بود. در سال ۵۶ با اوج گرفتن جریان‌های نهضت اسلامی به رهبری امام راحل(ره) به صورت جدی‌تر وارد مبارزات شد.

 

جایی خواندم که همسرتان در تأسیس سپاه همدان نقش داشتند.

شهید قهاری پس از پیروزی انقلاب اسلامی با شناختی که از جریان‌های سیاسی و فکری داشت، در مقابله با منافقین و ملی‌گرا‌ها که در آن زمان برای مبارزه با نظام نوپای اسلامی ایران قد علم کرده بودند از هیچ کوششی فروگذار نکرد. همسرم پس از تشکیل کمیته انقلاب وارد این نهاد شد، تا اینکه پس از چندی که تعدادی از برادران به منظور راه‌اندازی سپاه پاسداران همدان مقدمات کار را فراهم آوردند به عنوان عضوی از این گروه ایفای نقش کرد و افتخار به تن داشتن جامه سبز پاسداری را در بهترین دوران زندگی نصیب خود کرد.

 

چطور شد که وارد مبارزه با ضدانقلاب در غرب کشور شد؟

همسرم اولین بار در درگیری‌های پاوه به کردستان رفت و تا آخرین لحظات بازپس‌گیری پاوه کنار شهید چمران بود. مدتی بعد، یعنی در سال ۱۳۶۱ بنا به تأکید و توصیه شهید بروجردی و با توجه به حضور چشمگیر ضدانقلاب در منطقه سنقر و کلیایی و ناامن بودن منطقه و حساسیت خاص ویژه منطقه از نظر جغرافیایی و سهل‌الوصول بودن منطقه از نظر دستیابی به مراکز استان‌های همدان، کرمانشاه و… برای ضدانقلاب، مسئولیت منطقه سنقر و کلیایی به شهید سپرده شد. در اواخر سال ۱۳۶۲ همراه صد‌ها نفر از برادران بسیجی و پاسدار شهرستان سنقر در قالب یک تیپ عملیاتی به منطقه چنگوله اعزام شدند. پس از مهیا شدن مقدمات انجام عملیات والفجر۵ با مسئولیت رئیس ستاد لشکر الزهرا (س) انجام وظیفه کرد و پس از عملیات والفجر۵، به سمت فرماندهی سپاه جوانرود منصوب شد. در منطقه امنیتی جوانرود که قریب ۹۰۰ کیلومتر مربع را دربر داشت پیشاپیش نیرو‌های رزمنده حرکت کرد و موفق شد با همت والای عزیزان بومی (پیشمرگان کرد) مناطق و روستا‌های آلوده از لوث وجود ضدانقلاب را پاکسازی کند.

 

ایشان در عملیات بزرگ جبهه جنوب هم شرکت داشتند؟

همسرم در عملیات کربلای ۵ نیز شرکت کرد. پس از آن عملیات بنا به تشخیص و صلاحدید سردار ایزدی فرماندهی منطقه غرب (نجف) با حفظ سمت فرماندهی سپاه جوانرود و تیپ ابوذر به سمت فرماندهی سپاه پاوه و تیپ مستقل۲۱۲ حمزه سیدالشهدا (ع) منصوب شد. ایشان پس از شرکت در عملیات والفجر۱۰ به جهت نیاز به کسب علم با موافقت مسئولان مربوطه در دوره سوم دافوس سپاه شرکت کرد. مدتی بعد به عنوان جانشین فرماندهی تیپ مستقل ۱۰۰ انصارالرسول (ص) در منطقه امنیتی اورامانات مشغول شد. پس از سپری شدن چهار ماه مجدداً حسب دستور سردار ایزدی مسئولیت فرماندهی سپاه مریوان به او محول شد و سعید با احساس وظیفه و توکل بر خداوند در سمت فرماندهی سپاه مریوان ظرف مدت یک سال ۳۰درصد از پایگاه‌های منطقه را با استعداد تقریباً ۲هزار نفر نیروی انسانی فعال کرد و ۸۰ پایگاه عملیاتی را نیز با استفاده از نیرو‌های بومی، فعال ساخت. عملیات‌های متعددی را علیه ضدانقلاب انجام داد. در کنار عملیات‌های کوچک در همان سال با انجام عملیات‌های برون‌مرزی مانند عملیات در منطقه جمه‌رسی و دره شیلر در خاک عراق موفقیت‌هایی کسب کرد و به ارمغان آورد که انجام این چنین عملیات‌هایی در تضمین امنیت منطقه مؤثر بوده است.

 

در کدام عملیات جانباز شد؟

همسرم درطول دوران حضورش در جبهه‌ها چند بار مجروح شده بود. حتی بعد از پایان دفاع مقدس هم به مقام جانبازی رسید. حاج‌سعید سال ۱۳۷۳ با انتصاب سردار احمد کاظمی به عنوان مسئول قرارگاه حمزه سیدالشهدا، مسئولیت جانشینی قرارگاه استانی شهید شهرام‌فر کردستان را عهده‌دار شد و از طرفی به عنوان فرمانده قرارگاه برون‌مرزی شهید کاوه طی این مدت عملیات‌های بسیاری را برای حفظ و حراست و مجد و عظمت جمهوری اسلامی ایران انجام داد. مدتی بعد بنا به تشخیص سردار کاظمی با حفظ سمت به عنوان جانشین لشکر۳ تعیین و در راستای ایجاد امنیت و ثبات در منطقه در سال ۷۳ در درگیری با ضدانقلاب در منطقه اشنویه که منجر به هلاکت تعدادی از ضدانقلابیون شد برای چندمین بار مجروح شد و افتخار جانبازی را نصیب خود کرد. تا سال ۷۶ در لشکر۳ با اجرای چندین عملیات، از جمله طرح انسداد مرز و تهیه طرح مبارزه با قاچاق و عملیات ترانشه با حفظ سمت مسئولیت بازرسی قرارگاه حمزه را پذیرا شد. از سال ۷۷ نیز به عنوان معاون هماهنگ‌کننده قرارگاه معرفی شد و تا آخر سال ۷۷ در همین مسئولیت خدمت کرد. پس از آن به عنوان جانشین قرارگاه نجف منصوب شد و تا سال ۸۳ در این قرارگاه مشغول خدمت به نظام بود، اما کمی بعد به فرماندهی سپاه یزد و تیپ الغدیر منصوب شد و تا سال ۸۵ نیز در این استان مشغول خدمت بود تا اینکه در سال ۱۳۸۵ به دستور فرماندهی محترم سپاه به عنوان فرمانده لشکر۳ ویژه سیدالشهدا (ع) منصوب شد. او همان‌طور که خود گفته بود برای شهادت آماده بود. سعید در اواخر عمر بی‌قرار بی‌قرار بودتا اینکه در ۴ اسفند ۱۳۸۵ در درگیری با گروهک ضدانقلاب پژاک آسمانی شد.

 

منبع: جوان آنلاین، صغری خیل‌فرهنگ

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *