۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

چکیده ای از سرنوشت چپ ترکیه و پ.ک.ک

  • ۳ اسفند ۱۴۰۱
  • ۱۴۶ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان : تصمیم کردها برای قطع روابط خود با چپ ترکیه و سازماندهی جداگانه در راستای خطوط ضد استعماری ناشی از نگرش دولت‌گرا/کمالیست و شوونیستی چپ ترکیه بود. چپ ترکیه که کردستان را «شرق» می‌نامید، از پیمان ملی دفاع می‌کرد و اشغال را مشروع می‌دانست، مشکل را تنها با تقلیل آن به دلایل اقتصادی در محدوده «عقب‌ماندن» تعریف می‌کرد. موضوعات مورد بحث در روند گسست از چپ ترکیه  ؛ کردستان استعماری است یا خیر؟ آیا یک نیمه استعماری (ترکیه) مستعمره (کردستان) خواهد بود یا خیر؟ آیا آنها باید با هم سازماندهی شوند یا جداگانه؟ آیا کردها یک ملت هستند یا نه؟ مسائلی حیاتی برای کردهای ترکیه  بود.

چپ ترکیه با نادیده گرفتن موجودیت ملی و حقوق ملی کردها تلاش کرد تا کردها را به عنوان نیروی ذخیره کمالیسم تحت عنوان “انقلابی گری” تبدیل کند. کردها که این درک دولت‌گرایانه را رد کردند، به سرعت شروع به تجزیه کردند و سازمان‌های خود را تشکیل دادند. از این رو بر لزوم تشکیل سازمان جداگانه توافق کردند. در بین تشکل های کردی، فدراسیون از نظر مطالبات ملی حداقل بود. گسست شتابان بین سال‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بسیاری از ساختارهای کردستانی ضد استعماری را قادر ساخت. به یک معنا، جدایی و تمایز بین چپ ترکیه و جنبش کردستانی رخ داد که در آن خطوط مشخصی ترسیم شد

پ.ک.ک و جدایی از چپ ترکیه و سازماندهی و تقویت سریع آنها دولت را به شدت آشفته کرد. دولتی که با سازمان هایی مانند TKP (حزب کمونیست ترکیه) سعی در زنده نگه داشتن ایدئولوژی کمالیستی در کردستان داشت، نتوانست آنچه را که انتظار داشت بیابد. زیرا یک جنبش غیراستعماری هیچ شانسی برای سازماندهی و تبدیل شدن به یک نیرو در کردستان  ترکیه را نداشت. گسترش سریع تفاهم ضد استعماری و ایده مربوط به آن در ایجاد کردستان مستقل، اجازه وجود تفاهمی را که گفتمان کردستانی  نمی داد. اگرچه پ‌ک‌ک که در این زمان راه‌اندازی شد، در لفاظی‌های خود جلوه کردستانی داشت، اما در عمل تلاش کرد تا با پیروی از سیاست ضد کرد/کردستانی، تمام جنبش‌های ملی را همانطور که دولت می‌خواست، از بین ببرد. به همین منظور پ.ک.ک که با همه سازمان های کردی درگیر شده بود، سعی کرد با قتل های بیشمار به تنها قدرت تبدیل شود و درک کردستان را از بین ببرد. پ ک ک که با واکنش تند آزادیخواهان ملی کردستان (KUK) مواجه شد، نتوانست به هدف خود دست یابد. با این حال، پس از ۱۲ سپتامبر، زمانی که تمام ساختارها ناکارآمد شد و پ‌ک‌ک به حال خود رها شد، ماموریت ناتمام پ‌ک‌ک با حمایت دولت دوباره برقرار شد.

وقتی پ‌ک‌ک پدیدار شد، با لفاظی‌های رادیکال‌اش که از کردستان مستقل کوتاه نمی‌آمد، فقط از این لفاظی‌ها به عنوان ابزاری برای جمع‌آوری هواداران استفاده کرد. ثابت کرده است که اساساً یک سازمان چپ کمالیست ترک است و با مأموریت اجرای سیاست های دولت گرایانه به بازار عرضه شده است. اتحاد و اتحادی که در ۱۲٫۰۳٫۲۰۱۶ ایجاد شد بدون تردید ثابت کرد که PKK یک جنبش چپ ترکیه است و دیگر نیازی به پنهان کردن ماهیت خود پس از تخریب پویایی ملی در کردستان ندارد. در بیانیه وحدت جدید که حاوی محتوای ملی نبود، تفاهمی محدود به گفتمان کلاسیک «ضد فاشیستی» چپ ترکیه پدیدار شد. در ساختار جدید که تحت عنوان “جنبش انقلاب متحد خلق” تأسیس شد، سازمان هایی مانند TKP/ML، THKP-C/MLSPB، MKP، TKEP-LENINIST، TIKB، DKP، REVRIMCI HEADQUARTERS و MLKP علاوه بر آن مشارکت داشتند. به پ ک ک قدرت این سازمان های کمالیستی که هیچ پایگاهی ندارند و از استدلال «سوسیالیسم» برای جلوگیری از دولتی شدن کردها استفاده می کنند، محدود به سازماندهی و خرج کردن جوانان کردی است که به ترکیه مهاجرت کرده و به حومه شهر محکوم شده اند. بخصوص علویان کرد…
پ.ک.ک چه زمانی از سر راه خارج شد؟

اکنون برای همگان می توان دریافت که پ.ک.ک که هیچ مطالبه ملی (حتی در کلام/ لفاظی) ندارد و آشکارا با مطالبات ملی دشمنی دارد، یک «جنبش کرد» نیست. بر اساس برخی رویکردها؛ با ورود اوجالان به ترکیه، پ.ک.ک شخصیت ملی خود را از دست داد و ساختاری یکپارچه به خود گرفت. بر اساس برداشت دیگری؛ پ.ک.ک یک جنبش ملی نیست، اما کسانی که در کارکنان اداری هستند درک دولت گرایی/کمالیستی دارند. با گذشت زمان، این کمالیست ها کنار گذاشته می شوند و PKK دوباره هویت ملی قدیمی خود را به خود می گیرد.

پ ک ک یک پروژه دولتی است. برای سرکوب خواسته های ملی کردها به بازار عرضه شد.  در وهله اول از «گفتمان‌های کردستانی» برای کسب جایگاه و مشروعیت استفاده کرد. میهن پرستان در آن به طور سیستماتیک نابود یا حذف شدند.

یک بازی وجود دارد که PKK سال هاست آن را انجام می دهد. این بازی را می‌توان اینطور خلاصه کرد که وقتی گیر می‌کند از «وحدت کردها» صحبت می‌کند و وقتی نفس می‌کشد با برجسته کردن هویت کمالیستی آن حقوق ملی و سازمان‌ها را تحقیر می‌کند. پ‌ک‌ک به پشتیبان‌ها/شورشویی‌ها/افرادی نیاز داشت تا این بازی اتحاد را زنده کند. در برآوردن این نیاز هرگز/هیچ مشکلی ندارد. زیرا بازیگران سیاسی کردستان ترکیه که نمی توانستند به تنهایی به وجود بیایند، برای رسیدن به اهداف شخصی خود، سازمان ها/احزاب/ابتکارات را یکی پس از دیگری برای به دست آوردن کرسی در سایه پ.ک.ک تأسیس کردند و یا ایجاد کردند. محیطی برای چانه زنی و بازاریابی خود با این ادعا که آنها ساختارهای قدیمی/مرده را احیا کرده اند. پ‌ک‌ک با ارزیابی این ضعف بازیگران سیاسی، آنها را هر زمان که بخواهند دور خود جمع کرد و در دوره‌های انتخاباتی چند کرسی داد و به آنها امیدواری داد. بنابراین، پ‌ک‌ک به لطف این شویندگان/تاجران، همچنان توده‌ها را متقاعد می‌کرد که یک «جنبش کرد» است و می‌توانست از ظهور یک جنبش ملی جلوگیری کند.
همانطور که مشخص است، قبل از تصمیم برای اتحاد قانونی با چپ ترکیه زیر سقف HDP، برخی از تبرئه کنندگان در دیاربکر اعلام کردند که تحت عنوان “ائتلاف کردستانی” با پ.ک.ک بیعت کرده اند. درست قبل از اعلام “جنبش متحد خلق انقلاب” با فعال کردن برخی از بازیگران سیاسی در دیاربکر در زمین کردیسم مشروعیت یافت و اطاعت و اراده مطلق همه آنها را گرفتند و به چپ ترکیه سپرد. . PDK-BAKUR، PAK، PSK ساختارهایی بودند که در بازی آخر نقش اضافی را بر عهده گرفتند و به خاطر حساب های شخصی خود را به بازار عرضه کردند. از این پس هیچکس نمی تواند برای گرفتن کرسی از پ ک ک به دروغ “اتحاد کردها” بچسبد. هر کسی که بخواهد می تواند مستقیماً برود و با خدمت به عنوان نوکر PKK/چپ ترکیه، آینده ای را برای خود فراهم کند. اما شرایط استفاده ابزاری از گفتمان کردستانی از بین رفته است… ما سال هاست که درباره نقش و مأموریت پ ک ک بحث می کنیم.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین عناوین