۳۱ فروردین ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • یادداشت روز
  • >
  • ترویج فرهنگ فمینیستی دام جدید پ.ک.ک و پژاک برای زنان و دختران کرد

ترویج فرهنگ فمینیستی دام جدید پ.ک.ک و پژاک برای زنان و دختران کرد

  • ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
  • ۲۰۳ بازدید
  • ۰

گروه های تروریستی و کمپ نشین بمنظور دستیابی به جایگاه بین الملی و همچنین حمایت از سوی کشورهای اروپایی و مشروعیت بخشیدن به فرقه، گفتمان کشورهای غربی را در سیاست های درون فرقه ای گنجانده اند.

ترویج شعارهای فمینیستی تله جدیدی است که سران اروپا نشین پ.ک.ک و پژاک برای جبران کمبود نیرو در بین زنان و دختران کرد در حال گسترش هستند.

واژه فمینیسم از کلمه لاتین Femina یعنی جنس زن گرفته است. در قرن نوزدهم این واژه برای توصیف زنانه‌بودن بدن برخی مردان یا داشتن خصوصیات زنانه، مردان توصیف می‌شده اما در قرن بیستم این مفهوم تغییر کرده چرا که به جنبشی فکری تبدیل شده است. فمینیسم عمدتاً از اواخر دهه ۱۸ پدید آمد. زمانی که مردم به طور وسیع این امر را پذیرفتند که زنان در جوامع مرد محور، سرکوب می‌شوند.

براساس نظریه فمینیستی زنان در طول تاریخ دچار تبعیض‌ها و مشکلات زیادی شده‌اند، بنابراین باید با مردان به لحاظ اجتماعی و سیاسی برابری داشته باشند. بنابراین فمینیسم جنبشی سازمان یافته برای دستیابی به این حقوق تضعیف شده و همین به رسمیت شناخته شدن زنان محسوب می‌شود. واژه «فمینیسم» و «فمینیست» برای اولین بار در فرانسه و هلند در سال ۱۸۷۲ ظاهر شد، بریتانیا در ۱۸۹۰، و ایالات متحده در سال ۱۹۱۰، و فرهنگ انگلیسی آکسفورد لیست ۱۸۹۴ را به عنوان سال ظهور برای اولین بار از «فمینیست» و ۱۸۹۵ برای «فمینیسم» استفاده کردند.

«لرنر»، یکی از محققان سرشناس فمینیست معتقد است فمینیسم جنبشی برای تحقق حقوق برابر زنان با مردان در همه عرصه‌های زندگی محسوب می‌شود. یکی از جنبش‌های معروف قرن نوزدهم در راستای دستیابی به چنین حقوقی، سافرجت‌ها است. طرفداران این نظریات معتقد به آزادی در تصمیم گیری، خودمختاری اجتماعی، مالی و شیوه زندگی هستند. جنبش برخی زنان رادیکال‌تر، درکشان از فمینیسم در هم شکستن سیستم پدرسالارانه و برانداختن تقسیم کار برحسب جنسیت به ویژه در خانواده است.

جایگاه زن در جامعه از ارزشهایی بالا  برخوردار است چه در گذشته و چه در عصر امروزه مانند یک پل ارتباطی برای خلقهای خاورمیانه بوده است و زن همیشه سمبل صلح (آشتی)در منطقه بوده است و مهمترین فاکتور این است که ازدواجهای که مابین طایفه ها و عشیرها و نژادها صورت گرفته است مثلا :  هر زمان که مابین طایفه ها و عشیرها و خلقهای منطقه کدورتی وجنگی روی می داد و برای بایان دادن به کدورتهاو جنگها و تبدیل آن به یک پیوند  قومی  زن نقش بسزایی بازی کرده است و امروز هم  به علت ازدواجهای که مابین (کردها و آذری ها و فارسها ….)روئ داده است هر روز  پیوند ها را قوی تر کرده است و تفکرات تجزیه طلب را نا ممکن ساخته است و ملتها با هم آمیخته شده اند  هر روز هم  تفکرات منفی نژاد پرستانه و طبقاتی و ملی گرا و کینها  ونفرتها کاسته می شود و زن عاملی مهم در پیوند ملتها بوده است و هر روز رو به پیشرفت است .و از یک طرف با ازدواج زن ومرد سیر زندگی و تداوم نسل انسان شکل می گیرد و حیا ت انسان ادامه می یابد و زندگی با برکت می شود و ذاتا  خانواده و یا زن ومرد اگ فاقد تداوم نسل باشد به این معنا است که دیگر نمی تواند هویت پیدا کند .

و زن از جایگاهی مهمی در در جامعه بر خوردار است و سرچشمه حیات است  و همچنین نقش زن در کانون .اما موضوع بحث ما راجع به استفاده گروهکها از زنان است سوال اساسی این است که فرقه ها از زنان مانند یک ابزاز استفاده می کنند و تماما یک نقش منفی میدهند ونقشی ضد نقشی که در جامعه دارند و زنان  را از طبیعی ترین حقوقشان منع میکنند و آنها را در راستا سیاست شومشان شریک می کنند واز همه مهمتر تحریف و تغییر دادن و منحرف کردن در ذهنیت و ذات زنان و دختران بزگترین نقض حقوق انسان است و تعدادی کثیر از  نان مجبور به طاعت از یک مرد می شود و یک مرد را پرسستش و عبادت می کند

گفته اوجالان در باره زنان “وقتی شمار فراوانی زن در فعالیت هایم مشارکت نمودند چیزی که با آنها زیستم عشق جمعی {یا کلکتیو}بود “و یا”فکر کردن و روئ آوردن به زندگی گذشته تن دادن به بردگی است “و “زن زندگی است”و یا “روسری علامت بردگی است”

گفته مسعود رجوی “زنان سازمان همگی همسر رجوی هستند “ویا”فکر نکردن به موضوعاتی مثل زن وزندگی بالاترین جهاد است ”

معنای جمله فوق این است که همه باید با من باشند و با دیگرا ن اصلا.وتمامی زنان باید منرا پرستش کنند و رهبران فرقه ها چگونه از زنان برای شهودتشان با تفکرات منفی شان استفاده می کنند و این  خود در عصر ما بردگی است .

سیستم گروهکها هرمی و نظامی است و رهبر در راس آن است مثلا”پژاک یک سازمان نظامی و طبق فلسفه اوجالان بنا شده است و جا دارد که مختصر سرچشمه فلسفه اوجالان  راجع به “ایدئولوژی رهایی زنان “بحث کنیم اوجالان مبدا این ایدئولوژی “نئولیتیک”عصر نوسنگی است اوجالان این دوره تاریخی “زندگی طبیعی جامعه ” قلمداد می کند و طبق برآورده آن یعنی زنان مدیریت جامعه   را عهده داشته اند و مردان تنها به کار شکار مشغول بوده اند و هیچ نقشی در جامعه و خانواده نداشته اند و این دوره تاریخی را مبدا فلسفه ایدئولوژی زنان می داند و از این دوره به بعد مردان قدرت را بدست میگیرند و زنان تا عصر ما زیردست مردان می شوند و عامل بدبختی زنان را مردان متهم می کنند

 

و زمانی که رهبر عامل آزادی زنان را به مردان ربط دهد و دیدگاهی  ضد گرایانه در بین هر دو جنس بوجود بیاورد و رهبر خودش را خدای زنان تلقی کند و زنان را متعاقد کند ودر بین هر دو جنس تضاد ایجاد کند و خودش هم براین تضاد سیاست کند و ما بعضی  خصوصیات زنان در پژاک مپردازیم :

۱)زنان پس از روند مغزشوی مریدان درجه یک رهبر تلقی میشوند و برای پرستش خدای جدیدشان از همه چیز خود گذشتگی می کنند .و اساس کنترل در دست رهبر گروه است فرد جذب شده قدرت تصمیم گیری خود را واگذار میکند و خویشتن واقعی خود را برای رهبری سرکوب می کند و کنترل به دست رهبر می افتد و فردیت او از بین می رود و اراده آزاد محو می شود و دسترسی به هر گونه اطلاعات متفرقه قطع می شود .

۲)زنان درگروهک بجای مهر مادری ،مجبور میشوند خشونت و انتقام را برگزیند و تمام زندگی خود را در گروهک فدای رهبر کنند و زمانی که مجبور به این کارها شود تنها برای راضیایت رهبر ش انجام می دهد .

۳)به علت رقابتی که در زنان برای تقرب به رهبری ایجاد می شود و هر زن برای اینکه خودرا برتر از دیگران نشان دهد دست به هر جنایتی میزنند .

۴) دیدگاه زنان به گذشته و تاریخ و خانواده و والدین و در روند اموزشهای رهبری منفی تلقی می شود .و در گروهک کنترل ذهن توسط رهبر به عنوان حقیقت مطلق و تنها پاسخ به تمامی مشکلات انسانها معرفی می شود و رهبر به کادرها می آموزد تا به این باور برسند که “ما تنها راه صحیح هستیم و ما تنها حقیقت مطلق هستیم و هر کس که در گروهک نیست گمراه و در انحراف و برده هستند .

۵)زنان احساسات انسانی و مانند عواطف و رحم و گناه وعشق ازدواج و صاحب فرزند شدن را نوعی  تله و بردگی می دانند و اگر زنی  تن به آن بدهد مجازات میشود .

۶)زنان حق انتخاب ندارند بلکه نمی تواند عا شق شودتنها باید عاشق رهبر شوند و تمام دنیای زنان از جمله عکس رهبر و بحث رهبر و تعریف و تجلی و بزگنمایی ،دیدن رهبر در خواب ،همیشه باید کتاب رهبر را بخوانند و بحث کنند و کل دنیا زنان رهبر می شودو بحثهای بغیر را ممنوع می داند .

۷)گروهکها از موجودیت زنان را برای تحریک مردان و مخصوصا در حین حملات نظامی استفاده میکنند و ذاتا اگر در گروهک زنان نباشد مردی ملحق نمی شود .

۸)زنان در گروه نسبت به دیگر اعضا حساس می شوند اگر زنان نسبت به مردان حساس تر شوند و همیشه مردان را مانند یک دشمن ببیند و خود را از مردان دور نگاه دارند و با دیدگاهی که از طرف رهبر که گویا علت بدبختی و آزادی شماها از طرف مردان بوده است و اینجاست که زنان رفتارهای مرموز از خود نشان می دهند مثال:در سال ۲۰۰۲در اواخر بهار در منطقه قندیل و نزدیک روستای مردو یکی از کادرها را بنام (گلان)اهل بیتلیس ترکیه را به علت اینکه به مردان نزدیک است به شکلی فجیع او را خفه کردند و تا به امروز هم این جنایت آشکار نشد .

۹)خطرناکترین حالت زن این است که بدستش اسلحه داده شود و به یک قاتل تبدیل شود و این خود تماما با سرشت ذاتی زن در متضاد است ذاتا در تفکر گروهکها همیشه برداشت از زندگی وارونه است و با ذهنیتی منفی قضاوت می شود .

۱۰)تن دادن زنان به کارهای سخت و عدم مفهوم صحیح از شعار “زنان =مردان “سبب میشود که زنان هر کاری که مردان انجام دهند زنان نیز انجام میدهند و مانند حمل بارهای سنگین و راه رفتنهای شبانه و در کوههای سخت و صعب العبور ومشارکت اجباری در آموزشهای نظامی و کاماندو  عدم امکانات رفاهی سبب میشود که زنان دوچار بیماریهای دیسک کمر ،عدم رشد جسمانی وخون ریزیهای بلند مدت دچار شوند .

۱۱)عدم بهداشت و دکترها متخصص زنان و مداواهای اشتباه سبب می شود اکثر زنان در گروهک دچار سقط جنین می شود (اکثر زنانی که از گروهک جدا شده اند بعد از سالها بار دار  نمی شوند ودر بین مردم شایع است که از طرف گروهک به آنها واکسن نازایی زده اند) و همچنین خوابیدن بر روی زمین مرطوب وعدم  استحکام ونبود آب گرم و زندگی دسته جمعی در غارها و زیر زمینها  بیماریهای ویروسی و قارچی را به بار م اورد و زنان نسبت به مردان آسیب پذیر ترند .

۱۲)  عده ای از زنان نمی توانند فرار کنند زیرا می دانند که دیگر شانس زاد ولد را از دست داده اند و ذاتا زنی که باردار نشود خود به خود دچار بیماری روانی می شود

۱۳)در پژاک اساس قدر ت در دست زنانی هستند که سالها در خونه اوجالان در شام بوده اند و این زنان با تجربه به یک طبقه بالا دست تبدیل شده اند و اینه با اینکه نزد رهبر اموزش دید اند حرف اول را اینها میز نند و دختران ایرانی تنها زیردست اینها کار می کنند و معمولا پیش هر فرمانده چند دختر ایرانی مشاهده می شود . کار اینها  نگهبانی و شستن لباس فرمانده و آماده کردن غذا …برای آنها است .

۱۴)دختران نوجوان و خردسال بیشترین مکافات را میکشند  زیرا نمی توانند در شراط سخت کوهستان  وبدون امکانات رفاهی مقابله کنند و راه فراررا نمی دانند و در بحران روانی قرار می گیرند ودر تنهایت مجبور به خود کشی میشوند .

۱۵)به علت محیط اجتماعی فشرده در گروهکها و عدم تماس با مردان تعدادی از زنان همجنسگرا می شوند مثلا  خوابیدن ده الی بیست نفر در یک محیط تنگ و غیر استاندارد و یا اینکه دو و سه زن زیر یک پتو خوابیدن …

علل و عوامل گوناگونی موجب چنین طرز  تفکر و ایدئولوژی در فرقه  شده است، یکی از عواملی را که ذهنیت زن را به چنین رفتاری در فرقه سوق می دهد ،گرایش فمنیتسی (Feminism) زنان است. پ ک ک ،پژاک بنا به ایدئولوژی فرقه مدعی است ، جایگاه اجتماعی زنان  را ارتقاء بخشیده و نابرابری های جنسیتی را از بین خواهد بود. شعاری که توانسته احساسات و هیجانات زنان را تسخیر نماید.

پ ک ک ،پژاک  زنان و دختران فرقه را با این پارامترهای منسوخ  شست وشویی مغزی می نماید که  مردان حقوقشان را پایمال و انگلی برای آزادی آنها هستند و حتی  بعضی از آنها می گویند که ما مجبور نیستیم که بچه را به دنیا بیاوریم و حتی هم مردان را عامل عقب مانگی و بدبختی خود می دانند و زندگی مشترک با مردان را رد می کنند . زنان در فرقه مدعی هستند ، می توان بدون مرد هم زندگی کرد

آنچه را که زنان در پژاک انجام می دهند همان گرایش فمنیستی بوده  و این رفتار نامتعرف غیر انسانی و حیوانی را  آزادی نام نهاده اند و همچنس گرایی را یک تفکر پیشرفته تلقی می کنند .

شرایط زندگی غارها و دره ها با محیطی بسته و عدم معیارهای شرم و حیا نسبت به همدیگر ،و شکل گیری زندگی دسته جمعی از یک طرف ،و عدم معیارهای اخلاق اسلامی  سبب شده است که انسانها در گروهکها با از دست دادن عقاید گذشته ،و جایگزین شدن فرهنگ غرب گرایی به همجنسگرایی و تجاوز به یکدیگر روی آوردند.

عدم محیط مناسب و استاندارد اجتماعی مانند اتاق های خواب ،حمام …و خوابیدن دست جمعی و حمام کردن دستجمعی و  تماس فیزیکی از یک طرف ،و عدم کنترل شهوت باعث می شود که عضوها تحریک شوند .

دختران زیبارو و خوش اندام در همان ابتدایی بدو ورود به فرقه توسط فرمانده هان شناسایی و تبدیل به بردگان جنسی می شوند و سایر دختران گروه در غارها و دره یا مورد تجاوز سایر عناصر فرقه قرار می گیرند و یا به همجنسگرایی روی می آورند.

بیمارهای زنانه نیز به دلیل عدم رعایت بهداشت در فرقه بیداد می کند ، هر دختر و یا زنی  را که به بیماری مبتلا  شود سریعا به منطقه درگیری و جنگ اعزام ،تا در جنگ کشته شده و همانند یک دستمال کاغذی پس مصرف به دور انداخته می شود.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین عناوین