انجمن بی تاوان: در یک لحظه مهم در تاریخ درگیری کردها و ترکیه، عبدالله اوجالان، رهبر پ.ک.ک، که از سال ۱۹۹۹ در زندان ایمرالی زندانی است، فراخوان بیسابقهای برای “مرحله جدیدی” صادر کرد که در آن فصل مربوط به سلاحها تغییر کرده و درهای سیاست گشوده خواهد شد.
این تغییر در لفاظی تصادفی نبود؛ بلکه اوج تحولات درون خود سازمان بود که شروع به تغییر هویت آن از یک گروه مسلح به یک بازیگر سیاسی که به دنبال مشروعیت است، کرد. پ.ک.ک چگونه و چرا از کوه به میز مذاکره تغییر مسیر داد؟ آیا این یک تغییر تاکتیکی بود یا یک اعتقاد استراتژیک؟ این همان چیزی است که ندیم شنر، نویسنده ترک، در مقالهای به بررسی آن میپردازد.
در زیر متن کامل مقاله منتشر شده در الجزیره نت آمده است:
پ.ک.ک از زمان تأسیس خود در سال ۱۹۷۸، مرتکب قتل عامهایی شده است که جان تقریباً ۱۶۰۰۰ کارمند دولت ترکیه، از جمله سربازان، پلیس، ژاندارمها، پزشکان و معلمان، علاوه بر غیرنظامیان بیشماری، از جمله زنان و کودکان را گرفته است. این جنگ برای ترکیه هزینه اقتصادی داشته است که تقریباً دو تریلیون دلار تخمین زده میشود. آیا این سازمان به پایان راه رسیده است؟
پ ک ک مدتهاست که از چندین قدرت، از جمله روسیه و چندین کشور عضو ناتو که ترکیه عضو آن است، مانند آلمان، فرانسه، بلژیک، هلند، سوئد و ایالات متحده، حمایت مالی، انسانی و نظامی دریافت کرده است. تا به امروز تقریباً ۶۰ هزار نفر از اعضای آن کشته شدهاند. آیا قابل تصور است که این سازمان انحلال خود را اعلام کند؟
این سوالی است که به طور فوری در ترکیه و سراسر خاورمیانه مطرح میشود.
هفته گذشته، اگرچه هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه، در کنفرانس مطبوعاتی مشترک در دوحه، پایتخت قطر، با شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، نخست وزیر و وزیر امور خارجه قطر، پاسخ قطعی به این سوال ارائه نداد، اما آرمانها و عزم راسخ خود را در برابر چشمان تمام جهانیان تکرار کرد و به روشنی در مورد مسئله سوریه اظهار داشت: «اولاً، ما هیچ ابتکار عملی را که تمامیت ارضی سوریه را هدف قرار دهد، نمیپذیریم.
بر این اساس، ما هر اقدامی را که اجازه حضور مداوم سازمانهای تروریستی در سوریه را بدهد، رد میکنیم. تغییر نامها، ساختارها یا مدیریت برای استتار حضور سازمان تروریستی پ.ک.ک و طولانی کردن عمر آن غیرقابل قبول است.»
او افزود: «ما انتظار داریم توافقی که طی ماههای گذشته بین YPG (یگانهای مدافع خلق کرد، شاخه سوری PKK) و دولت محلی سوریه امضا شده است، اجرا شود.
همچنین انتظار داریم PKK به سرعت و به طور مثبت به این فراخوان پاسخ دهد، سلاحهای خود را زمین بگذارد و دیگر مانعی برای بازگشت زندگی عادی به منطقه ما نباشد. همانطور که داعش از سیستم حذف شد، PKK نیز ریشه کن خواهد شد. این گروه یا داوطلبانه و مسالمتآمیز منطقه را ترک خواهد کرد، یا به روش دیگری آنجا را ترک خواهد کرد، اما ناگزیر آنجا را ترک خواهد کرد.»
او در پایان گفت: «این امر پیامدهایی در سوریه، ایران و عراق خواهد داشت. اگر هر طرفی که مایل است ابزاری در دست نیروهای خارجی باشد، همچنان به عنوان یک جنگجوی نیابتی در مقابل ما بایستد، به خواست خدا، ما ابزار و تواناییهای لازم برای مقابله با آنها را داریم.»
اظهارات وزیر فیدان نشان دهنده نارضایتی او از تأخیر در اجرای فراخوان عبدالله اوجالان، رهبر سازمان تروریستی پ.ک.ک که از سال ۱۹۹۹ در زندان ایمرالی زندانی است، در ۲۷ فوریه ۲۰۲۴ است که خواستار انحلال این سازمان شده بود. دو ماه کامل از آن فراخوان گذشته است، بدون اینکه گامی در عمل برداشته شود.
ریشههای جداییطلبی به ۵۱ سال پیش برمیگردد
ریشههای سازمان تروریستی جداییطلب که توسط عبدالله اوجالان تأسیس شد به ۵۱ سال پیش برمیگردد. در سال ۱۹۷۳، آنچه در آن زمان به عنوان “گروه آپوکیست” (که از لقب اوجالان، “آپو” گرفته شده است) شناخته میشد، در آنکارا، پایتخت، تشکیل شد. تا سال ۱۹۷۶، این جنبش شروع به گسترش در شرق و جنوب شرقی آناتولی تحت نام “انقلابیون کردستان” کرد. تا سال ۱۹۷۷، این گروه به انجام عملیات مسلحانه در مناطق روستایی روی آورد و بعداً، از سال ۱۹۷۸، شروع به فعالیت در شهرها کرد.
در جلسهای محرمانه که اوجالان با ۱۸ عضو در منطقه لیجه استان دیاربکر در ۲۷ نوامبر ۱۹۷۸ برگزار کرد، تأسیس آنچه اکنون به عنوان حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) شناخته میشود، رسماً به عنوان یک سازمان غیرقانونی اعلام شد.
پ.ک.ک در روزهای اولیه خود، گروههای سیاسی کردی را که به عنوان رقیب خود در شرق و جنوب شرقی عمدتاً کردنشین میدید، هدف قرار داد و ترورها و حملات خونینی علیه آنها انجام داد. در اولین کنفرانس تأسیس این سازمان، تصمیم گرفته شد که فرآیندهای سازماندهی داخلی تسریع شود و یک برنامه سیاسی و بیانیه تأسیس تهیه شود.
با این حال، دستگیری یکی از شرکتکنندگان در جلسه، شاهین دونمز، در ماه مه ۱۹۷۹، و اعتراف او به جزئیات داخلی سازمان، باعث وحشت در درون سازمان شد. در کنار حملات مداوم به سایر گروههای کرد، مجموعهای از پاکسازیهای داخلی به بهانه «همکاری» و «خیانت» آغاز شد.
در بحبوحه این هرج و مرج، اوجالان تنها رهبر سازمان باقی ماند و از حمایت سرویسهای اطلاعاتی رژیم سوریه برای عبور از مرز در ژوئن ۱۹۷۹ بهره برد. او دستورالعملهایی را برای اعلام تأسیس سازمان از طریق یک “عملیات عظیم و چشمگیر” صادر کرد.
از جداییطلبی تا تسلیم
تحت حمایت اطلاعات سوریه، اوجالان در شهر عین العرب (کوبانی فعلی)، که اکنون مرکز PKK/PYD است، مستقر شد و سپس به دمشق نقل مکان کرد. در ۲۹ ژوئیه ۱۹۷۹، هواداران او حمله مسلحانهای را علیه محمد جلال بوچاک، نماینده پارلمان از حزب عدالت و رهبر قبیله بوچاک، انجام دادند که منجر به زخمی شدن او و کشته شدن برادرزنش و یک کودک نه ساله شد.
تروریستها مانیفست تأسیس PKK را در محل حمله به جا گذاشتند که به وضوح هدف آن را بیان میکرد: “ایجاد یک دیکتاتوری مردمی در یک کردستان مستقل و متحد.”
بعدها، اوجالان شروع به اصلاح گفتمان سیاسی خود کرد و از شعار «کردستان مستقل و متحد» به شعارهایی مانند «فدرالیسم» و «خودمختاری منطقهای» روی آورد.
در طول نزدیک به نیم قرن مبارزه مسلحانه، این سازمان تروریستی به هیچ یک از اهداف اعلام شده خود، به جز کاشتن بذر ناسیونالیسم قومی در ذهن گروهی محدود، دست نیافته است. این به دلیل مبارزه مداوم و بیوقفهای است که علیه دولت ترکیه و تمام نهادهای آن انجام داده است.
اوجالان سفر خود را در سال ۱۹۷۹ با شعار «ایجاد دیکتاتوری مردمی در کردستان مستقل و متحد» آغاز کرد. او در ۲۷ فوریه ۲۰۲۵ با این کلمات که به وضوح نشان دهنده پذیرش شکست این پروژه است، آن را به پایان رساند: «لغزش به سوی ناسیونالیسم افراطی و تزهای بعدی مانند دولت-ملت مستقل، فدرالیسم، خودمختاری اداری و راهحلهای فرهنگی، دیگر پاسخگوی خواستههای جامعهشناسی تاریخی جامعه نیستند.»
یعنی، خود اوجالان پس از ۴۵ سال شورش مسلحانه اذعان کرد که نه یک دولت مستقل کردی، نه فدرالیسم و نه خودمختاری، هیچکدام راهحلهای واقعبینانهای نیستند. بیانیه اوجالان
بیانیه صادر شده توسط عبدالله اوجالان در ۲۷ فوریه ۲۰۲۵ با عنوان «فراخوانی برای صلح و جامعهای دموکراتیک» منتشر شد. در این بیانیه آمده است:
«پ.ک.ک در قرن بیستم، خشنترین قرن تاریخ، ظهور کرد؛ قرنی که شاهد دو جنگ جهانی، آزمایشهایی با سوسیالیسم واقعگرایانه و فضای جنگ سرد جهانی بود، در بحبوحه انکار کامل واقعیت کُرد و سرکوب آزادیها، بهویژه آزادی بیان.
نظریه، برنامه، استراتژی و تاکتیکهای این سازمان عمیقاً تحت تأثیر تجربه سوسیالیسم واقعگرایانه در آن زمان قرار داشت.
با فروپاشی سوسیالیسم واقعگرایانه در دهه ۱۹۹۰ به دلایل داخلی، افول سیاست انکار هویت در داخل کشور و پیشرفتهای حاصل شده در آزادی بیان، پ.ک.ک وارد دورهای از پوچی اخلاقی و تکرار بیش از حد شد که نابودی آن را، مانند سایر سازمانهای مشابه، اجتنابناپذیر کرد.
بیش از هزار سال است که رابطه کردها و ترکها بر اساس یک اتحاد داوطلبانه بنا شده است. هدف مشترک حفظ موجودیت در مواجهه با قدرتهای مسلط است. با این حال، مدرنیته سرمایهداری، در طول دو قرن گذشته، در پی از هم پاشیدن این اتحاد بوده و خدمت خود را در چارچوب مبارزه طبقاتی و اجتماعی یافته است. این سرعت به دلیل تفاسیر یکجانبه از جمهوری، شتاب بیشتری گرفته است.
امروزه، با شکنندهتر شدن این رابطه تاریخی، سازماندهی مجدد آن بر اساس روحیه برادری، بدون نادیده گرفتن بُعد مذهبی، به یک ضرورت فوری تبدیل شده است. نیاز جامعه به دموکراسی اجتنابناپذیر است.
ظهور پ.ک.ک به عنوان بزرگترین شورش و جنبش خشونتآمیز در تاریخ جمهوری، نتیجه انسداد کانالهای سیاسی دموکراتیک بود. راهحلهای مبتنی بر دولت-ملت جداگانه، فدرالیسم، خودمختاری اداری یا تزهای فرهنگی، که ناشی از یک گرایش ناسیونالیستی بیش از حد هستند، دیگر پاسخ قانعکنندهای به جامعهشناسی تاریخی جامعه ارائه نمیدهند.
احترام به هویتها، تضمین آزادی بیان و سازماندهی دموکراتیک و حق هر گروه برای ساختار اجتماعی-اقتصادی و سیاسی خود، تنها از طریق یک جامعه دموکراتیک و یک عرصه سیاسی واقعی قابل دستیابی است.
اوجالان ادامه میدهد: «قرن دوم جمهوری پایدار و پایدار نخواهد بود مگر اینکه با دموکراسی تاجگذاری شود. سیستمهای مطلوب تنها از طریق دموکراسی قابل دستیابی هستند و اجماع دموکراتیک پایه و اساس آن است.» همچنین باید زبانی متناسب با واقعیت دوران صلح و جامعه دموکراتیک تدوین شود.
در این زمینه و با توجه به فراخوان دولت باغچلی، موضعگیری رئیس جمهور و مواضع مثبت برخی از احزاب سیاسی در مورد این فراخوان شناخته شده، من درخواست آتشبس را اعلام میکنم و مسئولیت تاریخی این فراخوان را بر عهده میگیرم.
همانطور که هر گروه یا حزب مدرنی که مجبور به پایان دادن به موجودیت خود نشده است، انجام میدهد، از شما میخواهم که کنگره خود را برگزار کنید و تصمیمی بگیرید: همه گروهها باید سلاحهای خود را زمین بگذارند و پ.ک.ک باید منحل شود. من به همه کسانی که به همزیستی اعتقاد دارند و به ندای من گوش میدهند، درود میفرستم.”
فروپاشی مدل فکری
بیانیه دستنویس سه و نیم صفحهای اوجالان، لحظه فروپاشی مدل فکری نه تنها PKK/KCK، بلکه بازوی سوری آن، PYD، شاخه اروپایی آن و شاخه سیاسی آن در ترکیه، حزب DM را نیز نشان داد.
با این فراخوان، خود بنیانگذار سازمان پایان “استراتژی اساسی” ادعایی را اعلام کرد و اذعان کرد که PKK “معنای خود را از دست داده است” زیرا هدفی را که برای آن تأسیس شده بود، از دست داده است.
پس از حل مسئله هویت در ترکیه و از بین رفتن اهدافی مانند یک دولت مستقل، فدرالیسم یا خودمختاری، این سازمان دیگر هیچ توجیهی برای ادامه خود نداشت. اوجالان این موضوع را با این جمله خلاصه کرد:
“با فروپاشی سوسیالیسم واقعبینانه در دهه ۱۹۹۰ به دلایل داخلی، افول سیاست انکار هویت در داخل کشور و پیشرفت آزادی بیان، PKK … را از دست داد. معنای آن از بین رفت و وارد مرحله تکرار شد. بنابراین، انحلال آن ضروری شد.” “این یک ضرورت است، همانطور که در مورد سازمانهای مشابه نیز همینطور است.”
در نهایت، اوجالان فراخوان قاطع خود را با این جمله به پایان رساند:
“من مسئولیت تاریخی این فراخوان را بر عهده دارم. من از همه گروههای وابسته به پ.ک.ک میخواهم که کنفرانسی برگزار کنند و تصمیم نهایی را بگیرند: همه باید سلاحهای خود را زمین بگذارند و پ.ک.ک باید منحل شود.
تصمیماتی که پ.ک.ک به آنها متعهد نشد
وقتی اوجالان از “همه گروهها” صحبت میکرد، منظورش کل ساختار پ.ک.ک/ک.ج.ک بود، چه در ترکیه، سوریه، ایران، عراق یا دیاسپورای اروپایی. با این حال، بر اساس تجربه گذشته، او میدانست که فراخوانش پاسخ مطلوب را دریافت نخواهد کرد، بنابراین بیانیه دستنویس خود را با یک جمله مهم به پایان رساند:
“من به همه طرفهایی که به فراخوان من گوش میدهند، درود میفرستم.”
ناظران نزدیک به پ.ک.ک، که کاملاً آگاه هستند که این سازمان دیگر به هیچ وجه به دنبال «حقوق کردها» نیست، بلکه به ابزاری کاملاً مطیع ایالات متحده و بازویی برای اسرائیل صهیونیستی تبدیل شده است که غرق در جنایات نسلکشی است، معتقدند که این سازمان به راحتی خود را منحل یا سلاحهای خود را تحویل نمیدهد و به آتشبس نیز پایبند نخواهد بود.
زیرا پ.ک.ک پیش از این شش بار در سالهای ۱۹۹۳، ۱۹۹۵، ۱۹۹۸، ۲۰۰۶، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۳ تصمیم به «آتشبس، تحویل سلاح و انحلال سازمان» گرفته است. با این حال، هر بار وعدههای خود را زیر پا گذاشته و عملیات تروریستی خود را از سر گرفته است.
در اول اکتبر ۲۰۲۴، روزی که پارلمان جدید ترکیه افتتاح شد، دولت باغچلی، رهبر حزب جنبش ملی (MHP)، در حرکتی نمادین که به عنوان آغاز یک ابتکار سیاسی جدید تعبیر میشود، خطاب به نمایندگان حزب DM، شاخه سیاسی PKK، سخنرانی کرد و با آنها دست داد. اگر این ابتکار عمل تکمیل شود، هفتمین باری خواهد بود که تصمیم به انحلال این سازمان گرفته میشود.
با این حال، علیرغم امیدهایی که به ساختن “ترکیه عاری از ترور” بسته شده است، تجربیات تلخ گذشته احتیاط را ایجاب میکند. به همین دلیل است که اصطلاح “خوشبینی محتاطانه” اغلب در محافل سیاسی و رسانهای استفاده میشود.
نشانههای ناامیدکننده
با این حال، اخباری که از پشت صحنه میآید، حتی این درجه از خوشبینی را القا نمیکند. برعکس، گزارشهای کمیته اجرایی PKK نشان میدهد که این کمیته شرایطی را برای پذیرش انحلال خود پیشنهاد میدهد.
یکی از عجیبترین شروط این است که از عبدالله اوجالان خواسته شده است که خود ریاست کنگره سازمان را بر عهده بگیرد، با وجود اینکه او هرگز چنین درخواستی نکرده و در حال گذراندن حکم حبس ابد است!
در بیانیهای که آخر هفته منتشر شد، این کمیته گفت: “ما نمیخواهیم حزبی باشیم که در این روند کارشکنی میکند”، که تلویحاً به بازگشت احتمالی به فعالیتهای تروریستی اشاره داشت.
آنها میخواهند آتش جنگ را شعلهور کنند، اما بدون اینکه پاسخگو باشند، همانطور که همیشه این کار را کردهاند، از طریق سیاست خرید زمان و تعلل. تغییر نام و رهبری یک تاکتیک تکراری است و نشان دادن خصومت با خشونت چیزی جز ریاکاری سیاسی نیست که آنها به خوبی در آن استاد شدهاند.
همچنین انتظار میرود که این سازمان عملیات تحریکآمیزی را در داخل ترکیه یا در خاک سوریه و عراق انجام دهد، با هدف نسبت دادن نادرست این عملیات به ترکها، با هدف ایجاد اختلاف.
برخی از این حملات ممکن است علیه خود کردها یا علیه اهداف آمریکایی که قبلاً قصد خود را برای خروج از منطقه اعلام کردهاند، انجام شود. این میتواند بخشی از یک تشدید تحریکآمیز باشد.
سلاحها: تنها منبع قدرت
تاریخ نیم قرنی پ.ک.ک همه سناریوها را ممکن میسازد، اما بعیدترین سناریو، کنار گذاشتن خشونت و سلاح، تنها منابع قدرت آن، است.
پ.ک.ک به دو دلیل اصلی پنجاه سال است که پابرجا مانده است: حمایت خارجی که از کشورهایی مانند اسرائیل، ایالات متحده، کشورهای اروپایی و روسیه دریافت کرده است؛ و نفوذ سیاسی آن در داخل ترکیه، که توسط حزب دم ترکیه نمایندگی میشود.
تا زمانی که این حمایت بینالمللی ادامه داشته باشد و تا زمانی که شاخه سیاسی آن در ترکیه به طور کامل قطع نشده باشد، کسانی مانند ما نمیتوانند خوشبین باشند. ما فقط میتوانیم “محتاط” باشیم، نه خوشبین.
تنها امید من این است که حزب دموکرات ترکیه، بازوی سیاسی پ.ک.ک، بتواند واقعاً از این سازمان تروریستی فاصله بگیرد. با این حال، اظهارات آن تاکنون نشان دهنده ابهام زیاد و عدم شفافیت دیدگاه است.
به عبارت دیگر، هیچ تغییر واقعی در شرایطی که پ.ک.ک را ایجاد کرد، رخ نداده است. دولت ترکیه کاملاً از این امر آگاه است.
رجب طیب اردوغان این درک را با این جمله بیان کرد: «اگر وعدهها عملی نشوند، اگر عملیات به طفره رفتن و تعلل تبدیل شود، یا اگر با تغییر نامها بدون تغییر اصل ماجرا، سعی در فریب ما داشته باشند، قلم از روی ما برداشته خواهد شد. ما عملیات جاری خود را بیوقفه ادامه خواهیم داد تا سنگی بر جای نماند، سرِ سنگی بر سرِ دیگری نباشد، تا آخرین تروریست نابود شود.»