۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

عبداله اوجالان ؛ یک کرد به شدت چپ

  • ۲۰ بهمن ۱۴۰۰
  • ۱۴۰ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان آذربایجان غربی : در اینجا صحبت از عبدالله اوجالان است که داستان شخصی اش تا سال ۱۹۷۹ اینگونه بود با این عناوین.
چگونه این اوجالان در حالی که در فضای ۲۱ شهریور از نزدیک تحت نظر بود و در آن تدابیر امنیتی گسترده ای در نظر گرفته شده بود به سوریه فرار کرد؟رویکرد سازمان اطلاعات ملی در قبال اوجالان چنین بود: «برای MIT، آپو نبود.

رهبر یک جنبش ناسیونالیست کرد یا کرد. وقتی به گزارش های MIT آن دوره (۱۹۷۰-۱۹۷۹) نگاه می کنید، می بینید که آپو مدت ها به دلیل فعالیت های چپ خود وارد پرونده ها شده بود. او را یک کرد افراطی چپ توصیف کردند. زیاد مهم نبود پیش از این در دهه ۱۹۷۰، جنبش های کردی در چارچوب فعالیت های چپ به جای کردگرایی مورد توجه قرار می گرفت. آنها تحت نظر هستند، آنچه انجام می دهند معلوم است. با این حال، از آنجایی که آنها عموماً در چپ بودند، این جنبه ها به منصه ظهور رسید. به عنوان MIT، ما حقیقت را می دانستیم.

اما ما هرگز نتوانستیم دولت را متقاعد کنیم. آنها ما را باور نکردند یا نمی خواستند ما را باور کنند.» به گفته همین مقام، MIT از سال ۱۹۷۷ شروع به نظارت دقیق بر آپو کرد و کارکنان بسیار نزدیک به آن گماشته شدند تا آن را تحت کنترل نگه دارند: «پرونده های پر از اطلاعاتی که ما داده بودیم در جایی که بودند یا زمانی که دولت اقدامی انجام می داد، باقی ماندند. آنقدر دیر شود که نتوانستند کسی را پیدا کنند: خلاصه تشکیلات دولتی کسی را پیدا نکردند او متوجه نشد. می دانستیم؛ اما ما نتوانستیم صدای خود را به گوش مردم برسانیم و نتوانستیم چرخ دنده ها را بچرخانیم.» (آپو و پ.ک.ک، صفحات ۹۹، ۱۰۰).

از سوی دیگر، اوجالان آزادی خود را از دست پلیس، ام آی تی و ارتش تحت حکومت نظامی چنین توصیف می کند: «ما در ۳ ژوئن یک جلسه دیگر خواهیم داشت. شب قبل، خلبان نکتی آن را میخکوب کرد و شروع کرد به گفتن: فردا کجا قرار می گیریم؟ کمال پیر هم با ما بود. کمال در شب دوم ژوئن در حال نزدیک شدن به خانه دستگیر شد. اسلحه وقتی او را بازرسی کردند پیدا شد… صبح روز بعد به خانه می رویم. من تصادفاً کسی را قبل از رفتن فرستادم.

گفتم برو خونه رو ببین وقتی برگشت گفت: همه خانه محاصره است برادر. خوشبختانه زنده ماندم. سه چهار اسلحه کثیف بود. با آن اسلحه ها گرفتار می شدیم. او ۳۰ سال حبس دارد. بعدا خبرش رو گرفتیم اداره جنگ ویژه این حمله را انجام داد. مصطفی کاراسو وارد شد. هر سه اسلحه دستگیر شدند. می توانستم حداقل هفت سال بروم.» (آپو و پ‌ک‌ک، صفحه ۸۸) اوجالان در حین تشریح فعالیت‌های قبل از پرواز خود به سوریه، به طور مداوم عدم دستگیری خود توسط واحدهای امنیتی را علیرغم نزدیک شدن جاسوسان به عنوان موفقیت خود عنوان می‌کرد و از آن به عنوان یک ابزار تبلیغاتی در سازمان استفاده می‌کرد. اوجالان در کتاب «کشتن یک مرد» که شامل گفتگوهای او با ماهیر سایین است، همسرش کزیره اوجالان و خلبان نکتی (نکاتی کایا) را «جاسوس» نشان می‌دهد.

به گفته وی، کسیر اوجالان عمداً به عنوان فرزند یک خانواده کرد اصالتا که از سنت CHP برخاسته بودند، به خود معرفی شد. باز هم خلبان نکتی به او نزدیک شد و مدعی شد که به دلیل کُرد بودنش از خلبان اخراج شده است. اما این یک تله MIT نیز بود. اوجالان گفت که خلبان نکتی پیشنهاد کشتن صبیحا گوکچن، اولین خلبان زن را داده و گاه مبالغ هنگفتی در اختیار سازمان قرار داده است.

کمی هم پول داریم.» ادعای خود را توضیح می دهد. به گفته اوجالان، ظاهراً او در آنکارا تحت کنترل بود، اما زمانی که او به اورفا و دیاربکر رفت، این کنترل دشوارتر شد. سرانجام وقتی احساس کرد که دایره در عرفه در حال کوچک شدن است و قرار است کشته شود، از مرز گذشت و به سوریه رفت.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین عناوین