۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • یادداشت روز
  • >
  • روزی که آب قرمز شد / خون؛ هدیه پ.ک.ک و پژاک به مردم اقلیم کردستان عراق

روزی که آب قرمز شد / خون؛ هدیه پ.ک.ک و پژاک به مردم اقلیم کردستان عراق

  • ۸ آبان ۱۴۰۰
  • ۱۸۰ بازدید
  • ۰

«یک دقیقه بچه‌ها با خوشحالی در آب می‌پاشیدند، دقیقه بعد حمام خون بود. آرامش و خنده تبدیل به هرج و مرج و فریاد می شود.

«تمام دنیا در یک لحظه وارونه شد. مادران برای یافتن فرزندان خود به داخل آب دویدند. رضابر محمد و با اشاره به جاده ای که ماشینمان را پارک کرده بودیم، گفت: مغازه ویران شد و مردی آنجا دراز کشید.

عمویم با مردی صحبت می کرد که داشت تخم مرغ می خرید. داشت آنها را داخل کیسه می گذاشت که موشک اصابت کرد. دخترش به هوا پرتاب شد و ۸ فوت زیر مغازه فرود آمد.

«همسرش هم اینجا بود. پایش منفجر شده بود. همه جا خون بود.»

در اواسط بعد از ظهر به تفرجگاه توریستی محبوب کونا ماسی رسیدیم و ۳۰ دقیقه رانندگی از شهر سلیمانی در کردستان عراق طی کردیم.

با رسیدن ما، یک اتوبوس پر از گردشگران از بصره در جنوب عراق، با خانواده هایی که مشتاق تماشای آخرین آفتاب تابستان هستند، وارد می شود.

رضابار گفت: «روزی که ترکیه بمب‌هایش را فرستاد همین‌طور بود.» او با اشاره به ما می‌گوید: «آن روز حدود ۴۰ نفر اینجا بودند، برخی از بغداد، برخی از ایران و بسیاری از جاهای دیگر. به ما نشان داد که موشک کجا اصابت کرده است.

«به عمویم گفتم «امروز روز خوبی خواهد بود» که برای گرفتن پول اجاره کلبه‌ها پایین آمدم. آن روز آخرین باری بود که با او صحبت کردم. یک ساعت بعد موشک به ما اصابت کرد.»

او با اشاره به کلبه‌ها می‌گوید: «همه اینها غرق در خون بود، مثل صحنه‌ای از یک فیلم ترسناک بود. آب قرمز شده بود. مردم فریاد می زدند. هرج و مرج بود.»

او میزان خسارت ناشی از آن را نشان می دهد. ترکیه البته اصرار داشت که «تروریست‌ها» را هدف قرار می‌دهد و «خنثی‌سازی» آنچه را که شخصیت‌های بلندپایه گروه تروریستی (پ‌ک‌ک) ادعا می‌کرد جشن گرفت.

در بیانیه وزارت دفاع ترکیه در آن زمان آمده است: «همانطور که قبلاً اتفاق افتاده است، در این عملیات به غیرنظامیان آسیبی نرسیده و آسیبی نخواهد دید».

این حمله به طور گسترده محکوم شد و رضابر معتقد بود که هدف از آن ارسال پیامی به مردم کرد است: “شما در هیچ کجا امن نیستید، ما می توانیم شما را هر زمان و هر کجا که بخواهیم بکشیم.”

او و عمویش مطمئن هستند که موشک از پهپاد شلیک شده است. هنگامی که جت ها از بالای سرشان پرواز می کنند، معمولاً می توانند نزدیک شدن آنها را بشنوند و اغلب هشدار حمله احتمالی را دریافت می کنند. اما این بار اولین صدایی که شنیدند انفجار بود.

پهپادها اغلب بر فراز سرشان پرواز می کنند، اما قبلا هرگز حمله ای به کونا ماسی انجام نداده اند. این اوج عملیات عقاب پنجه – حمله ترکیه به کردستان عراق بود که از ژوئن تا سپتامبر ۲۰۲۰ ادامه یافت.

مغازه از آن زمان بازسازی شده است و حس عادی بازگشته است، اگرچه مردم از تکرار حمله می ترسند. رضابر عکس‌هایی از مغازه را به ما نشان می‌دهد که بلافاصله پس از بمب‌گذاری گرفته شده‌اند، در حالی که ما بطری‌های آب می‌نوشیم و او از یخچال به ما می‌دهد.

او پیشنهاد می کند که با عمویش تماس بگیرد که حاضر شد ما را در خانه ای که خانواده در حومه سلیمانی در آن اقامت دارند ملاقات کند.

کیوان کاوه صالح و پیمان طالب طاهر را در خانه ای از بستگانشان ملاقات می کنیم. آنها مجبور شده اند خانه خود را بفروشند و کسب و کاری را که در سال گذشته ساخته بودند پشت سر بگذارند زیرا نیاز به نزدیکی به بیمارستان دارند و نیاز به درمان روزانه دارند.

جراحات آنها وحشتناک است. بدن آنها هنوز پر از فلز، ترکش موشک است. پسر شش ساله آنها فلزی از بمب در سر خود دارد. حذف آن ممکن است او را بکشد. دختر هفت ساله آنها ۱۰ فوتی روی صخره های زیر مغازه آنها پرتاب شد و شنوایی خود را از دست داد.

پیمان در حالی که وحشت انفجار را به یاد می آورد، می گوید: «آن روز همه چیز را از دست دادیم. یک دقیقه در مغازه بودیم. مردی از کیوان چند تخم مرغ خواست و او رفت تا کیسه ای را پر کند. نکته بعدی که به یاد دارم بیدار شدن در بیمارستان است.»

پیمان فقط ۳۰ سال دارد. او که فارغ التحصیل از دانشگاه سلیمانی است، می گوید زندگی اش در نتیجه حمله موشکی ویران شده است. او دائماً درد دارد، پایش قطع شده و آثار سوختگی بازوها و سایر قسمت‌های بدنش را پوشانده است. او برای تحرک خود به کیوان متکی است.

او گفت: «ما هیچ حمایتی نداریم، هیچکس به ما کمک نمی‌کند. ما باید هزینه درمان خود را بپردازیم و دولت هیچ کاری انجام نمی دهد.»

کیوان توضیح می‌دهد که قباد طالبانی معاون نخست‌وزیر اتحادیه میهنی کردستان در یک سخنرانی تلویزیونی قول داد که شخصاً به نیازهای خانواده‌ها رسیدگی کرده و هزینه درمان پیمان را بپردازد.

اما هنگامی که دوربین ها از کار افتادند و تبلیغات متوقف شد، او به خانواده گفت که یک پنی از او دریافت نخواهند کرد.

کیوان گفت: «دروغ می‌گفت. او به عنوان ناجی مردم بیچاره‌ای که بمباران شده بودند، همه چیز را قول داد تا خودش را خوب جلوه دهد. اما او مانند همه سیاستمداران است.»

پرسیدم چرا از قولش عقب نشینی کرد؟ او مدعی شد، چون من در رسانه ها از او و اتحادیه میهنی کردستان انتقاد کرده بودم. او به من گفت که به این دلیل نمی تواند به ما کمک کند.»

پیمان در حالی که نامه ای در دست داشت به اتاق پذیرایی برگشت. او با خواندن سخنان آقای طالبانی گفت: «این به صورت مکتوب است. ما هیچ کمکی در مورد هزینه های بیمارستان یا هیچ بودجه ای برای حمایت از خانواده خود دریافت نخواهیم کرد.

اما آنها قبل از این هیچ کاری برای ما انجام ندادند. گفتند باید از آنها تشکر کنیم، اما برای چه، برای چه؟» او می پرسد.

کیوان توضیح می دهد که به دلیل مصدومیت مجبور به ترک کار شده است. ما همه چیز را رها کردیم تا مغازه و استراحتگاه خود را در کونا ماسی بسازیم. ما پول زیادی به دست نیاوردیم، فقط کافی بود زنده بمانیم و زندگی آرامی داشته باشیم. ما خوشحال بودیم. ما برای آینده برنامه هایی داشتیم.

همه چیز از روزی که موشک مورد اصابت قرار گرفتیم تغییر کرد. ما چه کردیم که مستحق این باشیم؟» او ادامه می دهد و به طور فزاینده ای عصبانی می شود. ما به هیچ حزب سیاسی، حتی اتحادیه میهنی، تعلق نداریم. ما فقط یک خانواده معمولی هستیم که سعی می کنیم زندگی خود را بسازیم، خانواده بسازیم.»

وقتی می‌پرسم رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه بابت اتفاقی که افتاده عذرخواهی کرد یا نه، او به تمسخر می‌آید. «البته که نه، او اهمیتی نمی دهد چون ما کرد هستیم. برای او ما همه یکسانیم. ما همه تروریست هستیم.»

کیوان همچنین در مورد این ادعا که مردی که به مغازه او آمده است، یکی از اعضای ارشد پژاک یا پ.ک.ک بوده است، تردید می کند. او اذعان می‌کند که یک کرد ایرانی است و می‌گوید وقتی صحبت می‌کرد از روی لهجه تشخیص می‌داد.

این تنها چیزی است که می دانیم. من نمی دانم آیا او از هیچ سازمانی بود یا خیر. عجیب است که فرماندهان ارشد برای خرید تخم مرغ به مغازه بیایند. لباس های معمولی و تنها پوشیده بودند. هیچ چریکی در منطقه وجود ندارد. فقط مردم در تعطیلات.»

آنها توضیح می دهند که مجبور شده اند خانه و مغازه خود را بفروشند و بیشتر پس انداز خود را صرف هزینه های درمان روزانه خود کرده اند. تمام خانواده از این حادثه آسیب دیده اند و کابوس و فلاش بک می بینند.

کیوان توضیح می دهد: «ما یک دوره درمان روانی داشتیم. اما ما نمی‌توانستیم جلسات بیشتری را بپردازیم، بنابراین مجبور شدیم آن را متوقف کنیم.»

پیمان توضیح می‌دهد که پسرشان از این اتفاقات به شدت آسیب دیده است. او را نمی‌توان به حال خودش رها کرد و مدام گریه می‌کند و طغیان‌های تهاجمی دارد – در ملاقات ما عصبانی و اشک‌آلود می‌شود و محکم به مادرش می‌چسبد.

او می‌گوید: «به دلیل فلزی که در سرش گیر کرده است، مدام سردرد دارد.

او به من می گوید که به پای مصنوعی نیاز دارد اما غیرممکن است. داشتن یک دستگاه تناسب به معنای خروج از کشور و مراجعه به متخصص است، چیزی که خانواده توان مالی آن را ندارد و دولت هزینه آن را نخواهد پرداخت.

هم پیمان و هم کیوان به پایان جنگ و حمله به مردم کرد امیدوارند. آنها می خواهند زندگی خود را در آرامش بگذرانند. اما آنها همچنین دولت بریتانیا را به دلیل ادامه فروش سلاح هایی که باعث درد و رنج بسیاری شده است، مقصر دانستند.

پیمان با عصبانیت می گوید: «دولت بریتانیا به مردم اهمیت نمی دهد، آنها فقط به پول علاقه دارند. آنها به هزینه های انسانی اهمیت نمی دهند.»

از زمانی که با پیمان، کیوان و خانواده آنها ملاقات کردم، اوضاع در کردستان عراق بدتر شده است. در دسامبر ۲۰۲۰ تظاهرات گسترده ضد دولتی به دلیل عدم پرداخت دستمزد کارگران بخش دولتی برای ماه ها آغاز شد.

خشم از یک سیستم سیاسی شکسته که فقط توسط دو خانواده – بارزانی ها و طالبانی ها – تحت سلطه بود، با واکنش خشونت آمیزی مواجه شد. نیروهای دولتی صدها کارگر و روزنامه نگار را بازداشت کردند، سازمان های رسانه ای مخالف تعطیل شدند و حداقل ۹ نفر از جمله دو کودک به ضرب گلوله کشته شدند.

گلوله‌ها و سلاح‌هایی که استفاده می‌شد احتمالاً توسط بریتانیا تهیه می‌شد و نیروهای دولتی که رهبری این کشتار را بر عهده داشتند احتمالاً توسط سربازان انگلیسی آموزش دیده بودند. اما وحشت در خیابان های شهرها از جمله سلیمانی با سکوتی فراگیر مواجه شد.

گروه پارلمانی همه احزاب (APPG) برای کردستان عراق در عوض توافقی را ستایش کرد که بر اساس آن انار از حلبچه به بریتانیا ارسال شد و در توییتر با عکس‌هایی از جعبه‌های میوه در حالی که شهروندان آن شهر به ضرب گلوله گلوله و گاز اشک‌آور شلیک می‌شدند، عکس‌هایی از این میوه نشاند.

اگر به شما گفته شود که APPG توسط شرکت نفتی کار گروپ مستقر در اربیل که سالانه حدود ۵۷۰۰۱ پوند به دبیرخانه می پردازد، تأمین مالی شده است، ممکن است دلیل سکوت را در زمانی که مردم عادی کردستان عراق در شورش بودند، درک کنید.

با توجه به اینکه گری کنت، دبیر APPG، خود را نیز به عنوان ستون نویس سازمان رسانه ای رووداو – که اغلب به عنوان مرتبط با حزب دموکرات کردستان شناخته می شود – ذکر می کند – به راحتی می توان فهمید که چرا این سازمان به عنوان سخنگوی بارزانی ها در وست مینستر شناخته می شود.

نوام چامسکی، آکادمیک لیبرال ایالات متحده، حدود ۲۰ سال پیش نوشت که اگر اصول نورنبرگ امروز اعمال می شد، هر رئیس جمهور ایالات متحده در تاریخ مرتکب جنایات جنگی می شد. تقریباً مطمئناً حق دارد.

همین امر قطعاً در مورد نخست وزیران بریتانیا، به ویژه تونی بلر، صدق می کند. پشت فروش تسلیحات و مشارکت های امنیتی که بریتانیا و APPG برای کردستان عراق به آن افتخار می کند، زندگی از هم پاشیده خانواده هایی مانند خانواده پیمان نهفته است.

اتهامات جنایات جنگی البته حتی اگر ثابت شوند، دشوار خواهد بود. کشورهای امپریالیستی که مرتکب بدترین جنایات انسانی جهان می شوند – چه مستقیم و چه از طریق نیابت – همان کشورهایی هستند که دادگاه هایی را که آنها را محاکمه می کنند کنترل می کنند.

اما این بدان معنا نیست که نباید آن را مطالبه کرد یا دنبال کرد. در کنار اتهامات جنایات جنگی، بریتانیا و شرکت‌های تأمین‌کننده تسلیحات، از جمله EDO MBM، که قفسه بمب هورنت را تأمین می‌کند، باید غرامت جانی را که آسیب دیده‌اند، بپردازند.

اما ما مدیون پیمان‌ها، کیوان‌ها، فاطماس و محمدها هستیم که اطمینان حاصل کنند که دولت خودمان در قبال اقدامات خود پاسخگو خواهد بود و ما باید صدای آنها را بلند کنیم و پرونده را برای پایان دادن به فروش تسلیحات و پایان دادن به همدستی در جنایات جنگی بسازیم. . ما باید سکوت را بشکنیم.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *