انجمن بی تاوان : یکی از روشهای تصفیه درون سازمانی در گروهک پ ک ک و پژاک همیشه در نتیجه بلایای طبیعی اعلام می شود حال اینکه بیشتر شان توسط دوجناحی بودن در گروهک تصقیه می شود در گروهک پ ک ک دوجناح وجود دارد یکی محافظه کار که وابسته به تفکرات سوسیالیزم از روشهای استالین تبعیت می کنند واینها بر این باورند که هر انگلی در راه اهدافشان باید فیزیکی حذف شوند و گروه دوم ملی گرایان کرد یاهمان ناسیونالیستهای کرد هستند وجنبه نژادی را اساس می گیرند و بر این باورند که برای اهدافشان باید با ابر قدرتهای دنیا ارتباط داشت مانند امریکا و اسرائیل سوسیالیستها ،امپریالیزم را عامل ناعدالتی تلقی می کنند و هر گونه ارتباط با این قدرتها را رد می کنند همانگونه که در شوروی سابق ارتباط با امریکا را رد می کردند ونمیگذاشتند اهالی شوروی به امریکا و دولتهای اروپایی بروند.
پ ک ک هم با تبعیت از این خط مشی ها همیشه در حالت دوگانگی بودن به سر می برد و بخصوص بعد از سقوط صدام و تغییراتی که در منطقه روی داد پ ک ک هم دچار تحولاتی شد و دو دستگی در پ ک ک و پژاک به وجود امد و و بخصوص پژاک با اینکه تازه تاسیس شده بود وعده ای براین باور بودند که ارتباط با امریکا راه را برای رسین به اهدافشان هموار خواهد شد و بعد امدن امریکا به عراق عضوهای پ ک ک و پژاک با امریکا ییها ملاقاتی انجام دادند واز طرف پژاک “خدر خرینگه “با کد سازمانی آکیف “این ملاقات ها را انجام می داد در ان زمان مابین عثمان اوجالان و جمیل بایک تنشها در اوج بودند و پ ک ک وضعیت خوبی نداشت ملاقاتهای اکیف با امریکایها ادامه داشت و ملاقاتها در شهر رانیه صورت می گرفت و هدف امریکا این بود که پژاک را از پ ک ک جدا کند و به انها کمک کند و آکیف هم به این پیشنهاد امریکا را پذیرفته بود و از یک طرف هم عثمان اوجالان با نفوذی که در پژاک داشت کادرهای ایرانی در پژاک موافق این پیشنهاد بودند وهوای متفاوتی در پژاک بوجود امده بود و کادرها به این پیشنهاد امریکا دل بسته بودند و و امریکا قولهای گوناگونی داده بود.
مذاکرات تا اوایل پاییز سالا ۲۰۰۶ادامه داشت و اکیف به یک شخص نجات دهنده پژاک تبدیل شده بود و یک ماه نگذشت گفتند که اکیف در منطقه قلاتوکان توسط سیل کشته شده است.
طبق تحقیات صورت گرفته در ان تاریخ سیلی در قندیل صورت نگرفته بود بلکه طبق برنامه ریزی های صورت گرفته شده توسط جمیل بایک یک تیم ویژه را از نیروهای فدائیان را به منطقه قندیل اورده بودند و در نزدیکی قرار گاه پژاک مستقر کرده بودند و زمانی که پژاک محل قرارگاه شان را از قلاتوکان به اطراف روستای مردو نقل می کردند و همه عضوهای رفته بودند به کمپ جدید و تنها اکیف و سیروان در کمپ مانده بودند و انها هم کتابها را جمع اوری می کنند و شبانه حدود ساعت ۳شب این تیم به قرار گاه پژاک وارد می شوند و قبل از ان هم همه تحرکات اطراف کمپ را رصد کرده بودند و وارد مقر اکیف می شوند واورا با ضرب دوگلوله یکی به سرش و دیگری به قلبش اصابت می کنند واو را می کشند هدف تیم تنها اکیف بود وزمانی که مشاهده می کنند سیروان هم پیش اکیف است و او را هم می کشند تا اینکه شاهدی را در مورد قتل نگذارند او را هم می کشند وجنازها را به پایین روستای قلاتوکان می اورند ودر اب دره رها می کنند و فردای ان روز جنازه ها از طرف اهالی روستای قلاتوکان پیدا می شوند و به پژاک خبر می دهند و بعدا از مدتی اعلام کردند که سیل امده حال اینکه در تاریخ ذکر شده اصلا سیلی به وقوع نپیوسته است و بعد از کشتن اکیف پرونده امریکا بسته شد و جمیل بایک با نیروی وارد قرار گاه پژاک شد و مدیریت پژاک را عزل کرد و چندین نفر جدید را منصوب کرد و گفت پژاک از هر لحااظ باید طبق تصمیمان پ ک ک گام بردارد حتی این جمله را هم گفت “مانند احزاب دمکرات و کومله نیستیم که از سر ی صدای جداگانه بوجود اید “ما یک پارتی آپوچی هستیم و همیشه پ ک ک برای تصفیه افراد در درون حزب دو گلوله می زند یکی به سر و دیگری به قلب و این هم معنایش این است اگر “فکرت و قلبت” با ما نیست سر انجامت این است و بدن خدر خرینگه هم دقیقا این طوری بود.