۱۰ فروردین ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • یادداشت روز
  • >
  • بررسی تطبیقی پدیده تروریسم از دیدگاه نظریه های ارتدکس و انتقادی : مطالعه موردی گروه ترویستی پ.ک.ک (۳)/ عبدالعلی قوام

بررسی تطبیقی پدیده تروریسم از دیدگاه نظریه های ارتدکس و انتقادی : مطالعه موردی گروه ترویستی پ.ک.ک (۳)/ عبدالعلی قوام

  • ۱۲ آبان ۱۴۰۰
  • ۲۸۶ بازدید
  • ۰

تروریسم انتقادی و پ. ک. ک. روی کرد انتقادی به تروریسم، مجموعه ای از تعهدات هستی شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی و اخلاقیات را در برمی گیرد که در این بخش برخی از مهم ترین آنها را برای تبیین رفتار سیاسی پ. ک. ک. بررسی می کنیم.

شالوده انگاری جزئی در نظریه انتقادی یک اساس و شالوده حفظ شده است که در آن تمایز هستی شناختی بین سوژه و ابژه وجود دارد. گفتمان و ماده دو مفهومی هستند که در یک دینامیک دیالکتیکی به یکدیگر شکل می دهند. مزیت چنین هستی شناسی ای این است که هم مطالعه گفتمانها و هم منافع مادی چنین گفتمانهایی، را می پذیرد.

نظریه انتقادی بر خلاف نظریه پست مدرنیسم معتقد به یک شالوده انگاری جزئی واکنشی است. اگرچه، نظریه انتقادی عقیده پوزیتیویستی مبنی بر طبقه بندی ابدی و

جاودان را نمی پذیرد، اما مفهوم حداقلی را در داخل دوره های تاریخی و اجتماعی می پذیرد (۱۳۳ ,۲۰۰۸ , (ibid).از طرف دیگر، در نظریه انتقادی همانند پساساختارگرایی بر گفتمان های خاص به طور انحصاری تمرکز نمی شود، بلکه گفتمان های داخل ساختار که در یک روند دینامیک دیالکتیکی به طور نافرجام هم دیگر را شکل می دهند، مدنظر استC.Roach).

موضع حداقلی شالوده انگاری در نظریه انتقادی، باعث خواهد شد تا از کنار گذاشته شدن پایه های اساسی گفتمان در حوزه علمی اجتناب شود. در نتیجه، می توانیم کاربردهای سیاسی گفتمان تروریسم را بفهمیم، و یک شکل تاریخی بافت محور از خشونت داشته باشیم. با در نظر گرفتن افراد بشر به جای دولت به منزله مرجع نهایی امنیت، مبانی هنجاری کاملا عوض می شود؛ به صورتی که آزادسازی بشر و پایان دادن به رنج و مصیبت های بشری نگرانی اصلی می شود. مبانی هستی شناسی در روی کرد انتقادی، از لحاظ هستی شناختی تروریسم اساسا یک واقعیت اجتماعی است، و ماهیت آن وابسته به بافت، شرایط، قصد و نیت و فرایند اجتماعی، فرهنگی، قانونی و سیاسی است. بنابر این، تروریسم هرگز نمی تواند یک وضعیت خاص و مشخص باشد (۲۲۲ ,۲۰۰۹ ,Jackson et al).

تروریست، یک هویت مانند کانادایی، امریکایی یا عرب نیست، و هم چنین نمی تواند این گونه باشد که زمانی تروریست بودن به معنی همیشه تروریست ماندن است. قرار گرفتن اسم پ. ک. ک. در لیست سیاه امریکا و کشورهای غربی به منزله یک گروه تروریست، نمی تواند به این معنی باشد که این گروه برای همیشه از رفتار سیاسی خشونت آمیز برخوردار خواهد بود و فعالیت تروریستی انجام خواهد داد.

بنابر این، استدلال این است که تقلیل دادن یک شخص یا گروه به آنچه معمولا یک زیرمجموعه از رفتار کلی آنهاست یا چیزی که حتی به درستی رفتار آنها را در بعضی شرایط تعریف نمی کند، هیچ ارزش معنایی ندارد. در نتیجه، این نوع هستی شناسی باعث خودداری از کلی گرایی، ذات گرایی و انحصارطلبی در معرفی تروریسم می شود، و در عوض به متفاوت بودن بافت تاریخی و اختلافهای جزئی اهمیت می دهد.

در چارچوب نظریه انتقادی، خشونت واقعی در دنیای واقعی که توسط افرادی مانند تروریست ها انجام می گیرد نادیده گرفته نمی شود، بلکه در این چارچوب یک فرایند گفتمانی، فرهنگی و سیاسی وجود دارد که به تجربیات دنیای واقعی از خشونت معنا می دهد. این معانی و نام گذاری ها قابل تغییر اند؛ به این معنی که اقدامات و حوادث هرگز به نمایندگی از خود صحبت نمی کنند.

از آنجا که در چارچوب نظریه انتقادی، واقعیت ها نمی توانند از روابط اجتماعی جدا باشند، و واقعیت های اجتماعی تولیداتی تاریخی اند (ibid)، تروریسم نمی تواند از بافت اجتماعی جدا باشد. این روی کرد باعث خواهد شد که نخست، تروریسم را در یک بستر تاریخی مورد مطالعه قرار دهیم؛ به طوری که یک آینده و گذشته را برای پدیده تروریسم بازسازی کنیم. یعنی در مطالعه حزب کارگران کردستان، شکل گیری آن را از زمان تاسیس در دهه ۱۹۷۰ که اقدامات آن غیرخشونت آمیز بوده است مورد مطالعه قرار دهیم، و هم چنین به فعالیت گروه های کرد و شورشهای انجام گرفته در مقابل سیاستهای یکسان سازی ترکیه در گذشته اشاره کنیم.

دوم، تأکید بر بافت اجتماعی باعث انحصارزدایی از تروریسم خواهد شد، و این پدیده در یک حوزه وسیع تر که تروریسم تنها قسمتی از آن است بررسی خواهد شد. یعنی مطالعه تروریسم باید در ارتباط با تحلیل اشکال دیگر اعتراض و سیاست های رقابت آمیز باشد؛ به طوری که تروریسم دولتی را نیز در کنار اشکال دیگر سرکوب و کنترل های اجتماعی در نظر بگیرد. بدین ترتیب، در رویکرد انتقادی، سیاست های دولت ترکیه و اقدامات ضد تروریستی آن علیه پ. ک. ک. را نیز می توان در همین چارچوب بررسی کرد.

سوم، تأکید بر بافت اجتماعی، هویتهای چندگانه بازیگرانی را که برچسب تروریست دارند، به آنها باز خواهد گرداند. بر این اساس، پ. ک. ک. را نمی توان صرفا یک گروه تروریستی درگیر با دولت ترکیه خواند؛ بلکه در سطح داخلی می تواند آن را یک حزب فرض شود که با سایر گروههای کرد و احزاب سیاسی در رقابت است، و در سطح بین المللی نیز می توان ارتباط آن با مهاجران کرد در اروپا و جنبش های اجتماعی و جمعیت کردهای کشورهای همسایه را مورد توجه قرار داد (۹۶ ,۲۰۰۹ ,Toros & Gunning).

در واقع، همه این عوامل و عناصر در کنار هم، حزب کارگران کردستان را تشکیل داده اند، و تحلیل آن صرفا به منزله یک گروه تروریستی مخالف دولت ترکیه، نشانگر تقلیل گرایی فهم ما از شناخت این گروه خواهد بود. پس در چارچوب روی کرد انتقادی، مطلق گرایی و ذات گرایی دیدگاه سنتی در مورد پدیده تروریسم از بین می رود، و اقدامات تروریستی و بازی گران تروریست در چارچوب بافت اجتماعی مورد مطالعه قرار می گیرند و به هویت و انگیزه های سیاسی آنان توجه خواهد شد.

در نهایت، تأکید بر بافت اجتماعی، باعث رد عقیده سنتی مبنی بر انتخاب عقلانی بازی گران فردی، و پذیرفتن یک مدل پویا و کلی تر از اقدامات افراد می شود. بر این اساس، اجتماع، روندهای اجتماعی، ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و ایدئولوژیک، رفتارهای افراد را شکل می دهند (ibid). ساختار اجتماعی و اقتصادی ترکیه و هم چنین تقابل هویتهای کرد و ترک است که باعث شکل گرفتن پ. ک. ک. شده است، نه صرفا انتخاب عقلانی یا غیرعقلانی اعضای این گروه.

مبانی معرفت شناختی علاوه بر یک موضع هستی شناسی خاص، نظریه انتقادی در مورد تروریسم به لحاظ معرفت شناختی از جمله روشی که طی آن دانش به منزله یک فرایند اجتماعی تولید می شود، موضع خاصی دارد. دیدگاه انتقادی در مورد تروریسم با این فرض اصلی شروع می شود که یک دانش کاملا عینی یا بی طرفانه در مورد تروریسم ناممکن است و همیشه یک بعد ایدئولوژیک، اخلاقی و سیاسی برای روند تحقیق وجود دارد. یعنی تحقیق در مورد تروریسم باید با یک واکنش گرایی انتقادی مداوم در خصوص معرفت شناسی همراه باشد. این واکنش گرایی، هم چنین حوزه های جدیدی از تحقیق را با این پرسش ها آغاز می کند: تحقیق و پژوهش در مورد تروریسم به نفع چه کسی است؟ چگونه دانش تروریسم منافع خاصی را هدایت می کند؟ (۲۲۴ ,۲۰۰۹ ,Jackson et al).

در بررسی گروه تروریستی پ.ک.ک با رویکرد انتقادی، این پرسش مطرح است که برچسب تروریسم به این گروه به نفع چه کسی است، و این برچسب در راستای کدام منافع خواهد بود؟ در ترکیه طی دهه های گذشته همواره شاهد حضور نظامی ها بر اساس حفظ اصول شش گانه کمالیسم در عرصه سیاست بوده ایم. مقامات نظامی ترکیه همواره کوشیده اند تا جمعیت کردها و خصوصا گروه پ. ک. ک. را به منزله تهدیدی علیه منافع ملی معرفی کنند تا همواره حضور خود را در عرصه سیاست ترکیه توجیه کنند.

همان طور که جاکسون گفته است، مبانی معرفت شناختی نظریه انتقادی بر انتقاد از پوزیتویسم تکیه دارد؛ به صورتی که دانش همیشه از طریق زبان، گفتمان و تعاملات بین الاذهانی، در قالبی اجتماعی ساخته می شود (۹۵ ,۲۰۰۹ ,Joseph).

ادامه دارد…

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *