۹ فروردین ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • یادداشت روز
  • >
  • آنچه که باید در مورد عبداله اوجالان رهبر گروه تروریستی پ.ک.ک دانست (۱)

آنچه که باید در مورد عبداله اوجالان رهبر گروه تروریستی پ.ک.ک دانست (۱)

  • ۱۷ بهمن ۱۴۰۰
  • ۴۴۴ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان آذربایجان غربی : وقتی تاریخ ترکیه به ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۰ برمی‌گردد، علاوه بر سازمان‌های تروریستی چپ، چند گروه غیرقانونی مانند Ala-Rızgari و Apocular که به تازگی نام خود را در منطقه شرق مطرح کرده‌اند، شروع به جلب توجه کردند. وجه مشترک این گروه ها تاکید آنها بر عنصر «کرد» بود.
گروه Ala-Rızgari متشکل از افرادی بود که در اطراف مجله Rızgari که قبل از سال ۱۹۸۰ منتشر شده بود جمع شده بودند.
علیرغم اینکه پ.ک.ک در سال ۱۹۷۸ تأسیس خود را در روستای فیس لیسه اعلام کرد و در اطراف کمیته مرکزی سازماندهی شد، این گروه به «آپویست» معروف بود.
هاکی کارل، یکی از نزدیکترین دوستان اوجالان، در سال ۱۹۷۷ در غازیانتپ کشته شد.
در سال ۱۹۷۹ ضربه بزرگی به “آپویست ها” در الازیگ و دیاربکر وارد شد.
دستگیری های گسترده ای صورت گرفت و شاهین دونمز عضو کمیته مرکزی نیز دستگیر شد.
در این میان آثاری از عبدالله اوجالان نیز در دیاربکر یافت شد. یک مقام امنیتی این رویداد را اینگونه توصیف می کند:
اوجالان با کسیره اوجالان در آپارتمان Günaydın در دیاربکر اقامت داشت.
پلیس او را شناسایی کرد. سازمان اطلاعات ملی هم می دانست. اما به جای اینکه بلافاصله مورد ضرب و شتم قرار گیرد و در جریان یک فعالیت تشکیلاتی ردیابی و دستگیر شود.
اگر در آن زمان بازداشت می شد، پس از مدتی آزاد می شد.» آنها در ۲۴ می ۱۹۷۸ در آنکارا با کسیره ییلدیریم ازدواج کردند.
اوجالان در ژوئیه ۱۹۷۹ موفق شد رد خود را گم کند و از طریق اورفا به سوریه فرار کند، شاید به این دلیل که در آن زمان به او توجه کافی نمی شد.
جالب اینجاست که اوجالان در آن تاریخ یک فراری بود. اوغور مومجو که در تلاش است روابط تاریک خود را باز کند، در کتاب خود با عنوان پرونده کرد می نویسد: «سرویس نظامی گام به گام اوجالان را دنبال می کرد.
در ۵ تیر ۱۳۵۶ مجدداً برگه رای نامی نهایی را ارسال کرد.
با این حال اوجالان موفق شد رد او را گم کند. بنابراین آخرین برگه رای فراخوانی به برادرش مهمت اوجالان تحویل داده شد.
پس از ۵ شهریور ۱۳۵۷، به عنوان آخرین فراری از نظرسنجی، جستجو برای وی آغاز شد. اوجالان در آن روزها در دیاربکر بود.
او در آپارتمان Günaydın با همسرش Kesire در منطقه اداری دیاربکر زندگی می کند. او روزها در خانه کتاب می خواند.»
پس چگونه یگان های امنیتی عبدالله اوجالان، رهبر آپوئیست ها را در آن زمان تشخیص دادند؟ زمانی که او دانشجوی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آنکارا بود، تنها به دلیل عدم هماهنگی بین واحدهای امنیتی بود که با وجود هویت ناپسندی که پس از دستگیری و قرار گرفتن در ارتش ماماک به دست آورد، مسیر خود را از دست داد. زندان پس از تفاهم نامه ۱۲ اسفند ۱۳۵۰؟
در کیفرخواست امرالی از دادستان های دادگاه امنیت دولتی آنکارا آمده است:
دستگیری اکثریت اعضای کمیته منطقه ای الازیگ به همراه شاهین دونمز، یکی از اعضای کمیته مرکزی پ ک ک و مسئول کل سازماندهی، در ماه مه ۱۹۷۹ باعث ایجاد وحشت در سازمان شد.
عبدالله اوجالان با انجام یکسری عملیات توسط نیروهای امنیتی همراه با اعترافات شاهین دونمز، در آخرین لحظه از گرفتار شدن در خانه ای که در دیاربکر مخفی شده بود، فرار کرد.

دوران کودکی در اومرلی
برای به دست آوردن پاسخ محکم برای سؤالات مقدمه درباره آپو، باید به روستای اومرلی رسید، جایی که چشمانش را باز کرد.
او در دفاعیه ۸۱ صفحه‌ای خود از دادگاه امرالی، سال‌های کودکی خود را چنین توصیف می‌کند:
«من به یک مدرسه ابتدایی در جمهوری رفتم، در یک خانواده دهقانی تنگ نظر که شخصیت قبیله ای خود را از دست داده بودند، و هر روز به یک مدرسه ابتدایی رفت و آمد می کردم، البته در روستای دیگری.
روستاهای اطراف ما نیمی کرد و نیمی ترک بودند. خانواده من اصالتا اهل روستای همسایه بودند که مادرم می توانیم آن را ترکمن بدانیم. ترکی و کردی را می شد با هم صحبت کرد… واکنش من نسبت به روابط خانوادگی فئودالی بود.

می توان گفت که اولین عصیان من به دور از پاسخگویی به توقعات کودک، علیه خانواده و ساختار روستا شکل گرفت… در سنین پایین با یک دعوای بزرگ با خانواده و گریه های سنگین از روستا جدا شدم. روستائیانی که در آن زمان مرا می شناختند، از یک طرف مورچه ها را له نمی کردند، از طرف دیگر مرا به عنوان یک مار گیر می شناختند که هر بار که مار پیدا می کردند به او زنگ می زدند. مذهب تا دبیرستان تأثیر داشت.

در دهه هفتاد علاقه من به چپ گرایی و کردگرایی در آن زمان شکل گرفت. من به عنوان یک فرد معتقد بودم…» او در سال های ۱۹۶۶-۱۹۶۸ در دبیرستان ثبت اسناد و املاک آنکارا و دبیرستان کاداستر تحصیل کرد. اوجالان دوران دبیرستان خود را بیشتر به محمت علی بیراند باز می کند، که به اندازه اوغور مومجو در مورد جنبش پ.ک.ک فکر می کرد، دو بار به دره بقاع رفت و با او صحبت کرد: «من در دهه ۲۰ سالگی بودم یا نبودم. من در حالت بسیار منفعل بودم. من در میان تناقضاتی که آنکارا نیز داد، کمی محافظه کار بودم… من به کنفرانس های Necip Fazıl Kısakürek می رفتم و کاملاً تحت تأثیر قرار گرفتم.

من بیشتر به فلسفه بورژوازی علاقه داشتم، این نوع نویسندگان و کتاب هایشان را می خواندم. از طرفی در مسجد مالتپه نماز می خواندم. دوره ای بود که جای دین و فلسفه شروع به تغییر کرد… من در سال ۱۹۶۹ مدرسه حرفه ای را به پایان رساندم و بلافاصله بعد از آن به عنوان افسر کاداستر در دیاربکر مشغول به کار شدم. نقطه عطف همه چیز تاریخ ۱۹۷۰ است. در آن زمان با کتابی به نام الفبای سوسیالیسم مواجه شدم. پس از خواندن کتاب، همه چیز تغییر کرد…» (آپو و پ.ک.ک، مهمت علی بیرند، ص ۷۹، ۸۰). او از سمت خود در دیاربکر به اداره ثبت اسناد و املاک باکرکوی منصوب شد و به استانبول آمد. او در سال ۱۹۷۱ در دانشکده حقوق دانشگاه استانبول ثبت نام کرد.

اوجالان در همان سال به دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آنکارا منتقل شد. پس از تفاهم نامه ۱۲ مارس ۱۹۷۱، ماهیر چایان کشته شد و دنیز گزمیش دستگیر شد، او نیز در تحریم هایی که از مدرسه شروع شده بود، شرکت کرد، او یکی از کسانی بود که مشت چپ خود را بلند کرد و فریاد “ترکیه مستقل” سر داد.

وی در ۱۷ فروردین ۱۳۵۱ بازداشت و در زندان نظامی مامک به سر می برد. وی از سوی دادگاه نظامی حکومت نظامی به سه ماه حبس تعزیری محکوم شد و تا پایان محاکمه حدود هفت ماه را در زندان سپری کرد.

وی تحصیلات خود را تا سال آخر زندان ادامه داد و به تدریج جنبش های چپ را رها کرد و به خط کردی در محور سوسیالیستی روی آورد: «من با رهبری فعالیت ها نقش مهمی در پایه ریزی جنبش پ.ک.ک ایفا کردم. یک گروه در بهار ۱۹۷۳ همراه با چپ ترکیه برای مدت کوتاهی. در سال ۱۹۷۵، رئیس انجمن آموزش عالی دموکراتیک آنکارا بودم. ما برنامه PKK را در سال ۱۹۷۸ نوشتیم. در آغاز ژوئیه ۷۹، من و اتهم آکچان بر فراز سوروچ به سوریه و لبنان رفتیم تا به فلسطینیان بپیوندیم.

ادامه دارد…

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *