۲۹ فروردین ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • یادداشت روز
  • >
  • واکاوی ماجرای ترور بهروز رحیمی(با نام سازمانی ریبین سنه) از اعضای سابق پژاک

واکاوی ماجرای ترور بهروز رحیمی(با نام سازمانی ریبین سنه) از اعضای سابق پژاک

  • ۱۴ مرداد ۱۴۰۰
  • ۷۱۷ بازدید
  • ۰

به گزارش انجمن بی تاوان، ساعت ۱۲ ظهر روز چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۰ (۱۴ جولای ۲۰۲۱)، فردی با هویت “بهروز رحیمی” معروف به (نام سازمانی ریبین سنه) ۴۹ ساله در محل کار خود واقع در محله “ژاله” سلیمانیه که منطقه‌ای خارج از محدوده شهر است، توسط افراد ناشناس به قتل می رسد، بعد از اندک زمانی، خبر این رویداد در تمامی خبرگزاری های وابسته به گروهک تروریستی پ.ک.ک و پژاک منتشر می شود و بر اساس فیلمی که توسط دوربینهای مداربسته‌ی محل، ضبط شده است مشخص می گردد که بهروز رحیمی توسط سرنشینیان یک اتومبیل (BMW مشکی) با اسلحه کلت کمری (با خفه‌کن) از ناحیه پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته و پس از انتقال به بیمارستان “شورش” سلیمانیه در اثر شدت جراحات جانش را از دست می دهد.

بهروز رحیمی با کد سازمانی ریبین سنه عضو گروهک تروریستی(پژاک) بوده است که ظاهرا بعد از خروج از ایران ابتدا به شهر قلادزی در اقلیم کردستان عراق و سپس به شهر سلیمانیه نقل مکان می کند.
بر اساس اطلاعاتی که تاکنون منتشر گردیده است احتمال اینکه این قتل با انگیزه‌ی سیاسی روی داده باشد بسیار بالا می باشد و می توان آن را ترور سیاسی نامگذاری نمود، اگر چه بر اساس تجربه می توان به این نتیجه رسید که ترور بهروز رحیمی به احتمال زیاد اقدامی از جانب پژاک است اما با دقت بیشتر در ماجرا، زوایای تاریکی وجود دارد که لازم است نور حقیقت به آنها تابانده شود تا واقعیت بر افکار عمومی روشن شود.
برای روشن شدن ماجرا قبل از هر چیز لازم است پاسخی برای سوالات زیر یافت شود:

۱- با توجه به اطلاعات موجود، مبرهن است که بهروز رحیمی با کد ریبین سنه عضو پژاک بوده و سالها در مناطق مرزی ایران و عراق در خدمت این گروهک بوده که ظاهرا وظیفه‌ی جذب نیرو و انتقال آنها به قندیل را بر عهده داشته است، حال اولین سوال اساسی این است که چرا در بیانیه هایی که از جانب پژاک و کودار در این رابطه صادر گردیده اند، بهروز رحیمی را به عنوان عضو پژاک معرفی نمی نمایند؟! در حالیکه در ترور اقبال مرادی و کمال پنجوینی، پژاک رسما آنها را عضو خود معرفی می نماید، البته جالب‌تر آن است که اگر با چشمی تیزبین و نکته سنج بیانیه‌ی پژاک را در این رابطه مطالعه نماییم متوجه خواهیم شد که سطرهای ابتدای بیانیه در وصف اقبال مرادی بوده و در حاشیه به بهروز رحیمی پرداخته می شود که این امر در اگر در علم سیاست مورد آنالیز واقع شود، پیام خاصی را به مخاطب منتقل می نماید بدین معنا که رابطه‌ی پژاک و بهروز رحیمی چندان مساعد نبوده است!!!.

۲-  اگر ماجرای ترور اقبال مرادی و کمال پنجوینی را با ماجرای ترور بهروز رحیمی قیاس کنیم متوجه می شویم که پژاک در رابطه با ترور بهروز رحیمی بسیار منفعلانه عمل نموده است، یعنی آنکه در ماجرای ترور اقبال مرادی و کمال پنجوینی، رسانه های پژاک و افراد نزدیک به آنها قریب به یک ماه به شدت زوایای گوناگون این ترور را بررسی نموده و زندگی این دو نفر را برای جامعه تبیین نمودند اما در ماجرای ترور بهروز رحیمی، این مانور رسانه‌ای فقط چند روز به شیوه‌ای بسیار کمرنگ وجود داشت!!! یا آنکه در هنگام دفن اقبال مرادی از پرچم پژاک استفاده شد و مظلوم هفتن شخصا در آن مراسم حاضر شد حال آنکه در رابطه با بهروز رحیمی چنین عمل نشد!!!.

با توجه به تمامی موارد بیان شده، شکی وجود ندارد که بهروز رحیمی با کد سازمانی ریبین سنه و عضو پژاک، با انگیزه‌ی سیاسی ترور شده است، اما پرسش اصلی این است که چه کسی و چرا بهروز رحیمی را ترور نموده است؟!
دلیل سردی رابطه‌ی پژاک با بهروز رحیمی که یکی از اعضای فعال این گروهک بوده و دهها نفر را به قندیل منتقل نموده چه می باشد؟!
چرا چند سال قبل، بهروز رحیمی شهر قلادزی را که یکی از مکانهای رفت و آمد، و انتقال نیرو به قندیل می باشد را ترک نمود؟!

چرا پژاک سعی بر آن دارد که بهروز را حتی عضو خویش معرفی نکند؟! در حالیکه واقعیت آن است که بهروز عضو رسمی پژاک بوده است، کلید حل این معما این است که روشن شود چرا پژاک عضویت بهروز رحیمی را در سازمان خویش تایید نکرد؟!

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *