۱۰ فروردین ۱۴۰۳

فرمول های فریب کارانه و ایدئولوژیک پژاک برای جذب جوانان

  • ۲۳ مرداد ۱۴۰۱
  • ۱۹۳ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان : مناطق کُردنشین ایران در یکی دو قرن اخیر، مدام توسط احزاب، گروهها و فرقه‌های گوناگون، تحت ظلم و ستم‌هایی از انواع و رنگ‌های مختلف قرار گرفته‌ است. هر حزب و گروهی که در این مناطق اعلام موجودیت می‌کند؛ بعد از چند سالی ریشه‌ی آن به دلایلی خشکیده می‌شود و آنچه در این میان متضرر می‌شود، بازهم مردم بی‌گناه هستند که بازیچه‌ی دست این احزاب و گروهها می‌شوند.

بعضی از آنها از راه نظامی و برخی دیگر با شیوه‌های فرقه‌گرایانه و گروهی هم به اصطلاح خودشان، از راه سیاسی و مسالمت‌آمیز وارد می‌شوند. اما آنچه عیان و واضح است، طی این همه سال‌ها و اعلام موجودیت این همه احزاب و گروهها تا دقیقه‌ی نابودیشان، مردمان سخت‌کوش این منطقه در این معادله و یا شاید بازی، یک بازیچه  و بازنده بوده‌اند. هرچند نسلی که از آنها دل خوشی ندارد، دیگر دنبال بقیه نمی‌رود و تا آخر عمر به زندگی شخصی خود می‌پردازند، اما نسل بعد از آنها که این نوع بازی‌ها برایشان تازگی دارد، بدون گوش دادن به قدیمی‌ها که سال‌های زیادی از عمر خود را همینطوری به هدر داده‌اند و یا از لحاظ مالی ضرر فراوانی را متحمل شده‌اند؛ پا در این عرصه می‌گذارند تا مثلاً خود تجربه کنند. چراکه به عقیده‌ی این نسل که هنوز شعله‌های آتش این فرقه و احزاب به گوش و صورتشان  نرسیده، قدیمی‌ها را مشتی افراد سنتی و ناآگاه فرض می‌کنند و لذا برای کاری که می‌خواهند انجام دهند، بدنبال توجیهات لازم هستند تا شاید به قول خودشان آنها  آگاه‌تر باشند و لیاقت‌بیشتری نسبت به نسل پیش از خود داشته باشند و در نتیجه بهتر آب به آسیاب بیگانگان بریزند.

سال‌های اخیر در مناطق کُردنشین و مرزی ایران، پژاک بعنوان فرقه‌یی نوظهور عرض اندام می‌کند و تمامی احزاب و گروههای دیگر را مشتی افراد سنتی و بی‌لیاقت  و خود را تنها مرد میدان می‌خواند. این فرقه نیز همچون دیگر فرقه‌ها که برمبنایی ایدئولوژیک بنا شده‌اند؛ از فرمول‌های ثابت و تکراری پیروی می‌کند. از دید پژاک، زنان و جوانان دو قشر مظلوم و تحت ستم جامعه هستند که باید توجه خاصی به آنها شود. از اینرو کانون توجهات این فرقه را جوانان و زنان تشکیل می‌دهند. اما چرا؟ واقعاً بخاطر اینکه این دو قشر در جامعه تحت ظلم و ستم قرار گرفته‌اند؟ نه. اینها تنها مشتی فرمول ایدئولوژیک است که به قول خودشان اساسی علمی دارد.

پژاک از نقطه‌ضعف این دو قشر بعنوان آسیب‌پذیرترین قشر جامعه به نفع خود گام برمی‌دارد. در حقیقت این دو قشر بیشتر از دیگر اقشار جامعه در معرض آسیب‌های اجتماعی و سیاسی هستند. لذا پژاک با مغلطه‌یی ایدئولوژیک، این آسیب‌پذیری را به مظلومیت و درماندگی تغییر داده تا از احساسات و خلاً‌های موجود در این دو قشر، به نفع خود استفاده کند و آنها را برای خوش‌خدمتی بسوی خود بکشاند.

این افراد که فریب این فرمول‌های فریبکارانه و ایدئولوژیک را می‌خوردند و به خیال خود به دنبال مدینه‌ی فاضله رفته‌اند، بعد از مدتی می‌بینند که در چه گرداب و باتلاقی گرفتار شده‌اند. به نحوی که نه راه پیش دارند و نه راه پس. این همان نقطه‌ی صفری است که پیشنیان ما سال‌ها قبل آنرا با دیگر احزاب و فرقه‌ها تجربه کرده‌ بودند. لذا به نسل جدید هشدار دادند که مواظب باشند. اما نسل جدیدی که تجربه‌ی قدیمی‌ها را قبول نداشت و خود خواستار تجربه‌کردن این تجربه شد، حال در منجلابی از فرمول‌های مغلطه‌آمیز ایدئولوژیک فرقه‌یی گرفتار شده که شاید سخت باشد به نجات وی امید بست.

پژاک و دیگر فرقه‌های اینچنینی که برای فریب انسان‌ها به فرمول‌های ایدئولوژیک پناه می‌برند، معمولاً پس از استفاده‌ی ابزاری از این نوع افراد، با شیوه‌های دیگری که در ایدئولوژی این فرقه‌ها تعریف شده، جایگزینی برای آنها پیدا می‌شود. اصول کار براین منوال است که این افراد نباید به هیچ وجه این محیط را ترک وبه داخل جامعه برگردند؟ چرا؟ چون این افراد می‌توانند سرگذشت خود را برای دیگران تعریف کنند و از پیوستن آنها به این فرقه‌ها جلوگیری کنند و اجازه ندهند آنها نیز راه اشتباه را تجربه کنند که بعضاً به قیمت جان آدمی تمام می‌شود.

اما اینجا هم مشکل نسل جدید که معمولاً همین دو قشر آسیب‌پذیر جامعه هستند، دوباره ظهور می‌کند و آنها نیز معتقدند که اشتباه از خود شخص بوده و لذا درصدند تا خود این راه را تجربه کنند. اما به چه قیمت؟ به قیمت جان یا تلف کردن سال‌های طلایی عمر خویش؟ به هر حال از قدیم گفتن:« تجربه کردن تجربه خطاست.»

پس با یک جمع‌بندی کلی از این نوشته به این نتیجه می‌رسیم که پژاک بعنوان فرقه‌یی ایدئولوژیک برای تداوم حیات خود، از فرمول‌هایی استفاده می‌کند که معمولاً تحریف شده‌اند و با سبک و سیاق فرقه‌یی از نو تعریف شده‌اند. جوانان و زنان دو مقوله‌ی اصلی هستند که بیشترین توجه پژاک را به خود جلب می‌کنند، چون از لحاظ علمی گفته می‌شود، آسیب‌پذیرترین قشر جامعه هستند. اما پژاک می‌گوید دو قشر اساسی جامعه هستند که هیچ توجهی به‌ آنها نشده و مدام تحت ظلم و ستم قرار گرفته‌اند و آزادی از آنها سلب شده و ….

اما وقتی به درون این فرقه نگاهی می‌اندازیم و رفتار و موضع آنرا درخصوص همین دوقشر را مشاهده می‌کنیم، می‌بینیم که چگونه در راستای تحقق اهداف فرقه‌یی خود از آنها کار می‌کشند و برای اینکه از خواب غفلت بیدار نشوند و متوجه کلاه گشادی که سرشان رفته نشوند؛ مدام آنها را در دوره‌های آموزشی نگه می‌دارد و اجازه‌ی دسترسی به دنیای بیرون را به آنها نمی‌دهند. بطوریکه در کتابخانه‌ی پژاک فقط و فقط دست‌نوشته‌های اوجالان وجود دارند و اگر کسی جز آنها را مطالعه کند، بعنوان شخص منحرف مورد بازخواست قرار می‌گیرد و باید در ملاً عام برای عمل انجام شده توضیح دهد. این عمل را در پژاک «پلاتفرم» می‌خوانند. در این دادگاه، شخص متهم حق سخن گفتن ندارد و باید هرکس درخصوص اخلاق، رفتار، کردار و حتی شیوه‌ی غداخوردن و ظاهر وی نظر دهد و با معیارهای فرقه‌یی سنجیده شود. در پایان کار برای چند دقیقه به متهم اجازه داده می‌شود که به مواردی که درخصوص وی گفته شده‌اند احترام بگذارد و با دل و جان قبول کند و در امور روزانه نیز باید بازتاب داشته باشند. در غیراینصورت این زن و یا جوان به اصطلاح ستمدیده، توسط این فرقه چنان در میان تیغ‌های گیوتین قرار می‌گیرد که در دنیا جز عبدالله اوجالان (سرکرده‌ی زندانی این فرقه در جزیره ‌ی امرالی ترکیه)، کسی دیگر را قبول نداشته و جز فرقه‌ی پژاک به هیچ اصول و ایدئولوژیکی بسنده نخواهد کرد.

این حالت چه با فشار لبه‌های گیوتین باشد و چه با توفیق پروژه‌ی شستشوی مغزی، تفاوت چندانی نداشته و در هرصورت اینها قربانی فرمول‌هایی هستند که پژاک برای فریب این دو قشر بکار می‌گیرد. پس به عبارتی روشن‌تر می‌توانیم اینچنین بگوئیم که زنان و جوانان بیشترین قربانیان پژاک و در عین حال مهمترین نیروی کار رایگان برای تحقق اهداف فرقه‌یی آن هستند.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *