۹ فروردین ۱۴۰۳

دمکراسی در قندیل

  • ۲۶ آبان ۱۳۹۹
  • ۵۷۳ بازدید
  • ۰

یکی از اصطلاحاتی که بیشترین کاربرد را در پژاک دارد، دمکراسی است. این گروه تروریستی همیشه مدعی است که اصول و پایه‌های دمکراسی را به خوبی اجرا می‌کند و دمکرات‌ترین فرقه‌ دنیا است. آیا با سردادن شعار دمکراسی و یدک کشیدن این اصطلاح، می‌توان دمکرات بود؟
چه می‌گویند و چه شعارهایی سر می‌دهند مهم نیست، مهم تعریف این فرقه برای دمکراسی است که با تعاریف کلی آن مقایسه شود آیا هماهنگ و همسو است یا نه؟ اعضای پژاک در داخل این فرقه در قالب‌هایی ایدئولوژیک قرار می‌گیرند که توسط رهبر زندانی آن در جزیره امرالی (عبدالله اوجالان) قرار می‌گیرند و جز در چارچوب این افکار و خط‌ مشی، هرگونه اظهارنظر، عمل و رفتاری خلاف اصول فرقه‌‌ ای محسوب می‌گردد و با شدت با آن برخورد می‌شود. این برخوردها بعضا تا تیرباران افراد هم ادامه دارد.
تمامی افکار، نظرات، تحلیلات و … در پژاک باید در راستا و همسو با چارچوب تعیین شده‌ فرقه باشد و هیچ شخصی حق ندارد از کوچکترین بخش این چارچوب و قالب انتقاد کند و یا آلترناتیوی ارائه دهد. چراکه پیکر فرقه توسط ذهنیت کاریزماتیک مومیایی شده و به اصطلاح خط قرمزی برای آنها تعیین شده و مطلق هستند و هیچ کس نه تنها حق بلکه جرأت نزدیک شدن به این خط قرمز را ندارد چه برسد به بحث و یا انتقاد از آن.
در پژاک مداحی و تعریف از اوجالان وتراوشات فکری وی، هیچ محدودیتی ندارد و معمولاً اشخاصی که قصد رسیدن به مقام و کرسی را دارند دستاویز این ترفند می‌شوند. برخی‌ها هم مرید و برده‌ واقعی اوجالان و افکارش می‌شوند. برای نمونه اگر در پژاک فردی بخواهد از دلیل ازدواج نکردن اعضا بپرسد، با چند جمله‌ بی سرو ته و غیرمنطقی جوابی را دریافت می‌کند. حال اگر این شخص بخواهد باز هم ادامه دهد و یا بخشی از صورت مسئله را زیر سئوال ببرد؛ گُرزهای ایدئولوژیک فوراً بلند شده و بر سر وی کوبیده می‌شوند. ضربات پی‌در‌پی این گُرز بستگی به سماجت و یا تسلیم شدن فرد دارد. در هر صورت و با هر روشی که باشد، باید این نوع صداها سرکوب و خاموش بمانند و اگر اصراری در بلندکردن آنها باشد، در مقابل موضع خشن و نهایی سرکردگان فرقه که همان اصطلاح معروف «فرستادن به پاریس» قرار می‌گیرد و برای همیشه در لابلای تخته‌سنگ‌های کوهستان مدفون خواهد ماند و یا شاید خوراک حیوانات وحشی و لاشخورها شود.
این دمکراسی، آزادی بیان و … در پژاک است. هرکس مجاز است در دوره‌های آموزشی شرکت کند که آنها تعیین و برنامه‌ریزی کرده‌اند. هرکس می‌تواند ساعت‌ها صحبت کند؛ اما تنها در راستا و چارچوب مشخص و معیین. پژاک خود اسم این مکانیسم را دمکراسی مرکزی نام نهاده است، اما میان دمکراسی و مرکزگرایی چه ربط و وصله‌ ای هست معلوم نیست. معمولاً این دو اصطلاح را نمی‌توان بعنوان مکمل همدیگر بکار برد، ولی این اصطلاح برای پژاک، ترفندی برای برده‌سازی انسان‌ها به بهترین و مدرن‌ترین شیوه است. طوری که کمتر کسی به این جو خفقان و تک بعدی اعتراض می‌کند؛ چراکه مطمئن است هنوز حرفش تمام نشده، خود به پاورقی تاریخ فرقه‌ها پیوسته است.
نمونه‌ی بارز دیگر عدم استعفا در این گروه تروریستی‌ است. به عبارتی دیگر هرکس که وارد آن محیط شد، دیگر برگشت ندارد مگر اینکه اقدام به فرار کند و اگر در حال فرار هم در تیررس اعضای پژاک قرار گیرد، کشته خواهد شد و اسمش در لیست خائنین و دشمنان پژاک قرار خواهد گرفت. اینها همه نمونه‌هایی از دمکراسی در پژاک هستند که شاید نتوان نمونه‌ آن را در جهان یافت.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *