۲ آذر ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • یادداشت روز
  • >
  • بررسی تطبیقی پدیده تروریسم از دیدگاه نظریه های ارتدکس و انتقادی : مطالعه موردی گروه ترویستی پ.ک.ک/ عبدالعلی قوام

بررسی تطبیقی پدیده تروریسم از دیدگاه نظریه های ارتدکس و انتقادی : مطالعه موردی گروه ترویستی پ.ک.ک/ عبدالعلی قوام

  • ۴ آبان ۱۴۰۰
  • ۴۱۰ بازدید
  • ۰

در سال های پس از حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱، مطالعه پدیده تروریسم تحولات عمده ای را از یک زیرشاخه مطالعات امنیتی به یک حوزه مستقل در جهان آکادمیک غرب طی کرده، و این روند شاهد سریع ترین رشد در سالهای اخیر بوده است. با وجود این، با توجه به حاکم بودن دیدگاه های ارتدوکس بر این مطالعات، بیش تر ادبیات تولید شده در این حوزه، توان تولید یافته های قدرتمند تجربی و پیشرفت واقعی را نداشته است. مدعای این پژوهش آن است که یک رویکرد انتقادی می تواند چارچوب قدرتمندی برای تبیین پدیده تروریسم و مطالعه گروه هایی چون پ.ک.ک فراهم کند، و فراتر از محدودیت های رویکرد سنتی قرار می گیرد. لذا این پژوهش درصدد است تا بر اساس تقسیم بندی رابرت کاکس از نظریه های روابط بین الملل به دو دسته مشکل گشا (problem-solving) و انتقادی (critical)، ابتدا مهم ترین مشکلات و نقاط ضعف دیدگاه های ارتدوکس را در تبیین پدیده تروریسم و رفتار سیاسی پ. ک. ک. بررسی کند، سپس با اتخاذ یک روی کرد انتقادی، پدیده تروریسم را به طور کلی و مسأله پ.ک.ک را به طور خاص بررسی و تبیین کند.

پدیده تروریسم در جهان در حال گسترش است. این پدیده، مخصوصا از آغاز ربع آخر قرن بیستم به شدت فراگیر شده و سیاست جهان را تحت تأثیر قرار داده است. امروزه تروریسم به منزله پدیده جایگزین در تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی عمل می کند و زندگی سیاسی را به چالش می کشد. البته تروریسم به اشکال مختلف از زمانهای قدیم و متناسب با نظام های سیاسی حاکم بر جوامع، از نظام های سیاسی سنتی گرفته تا دوران مدرن وجود داشته است.

تروریسم در بیش تر متن ها به منزله نوعی خشونت سیاسی نامشروع مفهوم سازی شده است که از سوی بازیگران غیردولتی در پیش گرفته می شود. پیامد عمده این رویکرد آن است که تروریسم تنها در رابطه با بازی گران غیردولتی مطالعه می شود، و تروریسم دولتی به منزله یک خشونت مشروع ظاهر می شود. نقطه آغازین بیشتر نوشته ها این فرضیه است که تروریسم پدیده ای عینی است که با استفاده از روشهای علمی رایج در علوم اجتماعی قابل توضیح است. در نتیجه، اکثر مطالعات تروریسم تمایل دارند تا یک هستی شناسی پوزیتویستی و روش شناسی تجربی را که مبنی بر مجموعه ای از آمار قابل مشاهده، موردنگاری و اطلاعات غیر تاریخی است، به کار ببرند. بر این اساس، فرضیه ها و مفهوم سازی انجام گرفته در مورد تروریسم، باعث ایجاد دانشی می شود که در آن تروریسم یک خشونت دولتی است که می توان آن را به طور عینی و نظام مند مطالعه کرد.

در واقع، تروریسم یک مفهوم مجادله آمیز و یک پدیده رفتاری و اجتماعی پیچیده است که برای فهم آن نمی توان به تحقیق های تجربی و تک علتی بسنده کرد. در طول سه دهه گذشته، مطالعات تروریسم بیشتر رویداد محور بوده، و این برداشت غیر تاریخی وجود داشته است که تروریسم با ۱۱ سپتامبر شروع شده است، و تجربیات تاریخی بسیاری از کشورها قبل از آن نادیده گرفته می شود.در چارچوب سیاست های مقایسه ای، می توان به شیوه کار حکومت ها و تعامل میان ساختارهای مختلف پی برد، و عمل کرد نظام های متفاوت را با یکدیگر مقایسه کرد. دسترسی به یک الگو یا نمونه أعلى، تصویری از گونه شناسی های مختلف به دست خواهد داد تا با اندوخته های تجربی بتوان داده های متعدد را در موارد زیاد بررسی کرد، و سپس به یک سلسله اصول و قواعد کلی دست یافت.

در این راستا، کاملا لازم است با بررسی تطبیقی دو دسته از دیدگاه ها در مورد تبیین پدیده تروریسم، پی ببریم که کدام یک ما را در رسیدن به رهیافتی کارآمدتر رهنمون خواهد ساخت. مسأله این است که چگونه سیاست ها و اقدامات به کار گرفته شده در گذشته و در حال حاضر با عنوان «جنگ علیه تروریسم»، از پدیده تروریسم به منزله یک استراتژی برای اعمال خشونت سیاسی توسط دولت ها به طور مستقیم و غیرمستقیم استفاده کرده است. بنابر این، این پژوهش با اتخاذ یک رویکرد انتقادی، پدیده تروریسم و رفتار سیاسی حزب کارگران کردستان ترکیه را بررسی می کند و در صدد پاسخ به این سوال است که آیا به کارگیری دیدگاه انتقادی مکتب فرانکفورت در تبیین پدیده تروریسم و فهم رفتارهای سیاسی پ.ک.ک، نسبت به نظریه های مشکل گشا، تحلیل جامع تری ارائه می دهد یا نه.

در این راستا، فرضیه این تحقیق آن است که در تبیین پدیده تروریسم و رفتار سیاسی پ. ک. ک. از دیدگاه انتقادی، مجموعه جدیدی از مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی و اخلاقیات ارائه می شود که به طور کلی تحلیل جامع تری نسبت به رویکرد ارتدوکسی به دست می دهد.

نظریه مشکل گشا و نظریه انتقادی نظریه مشکل گشا در روابط بین الملل که معادل نظریه سنتی هورکهایمر در حوزه علوم اجتماعی است، نظم موجود در روابط بین الملل را می پذیرد و تنها در پی حل مشکلات خاص در درون آن نظم است. به گفته هورکهایمر، نظریه سنتی در علوم اجتماعی، تصویر آیینه ای از اثبات گرایی در علوم طبیعی است. از این منظر، جهان مجموعه ای از واقعیات است که فقط باید کشف شوند و شناخت نیز از توصیف جهان ناشی می شود. عقلانیت مورد نظر در نظریه های حل مشکل، بسیار محدود تعریف می شود، و اساس جامعه ای را که توصیف می کند، مورد نقد قرار نمی دهد. حتی فراتر از آن، نظریه مشکل گشا در چارچوب نظم موجود، در صدد اعمال کنترل و دستکاری ذهنی است که مانع از رشد پتانسیل های انسانی می شود. این روی کرد وضعیت را چنان که هست می نمایاند، و فقط در صدد توضیح روابط میان پدیده هاست؛ و چون هدف کنترل هم دارد، پس محافظه کارانه است.

در مورد نظریه انتقادی، باید توجه داشت که در روابط بین الملل از این اصطلاح عموما به دو معنا استفاده می شود: نخست در معنایی عام؛ در این دیدگاه، نظریه انتقادی شامل طیف وسیعی از دیدگاههای انتقادی در روابط بین الملل است که در مقابل جریان اصلی قرار می گیرند و شامل نظریه انتقادی متاثر از مکتب فرانکفورت، پسا تجددگرایی، پساساختارگرایی، فمینیسم، و در واقع دیدگاه های بدیل یا غیر از جریان اصلی است. در این معنا، نظریه انتقادی «تلاشی میان رشته ای» تلقی می شود که علم سیاست، روابط بین الملل، جامعه شناسی، تاریخ، روانشناسی و سایر حوزه ها را ترکیب می کند تا نظریه های مختلفی از سیاست جهانی ارائه کند که هدف اصلی همه آنها ارائه بدیلی در برابر برداشت واقع گرایانه از روابط بین الملل است.

دوم، نظریه انتقادی در معنایی خاص شامل دیدگاههای متاثر از مکتب انتقادی فرانکفورت در روابط بین الملل است که آن را نظریه تفسیری انتقادی نیز نامیده اند، و هدف اصلی آن رهایی انسان است. این نظریه در مقابل نظریه های مشکل گشا به لزوم تغییر بنیادین جامعه باور دارد، و بی طرفی ارزشی و غیرهنجاری بودن نظریه اجتماعی را رد می کند. از این دیدگاه، واقعیت ها تاریخی و برساخته اجتماعی اند، و جهانی که ما مطالعه می کنیم، محصول انگارهها و کنش انسانی اند. انگارهها، کنش ها و شرایط موجود اجتماعی تغییر پذیرند و نظریه انتقادی در پی فهم تغییر آنها است. در این پژوهش، نظریه انتقادی در معنای خاص آن مورد نظر است.

ادامه دارد…

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *