۹ فروردین ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • اخبار
  • >
  • سمانه پس از ۱۰ سال روی پاهایش ایستاد و راه رفت روایتی از شفا یافتن دختر کرمانج خراسانی

سمانه پس از ۱۰ سال روی پاهایش ایستاد و راه رفت روایتی از شفا یافتن دختر کرمانج خراسانی

  • ۱۶ آذر ۱۳۹۵
  • ۴۸۲ بازدید
  • ۰

کردهای خراسان که به گویش کرمانجی تکلم می کنند ارادت خاصی به آقا علی ابن موس الرضا (ع) دارند. سمانه ساکن روستای کرمانج نشین چوکانلو از توابع شهرستان فاروج در استان خراسان شمالی است. خانه شان در روستایی دور افتاده بنا شده است. آنقدر دور افتاده که پدر به سختی می توانست “سمانه” دختر معلول خود را برای درمان به شهر ببرد.
دور افتادگی روستای چوکانلو از یک طرف و مشکلات مالی پدر از طرف دیگر سبب شد سمانه سال های طلایی زندگی خود را از دست دهد. او نه می توانست با هم سن و سال های خود بازی کند و نه همانند سایرین به روی ۲ پای خود بیاستد.
او مادرزاد معلول متولد نشده اما یک شب و درست پس از تب شدید و تشنج، توان حرکت کردن را از دست می دهد. همین می شود زمانی که همه کودکان شروع می کنند به چهاردست و پا رفتن و ایستادن به روی دو پای خود، سمانه تنها نگاهش به پدر و مادرش است.
مادر کم کم متوجه می شود که کودکش همانند هم سن و سال های خود نیست. او دچار معلولیت شدید شده و باید برای درمانش فکری شود.
پدر اما، نه توان مالی دارد که بتواند فرزندش را برای درمان از روستای “چوکانلو” به شهر مشهد ببرد و نه می تواند خانه ای را در شهر کرایه کند. همین می شود که سمانه تا ۱۱ سالگی به علت معلولیت شدید تحت پوشش خدمات سازمان بهزیستی کشور قرار داشته است.
پدر بعد از ناامید شدن درمان سمانه از سوی پزشکان به امام رضا (ع) متوسل می شود. او شفای دخترش را از امام رئوف می خواهد و برای گرفتن شفای سمانه تصمیم می گیرد با او در پیاده روی ایام شهادت امام رضا ع) شرکت کند. ۵۵۲۵۶۹۴_۳۳۳
او سختی های این پیاده روی را به جان می خرد تا شفای دخترش را از عالم آل محمد بگیرد. با کول کردن سمانه به سمت مشهد مقدس روانه می شود و درست در شب شهادت امام رضا (ع) سمانه در حرم مطهر شمس الشموس شفا پیدا می کند.
سمانه دیگر می تواند به روی دو پای خود بیایستد، راه برود و بازی کند؛ درست همانند کودکان روستا که تا ۱۱ سالگی در حسرت بازی با آنها بوده است.
اسماعیل قربانی، مدیرکل بهزیستی استان خراسان شمالی با اشاره به وضعیت سمانه می گوید: سمانه کودکی است اهل روستای “چوکانلو”، این روستا در ۲۵ کیلومتری فاروج در استان خراسان شمالی واقع شده است.
مدیر کل بهزیستی استان خراسان شمالی می افزاید: این دختر بچه ۱۱ ساله زمانی که تنها یک سال داشته به علت تشنج دچار معلولیت شده و توان راه رفتن خود را از دست می دهد.
قربانی با اشاره به خدمات ارائه شده به خانواده سمانه می گوید: سمانه از زمانی که دچار معلولیت می شود به علت مشکلات مالی شدید خانواده، تحت پوشش خدمات سازمان بهزیستی کشور قرار می گیرد و از سوی بهزیستی خراسان شمالی خدمات توانبخشی دریافت می کند.
وی در خصوص وضعیت حال حاضر این دختر ۱۱ ساله می گوید: سمانه در شب شهادت امام رضا (ع) شفای خود را از امام هشتم شیعیان گرفته است. به منظور بررسی وضعیت او به همراه امام جمعه، فرماندار، رئیس نیروی انتظامی و سایر مدیران شهرستان فاروج دیداری را با این کودک و خانواده اش داشتیم. در این دیدار پس از بررسی شرایط از سوی کارشناسان سازمان بهزیستی، مشخص شد که سمانه دیگر هیچ مشکل حرکتی ندارد و می تواند به خوبی به روی دو پای خود بایستد. او شفای خود را از امام رضا (ع) گرفته است.
ارادت ویژه کرمانج های خراسان به امام رضا (ع)
کردهای خراسان که به گویش کرمانجی خراسان تکلم می کنند ارادت خاصی به آقای علی ابن موس الرضا (ع) دارند. کرمانج ها به دلیل همسایگی با امام غریبان و عشق به آقای خود نام هایی همچون: رضا، سلطانرضا، محمد رضا، علیرضا، شاهرضا، غلامرضا را برای فرزندان خود بر می گزینند.
اسماعیل حسین پور نویسنده و پژوهشگر در پژوهشی با عنوان امام رضا (ع) از مشرق نگاه جعفر قلی می نویسد: جعفرقلی زنگلی ، عارف شوریده ی کرمانج که خراسان عزیز سجده گاه نیایش های پاک او بوده است یکی از این خوبان قبیله ی خدا خوانان است که با بی ریایی ارادتش را به حضرت رسول (ص) و ائمه ی اطهار (ع) بیان کرده است .
در این میان ارادت جعفرقلی به حضرت رضا (ع) تماشایی است ، امام رضا (ع) عزیز دل دردمند جعفرقلی است ، جعفر قلی به ۳ زبان کردی ، ترکی و فارسی ارادتش را به حضرت رضا (ع) نشان داده است . بیش از ۶۰ بیت از دیوانش در مدح وصف و حاجت خواهی از آن امام غریب است .
جعفرقلی در قالب دو ترکیب بند و یک ترجیع بند عشق و امید و دردهایش را با حضرت رضا (ع)نجوا کرده است .
در دیوان جعفرقلی از امام رضا (ع) به عنوان ضامن غریبان ، سلطان خراسان ، دانای راز نهان ، دادرس بی کسان ، پناه بی پناهان ، (ص ۳۱۵ دیوان) شافع روز محشر ، حلال مشکلات ، مظهر ایمان ، یادگار پیغمبر ، طبیب بیماران ، فرزند پاکزاد و نجیب پیغمبر (ص ۳۱۷) یاد می کند .
همچنین آن حضرت را دلیل جن و بشر در ارض و سما (ص ۶۱) و منظور انجیل و تورات و قرآن می داند و می آورد که سوره ی سمش الضحی در شأن آن حضرت نازل شده است (ص ۳۱۵) .
علاوه بر آن نگاه جعفرقلی به بارگاه حضرت رضا (ع) هم زیباست . او ایوان ساخته شده از طلا و نقره را با عرش حق برابر می داند و حوض اسماعیل طلا را مانند حوض کوثر بر می شمرد (ص ۳۱۵) و از مسجد گوهر شاد به عنوان بهشت روی زمین یاد می کند (ص ۶۱) .
جعفرقلی در شبهای پر راز و رمز کوهستان دلداده ی آن امام غریب (ع) بوده است و او را دوای دردهای بی علاجش می داند که یکی عشق ملواری و توبه نکردن از این عشق عرفانی است ، آنگاه که او را دست و پا بسته به حرم می آورند تا شفا پیدا کند و ملواری را رها کند ، جعفرقلی می گوید :
تووه ئه زبکه م تووه ژه عشقی ملواری یی
توبه که من از عشق ملواری توبه کنم .
و در پایان بیت می گوید :
ساوی ده دم سه رو جان ، یا زامنی غه ریوان (ص ۶۱)
برای او سر و جانم را نثار می کنم ای ضامن غریبان .
که این ملواری جویی عارفانه ی جعفرقلی او را آواره ی بیابانها کرده است و جعفرقلی با اندوهی بلند هم نوا با تارش می گوید :
یا زامنی غه ریوان ، توند ترکه ئاری دلان (ص۶۱)
ای ضامن غریبان ، آتش عشق را در دلها شعله ورتر کن
در زیر برخی ابیات جعفرقلی با رسم الحظ کردی و با ترجمه فارسی آورده می شود .
***
ره زامه ندوته سلیمم وه قه زای موقه دده ر
حوججه تی خود اوه ندی ، نووری چاوی پی غه مبه ر
زییا به خش میهر و ماه ، گولده ستی ته مونه ووه ر
ریوه ری جن و ئنس و وه حش وتیر و به رر و به حر
ئیما می هه شتومینی ، لاوی موسی بن جه عفه ر
جعفه رهایته دَه رگای ته ، توله وی بکه نه زه ر
یا زامنی غه ریوان ، حاسل که مدای دلان (ص ۶۲)
ترجمه فارسی ۱: رضایتمند و تسلیم به قضای مقدور هستم
ای حجت خداوندی تو نور چشمهای پیغمبری
پرتو بخش مهر و ماهی و گلدسته هایت منورند
رهبر جن و انس و وحش وطیر و بر و بحری
امام هشتمینی ، فرزند موسی بن جعفری
جعفر(قلی) به درگاهت آمده است لطف و نظری به او کن
ای ضامن غریبان ، آرزوی دلها را برآور
***
ئی زامنی غه ریوان سولتانی خوراسانی
تو سِرر وه لخه فییات هه م ئایاتی یه زدانی
گشتی عه یان له با ته ئاشکارونه هانی
دانای رازی نه هان وه حکمه تی سوبحانی
نزانم سولیمانی یا موسای عومرانی (ص ۳۱۵ )
ترجمۀ فارسی ۲ : ای ضامن غریبان ، ای سلطان خراسان
تو سر و الخفیات هم آیات یزدانی
همه عیان نزد تو ، آشکار و نهانی
دانای راز نهان به حکمت سبحانی
ندانم سلیمانی یا موسای عمرانی
***
۳ – مه دد یا ئه بو لحه سه ن ، تو سولتانی غه ریبی
ژه بی که سان تو یاری له بیماران ته بیبی
وه روزی خولد به رین وه قه ندیل ووه زیبی
فه رزه ندی پیغه مبرری ، پاکزاد و نه جیبی
له ما بینی سی سه حنان پرواعیزوخه تیبی
ژه دوو خوه دی ساحبی « جه عفه رعه نده لیبی »
یا زامنی غه ریوان ، تو ئومید و په ناهی (ص ۳۱۷)
ترجمۀ فارسی ۳: مدد از تو یا ابوالحسن تو سلطان غریبی
بیکسان را تو یاری ، بیماران را طبیبی
روضه ات خلد برین ، با زیور و بازیبی
فرزند پیغمبری ، پاکزاد و نجیبی
در ما بین هر سه صحن ، پر واعظ و خطیبی
بعد از خدا صاحب «جعفر عند لیبی »
یا ضامن غریبان تو امید و پناهی
***
جعفرقلی به زبان فارسی درباره ی امام رضا می فرماید :
صاحب تقصیرم و من خاک پای جعفرم
کاظم و شاه رضا را کلب درگاه کمترم (ص ۲۴۲)
و در شعری ترکی می آورد :
باری شهید کربلا نینگ چولنه
خراسانده غریب شاهینگ حقنه (ص ۳۰۳)
باری تو را به حرمت شهید کربلا
به حق شاه غریب خراسان سوگند .

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *