انجمن بی تاوان: خودکامگی اوجالان، رهبر خودخوانده ، سرمنشاء و رهبر این فرقه است ، فـردی خـود – انتصـاب و تحمیل گر است که برای خود ماموریتی خاص قائل است و می خواهد که همه تکریم و ستایش مخصـوص رهبر برایش قایل باشند و او حق و درستی مطلق است و هرچه او بگویـد صـحیح و مطلـق اسـت. خـود را مامور آزادی کرد و کردستان دانسته و خود را خدای واجب التکریم و مظهر مطلق ستایش در بـین اعضـاء و هواداران می داند. در پژاک هیچکس، حق اظهار مخالفت با نظر اوجالان را ندارد حتی اگر به یقین بدانـد کـه او اشتباه می گوید باید اسیر ادعاهای پوچ و توخالی این فرقه باشند. روابط درونی سـاختار تشـکیلاتی، عـین خودکامگی است. در روابط درونی خود مرزهای غیرقابل عبور ترسـیم نمـوده و اعضـای خـود را بـه طـرق مختلف کنترل می نمایند و به افرادی که از فرقه جدا می شوند تحت عناوین بریده، مزدور و خـائن یـاد مـی کنند. اوجالان را رهبر کاریزماتیک و دارای ۵۰۰ کتاب می نامند، اوجالان قبل از دستگیری دشمن سر سـخت مصطفی کمال آتاتورک بود و بعد از دستگیری به تعریف و تمجید از وی پرداخت. با ادعای اسـتقلال بـرای کردستان جنگ را شروع کرد و اکنون مخالف سرسخت تجزیه ترکیه است. اما ننگ آور ایـن اسـت کـه ایـن رهبر خودخوانده کرد، نه کردی بلد است نه برای یادگیری آن تلاش کرده و تمام نوشته هایش به ترکی بـوده و هست . زبان متداول در میان فرقه اش یعنی پ ک ک و پژاک نیز ترکی است . اما جای شرم آنجاسـت کـه وقتی اوجالان می گوید: من به ترکی فکر می کنم و به ترکی خواب می بینم . چنین فردی چگونـه بـه خـود اجازه می دهد به نام کرد این همه جنایت مرتکب شود ؟ آیا یادگرفتن کردی برای کسی که ادعای نبـوغ مـیکند کار خیلی سختی است؟ کسی که همیشه ادعا می کند نابغه است.
تظاهر به عدالت و برابری، اما تعظیم دربرابر اوجالان، یعنی در پژاک و پ.ک.ک اگر کسی مطیع کامل رهبر مطلق نبود و یا نظرات مخالف ارائه دهد باید عملا از صحنه کنار برود و هیچ اعتراضی هم وارد نیست. چون در منطق شان، اعتراض کردن به معنای کوچک شـمردن و خـود بـزرگ بینـی اسـت. در پـژاک مقولـه تخصص ، مدنظر نیست. معیار و ملاک برای دادن مسئولیت به کسـی، بـه میـزان وابسـتگی تمـام و کمـال و اطاعت محض از رفتار و گفتار فرمانده بستگی دارد و اجرای آنها بدون ارائه هیچ نظری شخص را بـا اجبـار به انجام کاری وادار می کنند تا در راهی قدم بردارد که آنهـا تعیـین می کننـد. مهـم تـرین ویژگـی ” از بـدو تاسیس پ.ک.ک” بی سوادی یا کم سواد بودن اکثر اعضای فرقه است که نوکران فریـب خـورده و چشـم و گوش بسته باشند. حقیقت این است که این فرقه با افراد فهمیده و تحصیل کرده سرسازگاری ندارد و دانـش و انتقاد و تفکر و تعقل را دشمن خود می داند. زیرا با فرمولهای ساختگی و بی اساس نمی توان این گونه افراد را فریب داد و به خدمت گرفت.