مقولهی ترور و خشونت در منطقه، از مهمترین موضوعات روز است که با حمایت کشورهای غربی و توسط فرقه و گروههای تندرو و خشونتطلب صورت میگیرد تا اهداف و سیاستهای آنها برآورده شود. کشورهای غربی مستقیماً خود در این خط قرار نمیگیرند چراکه آنها خود را حامی حقوق بشر و ضد جریانهای تروریستی و خشونتطلب معرفی میکنند. اما آنچه روزانه میتوان در منطقه شاهد آن بود، حمایت پنهانی و بعضاً آشکار این کشورها از جریانهای تروریستی است.
از جملهی این فرقهها که مورد حمایت اربابان غربی است، پژاک است. این فرقه که رسالت میلیتاریزه و تروریزه کردن مناطق غرب و شمال غرب ایران را عهدهدار است، روزانه با تحت فشار قرار دادن روستانشینان و قاچاقچیان، از آنها باجگیری و اخاذی میکند. در روزهای اخیر و بدنبال اعدام سه عضو این فرقه، واکنشهای تندی را اتخاذ کرده و هرروز به نوعی تهدید میکند. اما نباید فراموش کنیم که هنوز هم یاد و خاطرههای شکست تابستان سال ۱۳۹۰ در حافظهها موجود است که چگونه پژاک از نیروهای سپاه شکست خورد و با خواهش و تمنا و پادرمیانی برخی احزاب عراقی، به این فرقه اجازه داده شد به غارها و درههای خویش در قندیل عقبنشینی کند.
در ادامهی این تهدیدات، پژاک با انتشار بیانیهیی اعلام کرده از تمامی احزاب، گروهها، فرقهها و حتی شخصها در خصوص پیشبرد عملیاتها تروریستی و آشوبگرانه، حمایت میکند. اما دلیل؟ مهمترین دلیل برای این کار پژاک یافتن همراه و یاور برای خویش است. چون خیلی تلاش کرد تا توجه کوملهها و دمکراتها را به خود جلب کند و حتی از آنها طلب یاری کرد؛ اما هیچگونه جواب مثبتی نشنید و در مقابل این احزاب که پژاک آنها را سنتی و منحله میخواند؛ پژاک را بیهویت و غیرایرانی معرفی کردهاند و اعلام کردهاند نه تنها به یاری وی نخواهند شتافت، بلکه در هرکجا امکان آن وجود داشته باشد؛ با این فرقه درگیر خواهند شد تا انتقام اتهامات وارده به این احزاب را بگیرند.