۲ آذر ۱۴۰۳

مصاحبه با ارسلان شیخ کانلو عضو جداشده گروه تروریستی پ.ک.ک

  • ۱۳ اسفند ۱۳۹۸
  • ۸۲۱ بازدید
  • ۱

خودتان را معرفی کنید و در خصوص آشنایی و پیوستنتان به گروه توضیح دهید؟

من ارسلان شیخ کانلو اهل روستایی درمنطقه الند خوی می باشم.شغل خانواده ام دامپروری می باشد. وضعیت زندگی نامناسبی داشتیم.خانواده ما یک خانواده ۱۱نفری بود.در سال  ۲۰۰۲میلادی در ۱۴ سالگی با سطح سواد ابتدایی به گروه پ.ک.ک ملحق شدم.روستای ما در نوار مرزی قرار دارد و محل تردد عنصر گروه پ.ک.ک می باشد.ان سال ها عناصر گروه به روستا زیاد تردد می کردند و در خصوص برای ما صحبت می کردند.آن ها همیشه سعی می کردند گروه پ.ک.ک را نزد ما بسیار عالی جلوه داده و ما را نسبت به زندگی ای که داشتیم بدبین بکنند.ماهم که سطح سواد پایین داشتیم و با گروه پ.ک.ک آشنا نبودیم با جان و دل به حرف های آن ها گوش می دادیم.

قبل از جذب به گروه چه تبلیغات جذاب و اغوا‌کننده‌ای نظر شما را جلب کرد که باعث شد به سمت این گروه متمایل شوید؟

همیشه سعی داشتند پ ک ک را بزرگ تلقی کنند و می گفتند که در پ ک ک مردان و زنان برابر هستند و در شمال عراق ما همه امکانات را داریم و به اروپا تردد داریم و ما بعضی ها را برای تحصیل به اروپا می فرستیم و تمامی هزینه ها بر عهده پ ک ک است .که طبیعتا این حرفها برای ما خوشایند بود و همیشه احساسات ما را تحت تاثیر قرار می دانند و با مرور زمان نسبت به گذشته خود بدبین می شدیم

روابط زنان و مردان در گروه به چه صورت است؟! آیا سوءاستفاده‌های اخلاقی در گروه مشاهده کردید؟

ابتدا که به گروه ملحق شدیم بعد از مدتی به قندیل رفتیم و بعد از سپری کردن دوره اموزشی ما را تقسیم بندی کردند و من به تابور سرگله در قندیل رفتم.حدود شصت نفر بودیم که ۲۰ نفر از ما را دختران و زنان تشکیل می دادندروابط زنان و مردان فراتر از آن چیزی بود که ما می پنداشتیم. روابط اجتماعی به حالت راکت و منجمد است.حد و مرزها از قبل توسط سران گروه مشخص شده است و روابط تنها در چارچوب معیارهای خشک و تابوی سازمان است. مثلا حق نداشتیم از همدیگر راجع به زندگی گذشته بپرسیم و یا اینکه اهل کجا و چه کاره بوده ایم.تنها باید راجع به سازمان باشد و اساسا برای روابط شخصی خط مشی از قبل ترسیم شده است و گفتگوهایی که سبب تحریک و یا اینکه مختص به دو جنس باشد ممنوع است و اگر زیاد پیشروی کنی به اتهام جاسوس محاکمه می شوی. برابری مرد و زن در پ ک ک تنها برای تبلیغات است.هر چند که زنان سازمان جداگانه دارند نهایتا این تصمیمات توسط مردان تایید می شوند.تنها در شمال عراق تابور مستقل دارند.اما در مناطق عملیاتی مانند ترکیه و سوریه و ایران زنان تحت فرماندهی مردان هستند و تا بحال زنان نتوانسته اند و یا اینکه نگذاشته اند مستقل شوند. شرایط اجتماعی و جغرافیایی و نظامی پ ک ک سبب شده است که مردان و زنان برابر نباشند. زیرا زندگی حقیقی در کوه و با ذهنیت ملیتاریزم در تضاد با برابری معیارهای اجتماعی است و شعار برابری مردان و زنان تنها بعد رسانه ای دارد.این تضاد اجتماعی سبب شده است که همیشه فراریها زوج باشند و اینکه به علت  فشار زیاد روانی در گروه بیشتر زنان به انتحار روی می آورند .زیرا نمی توانند خود را از بحران شرایط موجود نجات دهند.

مواردی را بفرمایید که گروه برای مردم عادی کُرد مزاحمت ایجاد می‌کرده و می‌کند؟

معمولا عناصر گروه در اواخر بهار و تابستان در نوار مرزی ظاهر می شوند. هر سال با بهانه های گوناگون از مردم پول و احشام اخاذی می کنند. مردم از ترس و از روی ناچاری  به آن ها باج می دهند. زیرا واقعا من مدتی که در گروه بودم فهمیدم که کسی با میل خود پول نمی دهد .عناصر گروه با ایجاد رعب و وحشت مثلا با به آتش کشیدن و تخریب  وسایل و ماشین آلات راه سازی و معادن و مرغداری ها و مزارع پرورش ماهی ها از اهالی روستاهای مرزی اخاذی می کنند.شمار زیادی از اهالی روستاهای نوار مزرزی به علت اقدامات وحشیانه گروه مجبور به ترک خانه و کاشانه خود می شدند.

در مورد دروغ‌هایی که سران گروه از وضعیت جامعه و نیروهای نظامی ایران به اعضا می‌گویند مثال‌هایی را بفرمایید.

مسلما سران گروه دید مثبتی نسبت به ایران و جامعه ایران ندارند.به طور مثال همیشه تلقین می کنند که خانواده مهد برده داری است سیستمی است که توسط دولت طراحی شده است و باعث برده شدن فرد می شود .آن ها افراد را با وعده های آزادی و رهایی جذب می کنند درحالی که فرد جذب شده بعد از مدتی متوجه می شود که اتفاقا با عضویت در پ.ک.ک برده شده است.اگر واقع در پ.ک.ک و پژاک آزادی وجود دارد؛پس چرا سالیانه صدها نفر از آن جا فرار می کنند؟؟!!

یکی از خصوصیات کلی گروهک ها این است که برای شخص ملحق شده یک دشمن مجازی را در ذهن او ترسیم کنند و همیشه سعی می کنند که نیروهای نظامی ایران را دشمن مردم تلقی کنند و بخصوص سپاه پاسداران را همیشه هدف قرار می دهند  و بخصوص افراد کرد که در این سازمانها هستند را مورد هدف قرار می دهند اما تا جایی که من تحقیق کرده ام دریافته ام که در ایران بیشتر مردم کرد در سپاه استخدام هستند و در شهرهای نوار مرزی بیشتر فرماندهان هم کرد هستند خوب سوال اینجاست کسی  از این همه افراد با زور و فشار استخدام نشده اند بلکه هر لحظه هم می توانند از سپاه استعفا بدهند

گروه همیشه ازعملکرد سپاه در منطقه برای پیشرفت و بهبود وضع مردم نگران است زیرا زمانی که نفوذ سپاه بیشتر باشد و خدمات بیشتر شود عرصه سیاست برای گروه محدود تر می شود.عملکرد سپاه و انجام خدمات اجتماعی برای مردم نوار مرزی و راضی شدن مردم از سپاه و اعتماد مردم به سپاه سبب نگرانی گروهک ها می شود و به همین علت همیشه به سیاه نمایی روی سپاه روی می اورند

نظر مردم نسبت به این گروه‌ها چیست و چقدر به آنها اعماد دارند و چه میزان به آنها اهمیت می‌دهند؟

خوشبختانه مردم می دانند که گروهک ها همیشه بدنبال منافع خود هستند و به آن ها متکی نمی باشند.با یک مثال واضح سوال روشنتر می شود مثلا به مناسبت انتخابات تمامی گروهکها بیانیه می دهند که مردم انتخابات را بایکوت کنند اما درصد مشارکت مردم کرد بخصوص در استان اذربایجان غربی و کردستان بیشتر از تهران و اصفهان است زیرا مردم می دانند که چکار کنند مثلا فردی که از گروه جدا می شود مردم می دانند که اگر گروه جایی خوب است چرا فلانی فرار کرد ؟ و به همین علت مردم نسبت به گروهکها بی اعتنا هستند و عملکرد انها را رصد می کنند

حالا بعد از خروج از گروه چه میزان ذهنیت شما تغییر کرده و واقعیت این گروه‌ها را چطور توضیح می‌دهید؟

خوشبختانه من بعد از ملحق شدن به گروه خیلی زود به واقعیت های موجود در فرقه پی برده و بارها و بارها سعی کردم از آن جا فرار کنم.اما به خاطر وجود شرایط سخت و صعب العبور کوهستان و ترس از اینکه از طرف سران گروه کشته شوم نتوانستم زودتر فرار کنم.بعد از مدتی که با شرایط موجود در گروه و ضعف های آن ها و همچنین با شرایط جغرافیایی منطقه آشنا شدم با کمک دوستانم توانستم فرار کنم.اکنون که مدتی است در کنار خانواده ام هستم توانسته ام به روال عادی زندگی خود برگردم و خیلی خوشحالم از اینکه توانستم از جهنم پ.ک.ک و پژاک رهایی یابم.این گروه ها چیزی جز آلت دست کشورهای غربی برای پیشبرد اهدافشان نیستند.حتی اختیار انجام کوچکترین تصمیم گیری از خودشان را ندارند.منابع مالی آن ها از جانب آمریکا و اسراییل و کشورهای غربی تامین می شود.شما در پ.ک.ک سرنوشتی جز کشته شدن در کوهستان یا زندان را نخواهید داشت.    

چند مورد از تجربه‌های بدی که در دوران عضویت در گروه داشتید را بفرمایید.

دقیقا سالگرد دستگیری اوجالان بود.ازهمگی کادرها خواسته شد که گزارشی راجع به خود بنویسند. روز ۱۵ فوریه هم کسی حق نداشت غذا یا آبی بخورد. از قرارگاه مرکزی بیسیم زدند که بیایید یک عدد پاکت هست آن را ببرید.به محض اینکه آنجا رسیدم با صحنه عجیبی مواجه شده و شوکه شدم.تمام سران گروه داشتند خوش گذرانی می کرده و از بهترین میوه ها و غذاها می خوردند.در حالی که ما در کمپ در عزای دستگیری اوجالان روزه گرفته بودیم.

چگونه و چه زمانی تصمیم به جدایی گرفتید و این کار را از چه طریقی انجام دادید؟

در واقع چیزی که ذهن من را درگیر کرده بود قبل از ملحق شدن یک تصویر خاصی از گروه در ذهن ما حک شده بود و ان تصویر را عوامل گروه و رسانه گروه برای ما ترسیم کرده بود اما بعد از ملحق شدن دیگر ما خود شاهد واقعیتها شدیم و تضاد در گفتار و کردار سران گروه روز به روز برای ما نمایان می شد.دیگر احساس کردم که محیطی که من دنبال ان بودم اینجا نیست. روز به روز شکاف ها بیشتر می شد و سر انجام تصمیم گرفتم که از گروه فرار کنم.برای فرار کردن باید هم زمان و هم مکان شناس باشی.چرا که اگر در حین فرار دستگیری شوی سرنوشتی جز تیرباران شدن یا از صخره های محکم سقوط کردن نخواهی داشت.من نهایتا با همکاری و کمک تعدادی از دوستانم موفق شم از قندیل فرار کرده و خودم را تسلیم نیروهای پیشمرگه بارزانی بکنم.بعد از مدتی نیز به ایران بازگشتم.

چه توصیه‌ای داری برای جوانانی که فکر می‌کنی ممکن است تحت تأثیر این تبلیغات به سمت این گروه‌ها متمایل شوند؟

توصیه من این است هرگز راهی را که راجع به آن اطلاعات درست ندارند انتخاب نکنند. ابتدا باید تحقیق کنند. تحقیق باید از چند جنبه گوناگون باشد اگر تنها به منابع گروه اکتفا کنید بدانید که راه اشتباهی را پیش گرفته اید و سرنوشتی شوم در انتظار شماست. گروه همیشه نقص های خود را سرپوشیده  نگه می دارد. تا جاییکه حتی آمار کشته شده گانش را نیز پنهان  نگه می دارد و آمار فراریها را اعلام نمی کند.الان صدها خانواده  را من می شناسم که بدنبال فرزندانشان هستند درحالی که آن ها حین فرار از طرف سران گروه کشته شده اند  اما اسامی آن ها اعلام نشده است

قبلی «
بعدی »

۱ دیدگاه

  1. این مصاحبه بنطرم ساختگی میباشد آخه فردی با این سطح تحصیلات پایین امکان نداره از چنین سطح تحلیل بالایی برخوردار باشه
    مگه نه؟ یک نفر از روستای دور افتاده سواد ابتدایی انگار تحصیل کرده دانشگاه شهید مدرس هستن با مدرک دکترای علوم سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *