ترکیه امروزی بازمانده دولت امپراطوری ای بود که چندین قرن بنام عثمانی در قسمتی از آسیا و افریقا حکومت می کرد و مناطق وسیعی از حجاز تا شمال افریقا چون مصر تا اروپا و کشورهایی چون بوسنی و آلبانی و … تحت حکومت این امپراطوری اداره می شدند.
به دنبال روی کار آمدن مصطفی کمال معروف به ((آتاترک)) در ترکیه به خاطر مخالفت های وی با نسبت های عثمانی و پیروی از غرب و مبارزه با مظاهر اسلامی و اعلام تشکیل حکومت لائیک سکولار مبنی بر جدایی دین از سیاست، با توجه به اعتقادات عام مردم ترکیه جه در مناطق ترک نشین و چه کردنشین مخالفتهایی بر علیه آتاترک بروز کرد که از جمله مبارزات فردی به نام شیخ سعید نوری معروف به بدیع الزمان که یک حرکت فرهنگی را در راستای دفاع از اصول و اعتقادات دینی بر علیه آتاترک سکولار به راه انداخت که امروز نیز جریانات مختلف البته بیشتر با شکل طریقت ، به نام پیروی از راه و روش شیخ سعید فعالیت دارند.
البته این جماعت برداشتهای متفاوتی از نظرات نوری داشته و در مناطقی از دیار بکر ترکیه قیامی را بر علیه آتاترک سکولار به راه اندازند. ناسیونالیستهای سکولار کرد حرکت و قیام اینها را بعنوان یک قیام ناسیونالیستی تبلیغ می کردند در حالیکه اینها به خاطر دفاع از اصول اسلامی مبارزه خود را شروع کردند.
از آثار مکتوب به جا مانده ازشیخ و اظهاراتش نسبت به همسرش همه دال بر پایبندی اش به مسائل اسلامی ومبارزه با سکولاریسم است.
آتاترک سکولار بعد از چندی قیام شیخ سعید نوری و شیخ سعید پالو را سرکوب می کند و بعد از مرگ آتاترک
، اینو از اطرافیان وی و رهبر حزب سکولار حاکم که تنها حزب مجاز به فعالیت بود، جانشین وی می شود و ادامه دهنده سیاستهای آتاترک شده و حکومت جمهوری سکولار را که قانون اساسی آن مبتنی بر قدرت نظامیان بوده قومیت ترک را بعنوان قوم برتر معرفی میکرد تدوین کرد.
بعد از گذشت دهه های اول شکل گیری جمهوری سکولار ترکیه تعداد احزاب سیاسی سکولار با گرایشی راستگرایانه یا چپگرایانه وارد میدان مبارزه شدند اما در میان خود دچار اختلافاتی نیز بودند .
در این میدان مبارزه رهبرانی چون نجم الدین اربکان که رهبری حزب راستگرای ملی سلامت با گرایشات مذهبی با هدف احیای روشهای حکومت عثمانی را بر عهده داشت و سلیمان دمیرل یک حزب راستگرای لائیک را بر عهده داشت حضور داشتند که البته درون این حزب عناصر وابسته به طریقت نقشبندی حضور داشتند، الب ارسلان رهبر حزب سکولار راستگرا با گرایشات ناسیونالیستی بود که درون این حزب گروههای سکولار پان ترکیسم قدرت یافته بود البته در این بین نظامیان بازنشسته و برخی مذهبی های ناسیونالیست سکولار در این حزب حضور داشتند. همچنین این حزب سکولار درون نیروهای مسلح و سرویسهای اطلاعاتی ترکیه MIT نفوذ زیادی داشت و بولند اجویت رهبری حزب سکولار چپگرای خلق را عهده دار بود که البته متمایل به غرب بودند.
بودند احزاب کوچکی چون حزب سکولار کمونیست و یا احزاب کوچک دیگری که در استانبول و شهرهای بزرگ فعال بودند و تعدادی گروههای کوچک سکولار در مناطق کردنشین.
در اواخر دهه هفتاد اختلاف بین احزاب سکولار راستگرا و سکولار چپ گرا زیاد شد و تحت تاثیر فضای حاکم در مناطق جنوب شرق آسیا وآمریکای لاتین حرکتهای رادیکال سکولار که بیشتر رهبران آن را دانشجویان تشکیل می دادند بصورت گروههای سکولار منطقه ای شکل گرفتند و تشکیل اینها اینها در مناطق کردنشین و با جوانان کرد تحصیل کرده سکولار در دانشگاههای استانبول وآنکارا زیاد شد. از جمله این احزاب و جریانات حزب کاوه، درکاوه، رزگاری،آن رزگاری،حزب دمکرات،کوموله و … در جهت برخورد با مخالفین خود از سلاح نیز استفاده کردند.
تحولاتی در کشورهای منطقه بوجود آمد که خوشایند قدرتهای غربی بویژه امریکا نبود.از آن جمله است بیداری اسلامی ،قدرت یابی مجاهدین فرقه ی ناجیه ،پیروزی انقلاب در ایران و…. این تحولات موج اسلامخواهی را در میان مردم ترکیه که سابقه زیادی در پپیروی از سنت های دینی داشت اثرات محسوسی بر جای گذاشت و امریکای سکولار را از تاثیرات انقلاب اسلامی در این کشور خوفناک می کرد.از سویی کودتاهایی که در کشورهای اطراف بویژه در افغانستان در اثر اشغال این کشور بروز می داد و به تبع آن معادلات سیاسی منطقه بر هم خورده بود. رویدادهایی از این دست روحیه آزادیخواهانه مردم ترکیه را نیز برمی انگیخت و همواره در انتظار یک ناجی به سر می بردند. در چنین شرایطی ژنرال کنعان اورن سکولار فرمانده ارتش ترکیه که وابستگی شدیدی به امریکا داشت به بهانه ایجاد نظم در جامعه در ۱۲ آوریل ۱۹۸۰ دست به کودتای نظامی زد. وی در جریان این امر شمار زیادی از رهبران احزاب سیاسی را دستگیر و به زندان انداخت و فعالیت کلیه احزاب و سازمانهای سیاسی را ممنوع اعلام کرد.این رویه باعث وارد آمدن ضربات سنگینی بر پیکره گروههای سیاسی با عقاید مارکسیستی و کمونیستی شد که فعالیت مسلحانه نیز داشتند.
بعد از کودتای نظامی ترکیه و سردمداری نظامیان فردی بنام «تورگوت اوزل» که دارای گرایشات سکولار راستگرایانه از یک خانواده تاجر مذهبی بود، به نخست وزیری ترکیه رسید.
اوزال سکولار که یک اقتصاددان بود با هدف ایجاد روابط اقتصادی با غرب و ورود به اتحادیه اروپا و از سویی دیگر با نگاهی به برقراری روابط تجاری با کشورهای اسلامی ، خصوصا در موضوع جنگ ایران و عراق بیشترین بهره را برد و توانست از فرصت پیش آمده برای تقویت اقتصادی کشورش استفاده نماید.
اوزال به تدریج به رهبران برخی احزاب سکولار اجازه فعالیت داد و چند حزب سیاسی از جمله رفاه به رهبری نجم الدین اربکان، راه راست به رهبری سلیمان دمیرل، حزب ملی گرانه به رهبری الب ارسلان تورکش با گرایشات ناسیونالیستی، حزب خلق به رهبری بلنت اجویت با گرایشات چپگرایانه در صحنه سیاسی ترکیه دوباره ظهور پیدا کردند.در همین میان تعدادی از جوانان کرد که سابقه فعالیت سیاسی در احزاب کرد، قبل از کودتای نظامی را داشتند، حزب کارگران کردستان با مرام مارکسیستی و لنینیستی و تجزیه مناطق کردنشین را به رهبری «عبداله اوجالان » تشکیل دادند.مرکز فرماندهی این حزب جنوب لبنان و فلسطین اشغالی بود که از طریق ارتباط با مبارزین فلسطینی خصوصا احزاب و سازمانهای چپ و کمونیستی فلسطینی به آموزش نیروهای خود پرداخته و از سویی با سوء استفاده از تیرگی روابط ترکیه ویونان و ترکیه و سوریه، پایگاههایی را دراین کشورها ایجاد کردند. مقر اصلی عبدالهو اوجالان رهبری کارگران کردستان نیزدر دمشق بود.
مرام کمونیستی حزب پ.ک.ک باعث شده بود که اتحاد جماهیر شوروی نیز با نظر لطف و حمایت آمیز به آنها بنگرد.اوجالان در کشورهای سکولار اروپایی نیز دارای پایگاههایی بود از آن جمله بود آلمان، بلژیک، هلند و … که پذیرای تعداد زیادی از اتباع کرد کشور ترکیه بودند و در آنجا به جذب نیرو و کمک های مالی اقدام می کردند.
به خاطر بافت اجتماعی و مذهبی مناطق کردنشین ترکیه، فعالیت سیاسی برای اعضای این حزب مشکل بود، زیرا از نظر اجتماعی شکل زندگی اکراد ترکیه عشایری بود که با مرام کمونیستی پ.ک.ک منافات داشت. اعتقادات مذهبی کردهای ترکیه نیز باعث طرد تدریجی افکار و عقاید کمونیستی کارگران می شد.
پ.ک.ک عمده فعالیتش در ابتدا در برخی مناطق استراتژیک ترکیه از جمله ارتفاعات آرارات هم مرز با منطقه ارمنستان شوروی و استان حکاری در مرز عراق بود و به خاطر ناامنی های مناطق شمالی عراق و روابط ویژه پ.ک.ک با احزاب سکولار کرد عراق از جمله حزب دمکرات به رهبری خانواده بارزانی(مسعود) و اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی به شکلی اسلحه و مهمات خود را از طریق این احزاب ، خصوصا اتحادیه میهنی که گرایشات سوسیالیستی داشت تامین می کرد.
از سویی دیگر به خاطر فعالیت احزاب سکولار تجزیه طلب کرد در نوار مرزی ایران و ترکیه درسالهای اولیه انقلاب و حضور پایگاههای حزب سکولار دمکرات به رهبری عبدالرحمان قاسملو و حزب سکولار کومله به رهبری عبداله مهتدی در مناطق مرزی شهرهای ارومیه و سلماس در غیاب نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ، اعضای پ.ک.ک به راحتی در نواحی که عناصر دمکرات و کومله حضور داشتند تردد می کردند و فعالیتهایی نیز در استان وان ترکیه که هم مرز با سلماس و ارومیه ایران نیز بود انجام می دادند.
این فعالیتها باعث جذب تعدادی از جوانان سکولار کرد ایرانی توسط پ.ک.ک شد.بعد از فروپاشی شوروی و ضربه خوردن احزاب و گروههای کمونیستی جهان، حزب کارگران نیز تلاش کرد به شکلی به بازسازی مجدد خود بپردازد. از اینرو بیشتر به تحریک احساسات قومی و ناسیونالیستی پرداخته و سعی در کمرنگ کردن گرایشات مارکسیستی خود نمود. تعدادی از رهبران از جمله جمیل بایاک و عثمان اوجالان که رهبری پیشمرگان پ.ک.ک در مناطق عملیاتی را بر عهده داشتند برای تغییر وجهه و تحریک احساسات مذهبی مردم به نفع خود به بازسازی و سازماندهی مجدد پرداختند و با مسئولیت یکی از اعضای این حزب بنام ملاعبدالرحمان که یکی از فرزندانش قبلا از پیشمرگان و مسئولان پ.ک.ک بوده و در درگیری با نظامیان ترکیه کشته شده بود را برای این منظور وارد صحنه کردند.
از سویی دیگر این حزب سکولار روابط خود با رژیم سکولار بعثی عراق را نیز تقویت کرده و از چراغ سبز این رژیم برای حضور در مناطق کردستان عراق برخوردار شد و توانست فعالیتهای خود را از طریق این مناطق به استانهای حکاری، شیرناک و باتمان نیز بکشاند.
در همین اثنا حمله عراق به کویت و متعاقبا حمله امریکا به عراق و تشکیل منطقه حفاظت شده در مناطق کردستان عراق یک فرصت طلایی برای پ.ک.ک ایجاد کرد و این حزب منطقه خاکورک ( واقع در مرز عراق و ترکیه ) را به منطقه اصلی فعالیت خود تبدیل کرد و در این منطقه پایگاههای آموزشی نیز ایجاد و امکانات آموزشی خود را از جنوب لبنان به این منطقه متقل کرد چرا که به دنبال حضور ارتش لبنان در این مناطق برای حضور پ.ک.ک محدودیت هایی ایجاد شده بود. در همین زمان حزب برای گسترش فعالیتهای خود در داخل ترکیه روشهای دیگری در پیش گرفت
در این زمان به غیر از دولت ترکیه مقداری از مردم مناطق کردنشین این کشور که گرایشات مذهبی داشتنددر مقابل فعالیتهای P.K.K ایستادگی می کردند و این حزب را در مناطق جنوب شرق ترکیه به چالش کشیده بودند.و این حزب از طریق تعدادی از هواداران خود جهت استفاده از ظرفیت های سیاسی یک حزب سکولار کرد بصورت رسمی در مناطق کردنشین ترکیه به نام «امک» تاسیس کرد و رهبران این حزب توانستند با استفاده از احساسات قومی مردم در خیلی از شهرهای کردنشین مسئولیت شهرداریها را بر عهده گرفته و این مراکز را بصورت غیر مستقیم به پایگاه PKK تبدیل کنند. در تاسیس این حزب سکولار تعدادی از نمایندگان پارلمان مناطق کردنشین نقش اساسی داشتند. به دنبال تشدید فعالیتهای نظامی و سیاسی PKK دولت سکولار ترکیه تصمیم گرفت با تمام توان در جهت تضعیف قدرت رهبری حزب که در سوریه سکولار حضور داشت وارد عمل شود. بهمین جهت از سوریه خواست تا عبدالله اوجالان را تحویل مقامات امنیتی کشورش دهد. در راستای همین سیاستها نیروهای نظامی ترکیه در مرزهای سوریه مستقر شدند. در کنار تهدیدات جدی ترکیه در داخل سوریه نیز شاهد برخی وقایع بودیم از جمله اینکه بیشترین روابط را در این کشور با حزب کارگران ، رفعت اسد برادر حافظ اسد رئیس جمهور وقت سوریه بر عهده داشت که از صحنه سیاسی سوریه حذف شده بود. از طرفی دیگر حضور اوجالان و این حزب در سوریه باعث ایجا روابط با کردهای سکولار ناسیونالیست سوریه و ایجاد برخی مشکلات در این مناطق گردیده بود که چه بسا دولت سکولار سوریه نیز بی میل نبود که به شکلی رهبر PKK را از این کشور اخراج نماید.
نهایتا تهدیدات ترکیه کارساز شد و سوریه به اوجالان فشار وارد کرد که خاک این کشور را ترک نماید.قرار گرفتن حزب کارگران در لیست احزاب و گروههای تروریستی اتحادیه اروپا امکان رفتن اوجالان به کشورهای اروپایی وجود نداشت زیرا به خاطر روابط ویژه ترکیه با کشورهای اروپایی و آمریکا در صورت رفتن وی به آن کشورها مقامات اروپایی وی را به ترکیه تحویل می دادند.
گفته می شود اوجالان برای ترک سوریه برخی کشورها از جمله روسیه، یونان،ارمنستان،… را بعنوان مقصد بعدی انتخاب کرده و ظاهرا بعد از خروج از سوریه مسافرت کوتاهی نیز به روسیه می کند که مقامات این کشور حاضر به پذیرش او نمی شوند.
وی نهایتا به افریقا می رود. از زمان خروج اوجالان از سوریه سازمان اطلاعات ترکیه MIT با همکاری سازمان اطلاعات اسرائیل(موساد) که روابط ویژه ای بین آنها برقرار بود با توافقات امنیتی دوجانبه اوجالان دستگیر و به ترکیه منتقل می شود. به دنبال انتقال وی به ترکیه به خاطر برخی منافع آمریکائیها که ظاهرا در زمان حضور PKK در شمال عراق روابطی با این گروه برقرار کرده بودند. اقدام به اعمال فشار مستقیم و غیر مستقیم برای جلوگیری از اعدام اوجالان کرد. امریکا سکولار در این راه اروپا سکولار را نیز با خود همراه کرد. ترکیه نیز ناچار شد برای الحاق به اتحادیه اروپا اقدام به اصلاح قوانین قضایی نموده و مجازات اعدام را از قوانین خود حذف نماید. نهایتا اوجالان سکولار از مرگ نجات یافت و هم اینک در یک جزیره دوران محکومیت حبس ابد خود را می گذراند.
بعد از سقوط رژیم سکولار بعث صدام در عراق و تشکیل منطقه خودمختار در شمال این کشور PKK همه امکاناتش را به شمال عراق منتقل و به شکلی مورد حمایت برخی احزاب سکولار کرد عراقی قرار گرفت.با استقرار و تقویت این حزب سکولار در شمال عراق حملات نظامی بر ضد ترکیه گسترش یافت. نظامیان سکولار تورکیه با اسفاده از قراردادی که قبلا با حکومت عراق منعقد کرده بودن در چندین نوبت با هدف ضربه زدن به نیروهای PKK مناطق حضور آنها را از هوا و زمین مورد حمله قرار داد و با فشار احزاب کرد عراق PKK مجبور شدفعالیتهای نظامی اش را کاهش دهدو به سازماندهی و آموزش نیروهای خود بپردازد
در این ایام در خصوص نحوه مبارزه بین برخی از رهبران PKK اختلاف ایجاد شده و عثمان اوجالان برادر عبدالله اوجالان که بعد از بازداشت برادر از عناصر اصلی رهبری حزب بود به شکلی از این حزب کناره گیری کند و همچنین تشکیل کمیسیونهای امنیتی مشترک بین ایران و ترکیه به ریاست معاونین وزارتخانه های کشور هر دو دولت و تصمیم جدی آنها جهت مقابله با تحرکات گروههای تروریستی در مرزهای دو کشور باعث شد ایران با هر نوع تحرکات PKK در مرزهای مشترک بصورت جدی برخورد نماید و اجازه ورود به آنها را به داخل خاک ایران ندهد و در این رابطه بعضا درگیری هایی نیز بین نیروهای مسلح ایران با عناصر وابسته به PKK در مرزهای دو کشور رخ داده بود. و تعدادی از مرزبانان ایرانی نیز کشته شده بودند به دنبال برخوردهای نظامی مرزبانان ایرانی با عناصر این حزب رهبران آن تلاش نمودند فشارهایی را نیز بر علیه ایران تحمیل کنند. آنها به سازماندهی تعدادی از اکراد سکولار ایرانی که به این حزب پیوسته بودند و برخی عناصر وابسته با گروهکهای حزب سکولار دمکرات و حزب سکولارکومله که بصورت منفعل در داخل خاک عراق بودند شاخه ایرانی PKK را بنام «پژاک» با فرماندهی فردی به نام حاجی احمدی راه اندازی کرده و این عناصر را جهت انجام عملیات های ایذایی و جذب نیرو کمک های مالی به مناطق مرزی ایران اعزام نمایند که البته پژاک همان PKK است با یک تابلوی دیگر و این گروهک با نیروهای امریکایی مستقر در عراق نیز تماس می گرفت و امکاناتی نیز از طرف نیروهای آمریکایی در اختیار آنها قرار می گیرد و جهت انجام عملیات های تبلیغی- نظامی انحرافی در داخل ایران مورد حمایت نیروهای امریکایی میباشند و از طریق شبکه های ماهواره ای وابسته به PKK مورد حمایت و پوشش خبری قرار می گیرد.