۱۶ آبان ۱۴۰۳

آیا ایدئولوژی می تواند گرته برداری شود؟

  • ۲۳ تیر ۱۴۰۰
  • ۶۲۶ بازدید
  • ۰

امروز میخواهم به مسئله ای اساسی بپردازیم که تاکنون در بررسی و انتقاد عملکرد گروه های کردی, از سوی ما کردها چندان مورد توجه قرار نگرفته است. این بحث مسئله ایدئولوژی گروه ها و درصد همخوانی آن با واقعیت است. البته این بحث بسیار گسترده بوده و آنالیز جزء به جزء ایدئولوژی گروه های کرد نیازمند وقت بیشتر و تحقیقات بیشتر است و پرداختن اساسی به این امر خارج از حوصله این مقاله است.

بنابراین در اینجا سعی خواهم نمود که شاخص های برجسته ایدئولوژی گرایی را در میان گروه های ویژه که تکیه خاص به ایدئولوژی دارند مورد بررسی قرار داده و فراتر از آن ریشه های ظهور ایدئولوژیکی آنها و رابطه آن با واقعیت تاریخی _ سیاسی کردستان ایران را مورد بررسی قرار دهم.

بهترین نمونه برای بررسی در این بحث گروه تروریستی پژاک میباشد. زیرا این گروه بیشتر از تمام گروه های دیگر خود را متکی به عملکرد ایدئولوژیک معرفی میکند وهمچنین زادگاه ایدئولوژی آن خود کردستان ایران نمی باشد, بنابراین میتواند گزینه مناسبی برای بررسی ما در این مبحث باشد.

اول از هرچیز این سوال را مطرح میکنم که آیا یک ایدئولوژی برای آنکه بتواند با واقعیت اجتماعی یک جامعه همخوانی داشته باشد باید الزاماً برخاسته از همان مکان باشد؟ رئالیست و واقعگرا بودن یک ایدئولوگ و یا سیاستمدار تا چه حد به برخواستن او از آن جامعه و یا درک عینی او از مسائل آن جامعه بستگی دارد؟

هیچ تئوریسینی نمیتواند تنها از روی داده های کتابی مسائل اجتماعی یک جامعه را بخوبی تحلیل نموده و هر گونه مدل سیاسی که بر این اساس ارائه شود از واقعیت بسیار دور خواهد بود. بهترین نمونه برای این امر دیکته کردن مدل مارکسیستی از سوی سردمداران شوروی سابق برای اروپا شرقی بود. عدم همخوانی متد با حقیقت در این کشورها آنچنان محسوس بود که باعث بوجود آمدن مشکلاتی عظیم چه از لحاظ اجتماعی و چه از لحاظ روحی برای افراد بود این در حالی است که هنوز با وجود فروپاشی شوروی مشکلات سیاسی و اداری این کشورها همچنان ادامه دارد. ایدئولوژی تلقینی از سوی شوروی با شعار آزادی و برابری به آنها دیکته میشد و خود را مدعیترین ایدئولوژی در این امر نسبت به ایدئولوژیهای دیگر جهان میدانست. اما به دلیل عدم تحلیل درست از واقعیت اجتماعی و سیاسی این کشورها و به دلیل انتزاعی بودن این ایدئولوژی نتنها هیچ آزادی را به ارمغان نیاورد بلکه به عامل اساسی استبداد و بردگی در این کشورها نیز تبدیل شد. دلایل شکست این ایدئولوژی میتواند متعدد باشد و عوامل اساسی دیگری نیز برای این شکست وجود داشته باشد اما مغایرت با واقعیت اجتماعی و روحیه شخصی افراد یکی از عوامل اساسی این شکست بود. این امر میتواند در گرته برداری ایدئولوژیکی پژاک نیز صادق باشد.

مشکل اساسی در برخوردهای تئوریک سران این گروه عدم تحلیل تاثر فرهنگ ایرانی  بر کردستان ایران است. در واقع پژاک خود فاقد هرگونه تئورسینی برای تحلیل مسائل اجتماعی سیاسی است. سرکرده این گروه هیچ گونه تحلیل جامعی از مسائل امروز کردستان و ایران ندارد و برای ارائه تمامی تحلیلات خود متکی به تحلیلات شخص عبدالله اوجالان است و حتی به دلیل عدم آشنایی با زبان ترکی از نظرات او نیز چندان مطلع نیست و رسما او را رهبر ایدئولوژیک خود میدانند.

در این جا این سوال مطرح است که آیا تحلیلات اوجالان تا چه حد در مورد ایران و کردستان ایران میتواند واقعگرایانه و یا بدور از ملاحظات سیاسی باشد. او تا چه حد مسائل ایران و کردستان را از نزدیک بررسی کرده اند وتحلیلی واقعبینانه از آن دارند که برای آن تئوری بنویسند.

عبداله اوجلان هیچگونه رابطه فیزیکی با جامعه ایران نداشته و داده های او تنها محدود به مطالعات کتابی است. اما با دردست داشتن داده کتابی تنها میتوان تز نوشت و نمی توان تحلیلی ایدئولوژیک ارائه داد. انجام چنین کاری مطمئناً سوالات و مشکلات زیادی را به همراه خواهد داشت.رهبری پژاک میتواند این امر را اینگونه پاسخ دهد که اوجالان رهبر ملی است و کردها در تمام چهار کشور ترکیه، ایران، عراق و سوریه با مشکلات مشابهی روبرو هستند.

پس اگر چنین است پس شما فاکتور فرهنگی در ایجاد و شکل گیری نظامهای سیاسی به عنوان یک تئوری اساسی در علوم سیاسی را رد میکنید. فرهنگ عرب، ترک، و فارس بدون شک با هم تفاوتهایی دارند و این تفاوتها نقشی اساسی در ایجاد نظام سیاسی این کشورها داشته است. حتی از لحاظ فرهنگی کردهای ایران با کردهای ترکیه و سوریه وعراق تمایزات بسیاری دارند که برگرفته از فرهنگ ایرانی است. آیا شما این مسئله را رد میکنید؟ اگر رد میکنید هیچگونه آشنایی با علوم اجتماعی و سیاسی ندارید و اگر قبول میکنید لازم است تز خود را ارائه دهید و آن را گرته برداری نکنید.

من از شما میپرسم خارج از تحلیلات عبداله اوجالان ، تحلیل شما از جامعه ایران چیست؟ اگر تحلیلی دارید افکار عمومی و شخص من مایل به شنیدن آن هستیم. علاوه بر این اگر تئوری های گروهی خود را کافی میدانید جامعه شناسان و تاریخ دانان بسیاری هستند که میتوانند خلاف آن را ثابت کنند آیا در آن صورت هم حرفی برای دفاع از چهارچوب ایدئولوژیکی خود دارید؟

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین عناوین