پژاک دست بچه ها و بچه ها از سوی پدر بزرگ (جمیل باییک) از قندیل راهنمایی و هدایت میشدند. دو یا سه نفر از «ک.ج.ک» به عنوان مامور نظارت بر کنترل عملکرد پژاک حضور دارند که این امر نیز به دلیل بی اعتمادی به اعضای ایرانی و کوچک شمردن آنهاست.
در «پ.ک.ک» هیچ چیز جای خودش نیست. سنجش ارزش افراد به بله گفتن است و اعتراض وانتقاد نکردن به موضوعاتی که می بینی و البته قبول داشتن همه مسائل آنجا و فکر و ایده ای که آنها به آن معتقدند.
در درگیری های سال ۲۰۱۱ بین ایران و پژاک، پژاک دو مرتبه آتش بس اعلام کرد و تسلیم ایران شد.
در آن زمان فردی به نام حسین شهبازی با نام سازمانی عگید روژهلات که از اهالی ایلام بود، مسئول اطلاعات گروه بود و به جای گرفتن اطلاعات از طرف مقابل، به نیروهای ایرانی اطلاعات داده بود.
بعد از کشته شدن «سمکو سرهلدان» وتسلیم کردن قندیل به ایران مهره «مظلوم وریوار» بیرون رانده و تلفنش که حتی با خانواده اش هم در تماس بود از او گرفته شد.
پ.ک.ک و پژاک جای افرادی است که دیگر در جامعه جایگاهی ندارند و بیشتر اعضای آن به دلایل و نواقصی که در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و شخصیتی از آن برخوردار بودند به اجبار به عضویت پژاک درمی آیند.
این یک واقعیتی است که «پ ک ک» دچار کمبود نیروی مناسب برای مناصب فرماندهی است.
پ.ک.ک، پژاک و هر گروه کردی که ادعای کار کردن برای کردها را دارند، در واقع در حال بازی با جان و مال مردم کُرد هستند و ادعاهای آنها دروغ است.
افراد باسواد و انتقادگر جایگاهی ندارند اما بی سوادها و آنهایی که چشم پوشی می کنند در رأس قرار دارند.
پژاک شاخه ای از پ.ک.ک است و چیزی بنام اسقلال گروهی و مستقل بودن نداشته و نخواهد داشت.
در این گروه اعضای ایرانی کوچک و غیر قابل اعتماد هستند.
بنابراین، نباید مردم فریب ظاهر پ ک ک، پژاک و شاخه های آن را بخورند، اگر دقت کنید همه آنها مانند هم هستند و حتی جملات و کلمات آنها نیز کاملا شبیه به یکدیگر است.