۳۰ شهریور ۱۴۰۳

انتقال اوجالان به عرصه سیاسی توسط میت ترکیه

  • ۲۸ شهریور ۱۴۰۳
  • ۴۱ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان: پسری دهاتی که ابتدا به خواندن قران مشغول بود و از ضریب هوشی  بیشتری برخورد دار بود.زیرا ماموستای(معلم) اموزش قران به مادرش گفته بود که این شیوه پیش رود پسرت کل قران را حفظ خواهد کرد.

اوجالان زمانی که به دبیرستان و دانشگاه راه پیدا کرد دیگر از محیط خانواده و روستا بدور بود بلکه و بخصوص در دانشگاه درگیر سیاست شد و بنای به گفته وی زمانی که کتاب مارکسس را خواندم گفتم که “محمد(ص)باخت مارکسس پیروز شد ” و دقیقا با خواندن کتاب مارکسس و تغییری که پیدا کرد در تحت تعقیب میت قرار گرفت. زیرا شرایط ان زمان ترکیه و بخصوص در سطح دانشگاهی چندان خوب نبود.بلکه دانشگاها به میدان سیاست گروههای رادیکال چپ گرا تبدیل شده بود.

در نتیجه ارزیابی های میت ترکیه اوجالان بعنوان مرد شماره یک و با نفوذ که اطرافیان و دوستان وی توسط میت طراحی شده بودند وارد عرصه سیاست شدند.

تاکتیک اصلی میت این بود که انها را به مناطق کردنشین هدایت کنند ابتدا گروهها را در انکارا تشکیل دادند و بعدا به مناطق کردنشین رهسپار شدند . بدین ترتیب تولد «رهبری» عبدالله اوجالان در کردستان ترکیه آغاز شد. دولت از دست یک جوان کرد باهوش و متفکر که سالها به عنوان “پسر اداری”  آژانس روشنفکری میت، پخش اعلامیه ها، آویختن پوسترها و حضور در “هر کاری که شما به فکرتان برسد کار می کرد “.

آونی اوزگورل، روزنامه‌نگار و نویسنده ملی‌گرای ترک، که شخصاً شاهد آن دوره بود، در مصاحبه‌ای که در ۲۷ اکتبر ۲۰۰۳ با ناشه دوزل از روزنامه نگاران رادیکال انجام داد، در مورد اوجالان چنین گفت: “به یاد دارم که آنها اغلب به آژانس اندیشه (محلی برای گفتگو و تبادل نظر)می رفتند که در زیرزمین ساختمانی در خیابان ازمیر در آنکارا بود. جوانی هم سن و سال ما بود. من همیشه وقتی به آژانس می رفتم او را آنجا می دیدم. آن مرد جوانی که در سال های ۱۹۶۶-۱۹۶۷ را در آژانس دیدم به طور مبهم در حافظه من باقی مانده است. در طول سال‌ها، من عکس‌های عبدالله اوجالان را در رسانه‌ها دیدم و فکر می‌کردم که او بسیار شبیه آن مرد جوان است. با این حال، وقتی در سال ۱۹۹۳ با اوجالان روبرو شدیم، از اوجالان پرسیدم: «در خیابان ازمیر در آنکارا مکانی به نام آژانس اندیشه وجود داشت.ممکن است اشتباه به یاد بیاورم، اما ناگهان چیزی را به یادم آورد و احساس کردم که اوجالان شما را در آنجا دیدم: “درست یادت هست،” او گفت: “آن جوان من بودم.” اما اینها را بعد از مدتی توضیح خواهم داد.»
اوغور مومجو، نویسنده ای که در مورد رابطه عبدالله اوجالان با دولت تحقیق کرده است، همچنین درگزارش اورده است که : «خدمات انجام شده توسط اوجالان در ترکیه تصادفی نیست، فارغ التحصیل دبیرستان ثبت اسناد و املاک واسناد، در سال ۱۹۶۹ به اداره ثبت اسناد و املاک دیاربکر منصوب شد. در حالی که امکان انتقال کارمندان دولتی تازه منصوب به شهر دیگر قبل از پایان دو سال وجود ندارد، عبدالله اوجالان موفق شد قبل از پایان سال اول زندگی خود را به اداره ثبت اسناد و املاک استانبول باکرکوی منصوب شود. سپس از دانشکده حقوق استانبول به دانشکده علوم سیاسی آنکارا منتقل شد. ماجرای دستگیری و آزادی عبدالله اوجالان نیز وجود دارد. اوجالان که در سال ۱۹۷۲ به دلیل پخش بیانیه سحر نوشته دوغو پرینچک دستگیر شد، عامل اصلی این جنایت بود و دادستان نظامی خواستار مجازات او برای جنایات مهم بود.

اما دادستان با اخطار MİT اوجالان را تبرئه کرد و گفت ما اشتباه کردیم. به منظور حل و فصل روابط آپو با MİT، اوغور مومجو با دادستان ارشد نظامی آن دوره، باکی توگ، ملاقات کرد و قرار ملاقاتی برای به دست آوردن آن اسناد گذاشت.با این حال، ذهن دولت عمیق جدی تر و دقیق تر از کنجکاوی تحقیقاتی اوغور مومجو بود. اوغور مومچو قبل از ملاقات با باکی توگ کشته شد.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *