۲۹ آذر ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • یادداشت روز
  • >
  • یادداشت جالب رسانه سلطنت طلب درباره حامد اسماعیلیون و الگوی فکری او عبداله اوجالان

یادداشت جالب رسانه سلطنت طلب درباره حامد اسماعیلیون و الگوی فکری او عبداله اوجالان

  • ۲۵ دی ۱۴۰۱
  • ۴۹۴ بازدید
  • ۰

در روزهای اخیر حامد اسماعیلیون و رفقایش تمام تلاششان را کردند تا از عبدالله اوجالان یک قهرمان حامی حقوق زنان بسازند

در ادامه کمی رفتار این رهبر فکری حامد اسماعیلیون و رفقا با زنان را برای شما بیان می کنیم

سارا اهل شهرستان ماکو از اعضای سابق پژاک در گفتگو با خبرگزاری صباح ترکیه گوشه ای از اقدامات عبدالله اوجالان با دختران را بیان کرده است

– سارا ا در سال ۱۹۹۳ در شهرستان ماکو به عضویت پ.ک.ک. در آمد و در سال ۱۹۹۵در سوریه و در آکادمی معصوم کورکماز آموزش سیاسی و ایدئولوژیک را سپری کرد. او ‌می‌گوید که اوجالان هر دو روز یک بار به کمپ ‌می‌آمد و آموزش ‌می‌داد

– اوجالان شخصا دختران را برای بازسازی فکری انتخاب ‌می‌کرد و به خانه خود ‌می‌برد

– زمانی که در سال ۱۹۹۹ در قندیل بودم دختری بنام دل‌آرا، عضو پ ک ک، خودش اعتراف کرد زمانی که برای آموزش به سوریه رفته بود توسط اوجالان مورد تجاوز قرار گرفته

– عبدالله اوجالان درخانه‌ خود در سوریه به دخترانی که به خانه می‌آورد تجاوز ‌می‌کرد و کسانی که اعتراض و یا این رابطه را افشا می‌کردند به اتهام جاسوس سر به نیست ‌می‌کرد.

– سیما دختر ایرانی بود در شمال عراق رفت و آمد ‌می‌کرد ابتدا توسط زکی (شمدین ساکیک) مورد تجاوز قرار گرفت و پس از مدتی در سوریه موضوع را به اوجالان شکایت ‌می‌کند اما اوجالان عصبانی ‌می‌شود و ‌می‌گوید: چگونه به فرماندهان من تهمت ‌می‌زنی؟ مگر شما جاسوس هستی؟ آیا از طرف کسی هدایت ‌می‌شوی؟ و در ادامه ‌می‌گوید “بیا من را ماساژ کن” … و بعدا بارها به سیما تجاوز کرد.

– زنان پ.ک.ک. کارهای اوجالان را از جمله شستن لباس‌های او، اتو کردن، حمام، ماساژ، کارهای آشپزخانه .. را انجام ‌می‌دادند

– اوجالان شب به خوابگاه ما ‌می‌آمد و به زنان ‌می‌گفت: شماها در سایه من آزادی را بدست ‌می‌آورید و زمانی که در خانه‌هایتان بودید در این حد نبودید و در سایه من ‌می‌توانید حرف بزنید و ‌می‌توانید از سیاست حرف بزنید و شماها مجبور هستید مرا دوست داشته باشید و تنها باید عاشق من باشید

– همیشه دختران باکره و زیبا را به خانه اوجالان ‌می‌فرستادند و اوجالان به دختران وحشی‌‌صفت و گندمی رنگ خیلی علاقه داشت. آپو یک روز مرا برای ماساژ صدا کرد و گفت: من شما را به طرف آزادی هدایت می‌‌کنم. تابوها و زنجیرهای بردگی شماها را ‌می‌شکنم. شب دوباره مرا صدا کرد و این بار چاره‌ایی نداشتم و دختربودنم را از من گرفت. بعدا دو بار با من همبستر شد…

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *