گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب در حالی این روزها کاسه داغتر از آش شدهاند، برای تکهتکه کردن ایران سینه چاک، شعار زن، زندگی، آزادی سر میدهند که خودشان از بزرگترین شبکههای قاچاق دختران برای گروههای مافیایی با هدف بهرهکشی جنسی هستند. اغتشاشگران نیز مانند گردانندگان اصلی این آشوبها و سازندگان اصلی این شعار پوچ، حرف و عملشان با هم نمیخواند.
به گزارش انجمن بی تاوان، بیش از دو ماه است کشور به بهانه ای واهی ناآرام و دشمن انواع سوءاستفاده را از شرایط موجود کرده است. بهانه مرگ ناگهانی دختر سقزی که رؤسای کوموله و دموکرات به دست داشتن در آن اعتراف کردند و از اینکه سبب ساز چنین ناآرامی ها و زیر سؤال رفتن امنیت و آرامش ملت ایران و کشته و شهید شدن جوانان و زنان و کودکان بی گناه شده اند، به خود می بالند.
این گروهک ها مترسکان دست گردانندگان اصلی و دشمنان قسم خورده ایران اسلامی و جیره خواران سعودی، صهیونیستی و نازی ها هستند؛ اما سابقه تاریک آنها به خوبی راه اشتباه برخی مدعیان آزادی را روشن می کند.
ناقضان اصلی حقوق زنان
افرادی که طراحان اصلی شعار «زن، زندگی، آزادی» هستند، زنان و دختران جوان را به بند می کشند، حقوقشان را نقض می کنند و از هیچ جرم و جنایتی همچون تبعید و تجاوز تا کتک، شکنجه های روحی و جسمی و هتک حرمت در حقشان فروگذار نمی کنند. این واقعیت وجودی گروهک های تجزیه طلب کُردی همچون پژاک، پ.ک.ک و کومله است که با شعار پوچ و توخالی «ژن، ژیان، آزادی» به دنبال جذب اعضایی هستند که با ورود خود تا آخرین نفس از حیاتشان اسیر هستند و تخطی و پشیمانی مساوی تیرباران و اعدام است.
این جریان های تجزیهطلب از دیرباز از زنان بهعنوان ابزارهای جذب نیرو استفاده کرده و معمولاً در بدنه تیمهای عملیاتی خود از حضور تعدادی از زنان برای عادیسازی فعالیتها و نیز ایجاد جاذبه جنسی برای مردان گروهک بهره میبردهاند.
شعار توخالی
«زن، زندگی، آزادی» هرچند ظاهراً شعاری نرم و به قول آشوبگران زیبا و مفهومی است، اما شعار اصلی گروهکی تروریستی است و نخستین بار عبدالله اوجالان، سرکرده ترئوریست های پ.ک.ک آن را مطرح کرد و از سوی انشعابات این گروه در ترکیه، عراق، ایران و سوریه استفاده شد. اوجالان و گروهش به دنبال جدایی مناطق کردنشین ایران، عراق، ترکیه و سوریه و ایجاد کشوری موهوم به نام کردستان بودند.
این جریان های تجزیهطلب از دیرباز از زنان بهعنوان ابزارهای جذب نیرو استفاده کرده و معمولاً در بدنه تیمهای عملیاتی خود از حضور تعدادی از زنان برای عادیسازی فعالیتها و نیز ایجاد جاذبه جنسی برای مردان گروهک بهره میبردهاند
عنوان شده است این شعار و ترجمه فارسی آن از سوی هواداران این گروه در مراسم تدفین دختر سقزی سر داده شد و به دنبال آن برخی از هواداران این گروهک آن را در میان تجمع دانشجویان دانشگاه تهران سر دادند و متأسفانه در بقیه نقاط کشور نیز استفاده شد؛ بیآنکه بسیاری از مردم از ماهیت اصلی آن مطلع باشند و بدانند تنها شعاری توخالی و ابزاری تبلیغاتی به شمار می رود.
شعاری که به وسیله سازندگانش استفاده می شود، اما تنها در کلام و در عمل عکس آن اتفاق می افتد، زیرا این افراد کوچک ترین ارزشی برای مقام زن قائل نیستند و تجاوز فرماندهان این گروهک ها به دختران جوان عضو آن طبیعی است.
از فرار همسر اوجالان تا تجاوز عبدالرحمان به دخترش
عبدالله اوجالان همراه گروهی در سال ۱۹۷۸ در روستایی به نام فیس اقدام به تأسیس حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) کردند.این گروه در ایران با نام پژاک شناخته می شوند و انواع اقدامات تروریستی نسبت به ترکیه، عراق و ایران انجام داده اند. منبع درآمدی آنها قاچاق مواد مخدر، کالا، مشروبات و عتیقه و دفینه های تاریخی و البته جیره خواری دشمن سعودی و آمریکایی است.
این گروه با عنوان دفاع مشروع به گسترش فعالیت نظامی خود به ویژه استفاده ابزاری از زنان در نیروی نظامی پرداخته و به طور مشخص سیاست هایی مانند اجازه ندادن به زندگی مشترک برای زنان، استفاده در نیروی نظامی، جدا کردن زنان از همسران و ایجاد حرمسرا به وسیله اوجالان و استفاده از زنان برای عملیات های انتحاری دارد که بزرگترین نمونه های عینی نقض این شعار توخالی به وسیله سازندگانش است.
اعتراض هایی مساوی مرگ
گزارش بیشماری از شاهدان عینی در زمینه تجاوز فرماندهان این گروهک ها به دختران جوان وجود دارد که اگر اعتراضی می شد، اقدام به قتل آنها و سوزاندنشان می کردند و به رسانه ها اعلام می کردند این زنان برای حمایت و به خاطر اوجالان خودسوزی کرده اند.
همسر اجباری عبدالله اوجالان به دلیل بدرفتاری ها و کتک و ظلم و بی حرمتی های مکرر طلاق گرفت و سپس از دستش فرار کرد. کثیره، همسر نخست اوجالان و از بنیانگذاران پ. ک. ک. بود که به دلیل بیبندوباریهای جنسی اوجالان با دختران اعضای این گروهک ناچار شد از وی طلاق بگیرد و در سوئد مقاله نویسی کند.
عبدالرحمان حاجی احمدی، سرکرده پژاک نیز با زنی آلمانی ازدواج کرد، اما این زن نیز به دلیل فساد اخلاقی از وی طلاق رفت و تنها دخترش نیز به دلیل تجاوز پدر دست به خودکشی زد. حتی به روایت هایی متقن حاجی احمدی محافظانش را از میان دختران جوان انتخاب میکرد.
تناقض در گفتار و رفتار سینه چاکان زن، زندگی، آزادی
گروهک های تروریستی و تجزیه طلب در حالی این روزها کاسه داغ تر از آش شده اند، برای تکه تکه کردن ایران سینه چاک، شعار زن، زندگی، آزادی سر می دهند و از ارزش و مقام زن صحبت میکنند که خودشان از بزرگترین شبکههای قاچاق دختران برای گروههای مافیایی با هدف بهره کشی جنسی هستند.
اغتشاشگران نیز مانند گردانندگان اصلی این آشوبها و سازندگان اصلی این شعار پوچ، حرف و عملشان با هم نمی خواند از آزادی حرف می زنند، اما مفهوم آزادی را با واقعیت بی بند و باری اشتباه گرفته اند و گوش شنوایی برای اشتباهاتشان ندارند. کافی است حرفی خلاف میلشان زده شود یا برای راهنمایی آنها بخواهی جهاد تبیین کنی، آنجاست که بدون کوچکترین استدلالی در جبهه مخالف آنها قرار می گیری و اهانت و ناسزا و حتی تخریب اموالت مباح می شود.
اغتشاشگران نیز مانند گردانندگان اصلی این آشوبها و سازندگان اصلی این شعار پوچ، حرف و عملشان با هم نمی خواند از آزادی حرف می زنند، اما مفهوم آزادی را با واقعیت بی بند و باری اشتباه گرفته اند
حرف و عملشان همخوانی ندارد، دم از زن، زندگی، آزادی می زنند اما خود حقوق زنان را پایمال می کنند؛ چنانچه در آمار و نظرسنجی ای درصد بالایی از دختران که در اغتشاشات شرکت کردند، از آزار جنسی هم تیمی های خود ابراز ناراحتی کرده اند.
این همان سیاست رؤسای گروهک های تروریستی پژاک، کومله و دموکرات است و آزادی و حقوق زن و زندگی آدم ها خواه زن، کودک یا جوان برایشان ارزشی ندارد و آتش زدن انسان، رقص و پایکوبی و شادمانی گرد وی و انواع دیگری از اعمال شنیع انسانی از افتخاراتشان است. زن، زندگی، آزادی به دلیل ماهیت متناقض سازندگانش راه به جایی نمی برد و سرانجامی نخواهد داشت.