به گزارش انجمن بی تاوان:عبدالله حسین زاده با کد سازمانی آزاد از عناصر سابق پژاک و پ ک ک و از اهالی شهرستان ارومیه .اقع در استان آذربایجان غربی در گفتگو با خبرنکار انجمن بی تاوان از ماهیت ضد بشری فرقه پرده برداشت.
این عضوء فریب خورده پژاک می گوید:
۱۵ سال داشت و به کار قالی بافی مشغول بودم ،کار قالی بافی را اصلا دوست نداشتم و سازگار با روحیاتم نبود…
همسایه ای داشتیم که بیشتر اوقات در خانه ی ما بود ،این فرد کاملا از روحیات من آگاهی پیدا کرده بود و هر روز با کلماتی چون آزادی جنسی و زندگی با رفاه کامل توانست مرا فریب دهد و من به همراه دو تن از دوستانم با این فرد راهی قندیل شدم.
بنده به همراه دو تن از دوستانم بنام های ژیهاد و حجت از مسیر حاج عمران بصورت قاچاق از مرز خارج شده و پس از دو شبانه روز پیمودن راه ها و گذرگاه های کوهستانی به مقر گروهک رسیدیم.
در بدو ورود یکی از کادرهای پژاک بنام سید قبل از هر کلامی از من سوال کرد،آمده ای که تا آخر با ما باشی؟ من هم در جواب گفتم:آن مکانی را که برای من توصیف کرده بوده اند قرار نیست چنین جایی باشد ا؟!
قصد ماندن نخواهم داشت و می خواهم برگردم به خانه…
این کادر پژاک با شنیدن این حرف من عصبانی و سیلی محکمی دم گوشم زد و دستور داد مرا زندانی کنند
بمدت یک هفته در سیاه چالی که زیر یک تخته سنگ بزرگ مرا زندانی کردند و در طول یک هفته برای صبحانه و ناهار یک عدد نان خشک برایم می آوردند
پس از گذشت تقریبا یک هفته همان کادر گروهک سوال کرد قصد رفتن به خانه نداری ؟ من هم از ترس اینکه مبادا دوباره زندانی شوم سریعا گفتم نه میخواهم در اینجا بمانم
ثانیه ها ،دقیقه ها و روزها سپری می شد و من هم روزهای سخت خود را با بیکاری و کندن کوه ها و کارگری سخت و طاقت فرسا سپری می کردم و خیلی پشیمان از اینکه چرا این تصمیم را گرفتم؟!
پس از گذشت یکسال کارگری و کار سخت در کوه ها وارد نیروی نظامی گروهک شدم و با یک تیم ۶ نفره که ۲ دختر و ۴ پسر بودیم ، توانستم در مناطق مرزی ایران و عراق تردد نمایم و این کارنسبت به کار قبل برای من رضایت بخش بود.
قوانین تعریف شده برای تیم نیز سازگار با روحیاتم نبود ،اخاذی و باج گیری از روستاهای زحمت کش و فقیر مرا خیلی عذاب می داد ولی چاره ای نداشتم …
بر قراری روابط جنسی در گروهک پژاک به ظاهر ممنوع است ولی این ادعای گروهک با رفتار آنان در تناقض بود چرا که گروه دختران را ملزم به استفاده از قرض ضد بارداری کرده بود. افزایش بی بندوباری و فساد اخلاقی در گروهک از دلایل استفاده اجباری قرص ضدبارداری بود.
قانون ممنوع بودن روابط جنسی فقط در حد حرف بود و کادرهای گروهک روابط جنسی پنهانی داشته و همه از این نوع روابط پنهانی مطلع بوده اند…
من نیز با چند دختر روابط جنسی بر قرار کردم ولی نبودن امکانات بهداشتی و فردی طبیعتاً مشکلاتی را برایم بوجود آورد،مشکلاتی که همه گریبان گیر آن بودند اما هیچ کسی جرات بازگو کردن آن را نداشت. بیماری های جنسی در گروهک حاصل روابط پنهانی است.
بالاخره پس از گذشت دو سال زندگی سخت و ضدبشری در پژاک و پ ک ک توانستم از گروه جدا و خود را تسلیم نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران نمایم و اکنون زندگی سخت در خانه را به هزاران تخت پادشاهی پ ک ک و پژاک نمی دهم و از جوانان کُرد میخواهم فریب این تروریست های یاغی را نخورند.