محمدعلی دستمالی، کارشناس سیاسی مسائل منطقه: تحلیل واقع بینانه شرایط عینی و ملموس ترکیه، این واقعیت را نشان می دهد که حزب عدالت و توسعه، برای حل معضل کردها و پایان دادن به مسیر پرپیچ و خم پرونده کُردی، گزینه ای بهتر از دمیرتاش و یاران او ندارد.
انجمن بی تاوان آذربایجان غربی به نقل از دیپلماسی ایرانی، طی روزهای اخیر و پس از گذار از پیچ خطرناک کودتای نافرجام ۱۵ جولای در ترکیه، شاهد گونه ای از انسجام و وحدت، بین جریانات سیاسی و حزب حاکم بودیم و برای نخستین بار پس از یک مقطع طولانی، رهبر حزب حاکم، رئیس جمهور و رهبران احزاب مخالف، روی یک صحنه، در ینی کاپی استانبول کنار هم قرار گرفتند و به سخنرانی همدیگر گوش دادند!
کسانی که با فضای سیاسی و حزبی ترکیه آشنا هستند، خوب می دانند که تصور این که، بن علی یلدرم رهبر حزب عدالت و توسعه و نخست وزیر ترکیه، کمال قلچداراوغلو، رهبر حزب جمهوری خلق و دولت باغچلی رهبر حزب حرکت ملی، با آن همه اختلاف و حجم گسترده ی متلک ها و کنایه هایی که نثار هم کرده اند، در یک فضا جمع شوند و درباره یک دغدغه مشترک حرف بزنند، بسیار عجیب و شگفتی آور است. به ویژه اگر، واسطه و کاتالیزور این گردهمایی بزرگ، دعوت های مکرر رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه باشد.
آن چه در میتینگ زیبای استانبول دیدیم، تصویری از یک جامعه پویا و سرزنده بود که برای حفظ ثبات و توسعه سیاسی و دموکراسی، ساعت ها زیر آفتاب می ایستد و پرچم تکان می دهد. اما گذشته از شور حضار میلیونی و جلوه های حرفه ای و مدرن صحنه محل سخنرانی این گردهمایی، دو نقص بزرگ در تابلوی کلانی دیده می شد:
نخست: حضور نداشتن سران احزاب سیاسی خارج از مجلس ملی ترکیه که دست کم باید رهبران پنج حزب مهم راه نیافته به مجلس، در این گردهمایی در کنار رهبران فعلی حضور پیدا می کردند.
دوم: حضور نداشتن صلاح الدین دمیرتاش رهبر حزب دموکراتیک خلق ها که حزب او نیز با آرای مردم به مجلس ملی ترکیه راه پیدا کرده و هر اندازه که وابسته به پ.ک.ک و مورد انتقاد دولت باشد، اما در هر حال و تحت هر شرایطی، تکه ای از پازل بزرگ سیاسیت و قدرت، در ترکیه ی امروز است.
اردوغان در پاسخ به سوال خبرنگاران در مورد دعوت نکردن از دمیرتاش، اعلام کرد: «او با یکی از رسانه های طرفدار فتح الله گولن در خارج از کشور مصاحبه کرده و مردمی را که در برابر تانک کودتاگران ایستادگی کرده اند، به اعضای داعش تشبیه کرده است. پس او بین آدم های شرافتمند آن مراسم نمی تواند جا بگیرد. اما بگذارید همه بدانند که برادران و خواهران کُرد من، هر روز برایم پیام می فرستند و تماس می گیرند و حساب آنها، از هم جداست.» دمیرتاش، پیش تر نیز در گفتگو با رسانه های آلمان، اردوغان را به ابوبکر بغدادی خلیفه داعش، تشبیه کرد. به هر حال، بیان این مصادیق نشان می دهند که به قول ترک ها «ایپلَر کوپارمیش گیبی». یعنی: انگار بندها پاره شده اند و امیدی به «وصل» نیست.
آیا کردها در حاشیه اند؟
به باور نگارنده، انتخاب عنوانی همچون «چرا اردوغان کردها را به حاشیه می راند؟» یا عنوان دیگری مانند «چرا کردها به میتینگ بزرگ استانبول دعوت نشدند؟» از لحاظ فنی و سیاسی، صحیح نیست. چرا که تابلوی کلان تحولات سیاسی – امنیتی ترکیه در دو سال اخیر، این واقعیت را نشان می دهد که دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه و رئیس جمهوری ترکیه، با پدیده ای به نام پ.ک.ک، مشکل و تنش دارند و نه با پرونده کُردی یا مطالبات قوم گرایانه و ناسیونالیستی کُردی. شاید این یکی از موضوعاتی است که در بسیاری از تحلیل های ما، دانسته یا ندانسته با مسائل دیگر خلط شده و مبنای قضاوت هایی کلی در مورد ترکیه و تحولات سیاسی آن شده است. در تحلیل ریز این موضوع باید گفت: حزب عدالت و توسعه به مثابه یک جریان اسلام گرای محافظه کار که دارای نگرش و مواضع ملی گرایانه ترکی خاصی نیز هست، در سالیان گذشته، ذهنیت نوینی نسبت به مساله کردها پیدا کرده است. البته ریشه این ذهنیت را باید در دوران پیش از تاسیس حزب عدالت و توسعه و در دوران فعالیت های رجب طیب اردوغان به عنوان یکی از شاگردان برجسته ی نجم الدین اربکان و یکی از کادرهای قدرتمند حزب اسلامی رفاه، جستجو کرد. اربکان در سال ۱۹۹۳ از اردوغان خواست که گزارش مفصلی در مورد مساله کردها تدوین کند. امروز و پس از یک فاصله زمانی ۲۳ ساله، به روشنی می بینیم که اربکان و اردوغان از همان دوران، بین مساله کُردی و موضوع پ.ک.ک، تفاوت ها و مرزبندی هایی قائل شده اند. به این معنی که روح ملی گرایانه ترکی اردوغان و استاد او اربکان، با هویت کُردی، تنش و اختلافی نداشته اما بُن مایه اسلامی اندیشه های آنان، همواره از بُعد ایدئولوژیک اندیشه های چپ گرایانه ی پ.ک.ک نفرت داشته و نتوانسته به آن اعتماد کند. شاید به همین خاطر است که در سالیان اخیر و در جریان مذاکرات صلح با پ.ک.ک نیز همواره شاهد گونه ای از تردید و تعلل در رفتارهای اردوغان بوده ایم. او به عنوان یک سیاست مدار کشته کار که در آغاز دوران جوانی وارد صحنه سیاست شده و همواره اندیشه ها و تمایلات اسلامگرایانه داشته، نه تنها از پ.ک.ک، بلکه از دیگر جریانات چپ کشورش، اصطلاحا دل چرکین است.
اردوغان در سالیان اخیر و در حلقه معتمدین خود، همواره سهم قابل توجهی به کردها داده است و در مقام وزیر و معاون نخست وزیر نیز در کابینه حضور داشته اند. مهمت مهدی اَکَر وزیر کُردزبان دیاربکری، چندین دوره در کابینه آکپارتی به عنوان وزیر حضور داشت و هم اکنون معاون رهبر حزب عدالت و توسعه و مسئول بخش سیاست خارجی این حزب است. مهمت شمشک، اقتصدادان کُرد باتمانی، معاون اقتصای نخست وزیر است و در پست های حساس دیگری نیز در دولت، مجلس و سایر نهادها، به سیاست مداران کُرد بها داده شده و در استان های جنوب و جنوب شرقی، تلاش های فراوانی برای ارتقای نقش سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کردهای نزدیک به آکپارتی، صورت گرفته است اما تا زمانی که حزب عدالت و توسعه، با کردهای نزدیک به پ.ک.ک نیز به توافق و تعامل نرسد، مشکلات به قوت خود باقی خواهند ماند. در هر صورت و با وجود خطاهای استراتژیک و مهمی که نایندگان کُرد وابسته به پ.ک.ک مرتکب شده اند، باز هم نمی توان نقش آنان را نادیده گرفت. آنان به خاطر موقعیت ویژه و پر اضطرابی که در نتیجه فشارهای دوجانبه دولت و پ.ک.ک برایشان ایجاد شده، مواضع غلط نیز گرفته اند. اما نمی توان از یاد برد که در دوران مذاکرات صلح در سال ۲۰۱۳ میلادی، احمد ترک، لیلا زانا، دمیرتاش و دیگران، در قامت سیاست مداران دموکرات و صلح طلب توانمند و مجربی ظاهر شدند که می توانند در توسعه سیاسی ترکیه، وظایف سنگینی بر عهده بگیرند. امروز نیز، تحلیل واقع بینانه شرایط عینی و ملموس ترکیه، این واقعیت را نشان می دهد که حزب عدالت و توسعه، برای حل معضل کردها و پایان دادن به مسیر پرپیچ و خم پرونده کُردی، گزینه ای بهتر از دمیرتاش و یاران او ندارد و متقابلا، کردها نیز در میان سران احزاب کنونی ترکیه، طرف معامله ای بهتر از اردوغان و دیگر سران آکپارتی پیدا نخواهند کرد و بنابراین آنها ناچارند همدیگر را تحمل کنند.