انجمن بی تاوان : اوجالان اصول ایدئولوژیک دولت-ملت یا همان ارادت به ناسیونالیسم، علم پوزیتیویستی، جنسیت گرایی و مذهب را می داند. او این بحث را از نظریه کار کارل مارکس گرفته است، اما اوجالان این را برعکس کرده و همه مشکلات جامعه، از کار و سرمایه گرفته تا درگیری های ملی را به گردن دولت-ملت انداخته است. اوجالان معتقد است که اگر دولت-ملت از بین برود، مشکلات حل خواهد شد.
«در گذشته شعار کردستان مستقل، یکپارچه و سوسیالیستی مطرح شده بود. این شعار ریشه در ذهنیت ناسیونالیستی دارد که نه از نظر ایدئولوژیک و نه از نظر سیاسی واقع بینانه است! اعراب بیش از بیست دولت شده اند، ترک ها و ایرانی ها نیز. اگر بخشی از مردم جدا از هم جنگ ملی را آغاز کنند، کل خاورمیانه به میدان جنگ تبدیل می شود. با جدایی بیشتر، مشکلات جغرافیایی و مذهبی عمیق تر می شود. همه جا جنگ فلسطین و اسرائیل خواهد بود. روشن است که این نگاه به ملت و کشور یکپارچه برخاسته از ذهنیت ناسیونالیستی بوده و منجر به خونین ترین جنگ های این دو قرن شده است. راه درست این است که مرزهای موجود خاورمیانه را مبنا قرار دهیم و با مبارزه برای دموکراسی و حقوق اساسی در همه کشورها و دولت ها و با حفظ تمامیت ارضی آن کشورها، حق برابری و همزیستی آزاد را تضمین کنیم. (Ocalan: 2006-b, 21-20)
«در دهههای اخیر، کردها نه تنها برای شناسایی خود، بلکه برای رهایی جامعه از فئودالیسم علیه نیروهای مسلط مبارزه کردهاند. ایجاد یک دولت-ملت جایگزینی برای من نیست. حل مشکل کرد مستلزم یافتن راهی برای تضعیف مدرنیته سرمایه داری یا عقب راندن آن است. این واقعیت که شهرک های کردنشین باید به چهار کشور تقسیم شود، منجر به شکل گیری یک راه حل دموکراتیک ضروری شده است. موقعیت ژئواستراتژیک قلمرو کردستان به پروژه دموکراتیک کرد فرصت بزرگی برای دموکراتیک کردن خاورمیانه می دهد. نام این پروژه کنفدراسیون دموکراتیک است.» (Ocalan: 2011, 19-20)
نکته مهمی که اوجالان در اینجا به آن اشاره می کند این است که کردها هنوز در مرحله “فئودالیسم” هستند، اما ایده کنفدراسیون دموکراتیک ایده بوکچین است. از نظر اوجالان، آنچه ظلم و بی عدالتی است، سرمایه داری نیست، بلکه دولت-ملت است.
در نتیجه اوجالان می گوید که زمان قیام برای تشکیل یک کشور مستقل و یک انقلاب آزادی خواهانه مانند گذشته به پایان رسیده است. قیام برای تشکیل دولت و رهایی ملی چیزی بیش از یک دولت سرمایه داری نیست. نه تنها هیچ یک از مشکلات مردم را حل نمی کند، بلکه آنها را عمیق تر می کند. (اوجالان: ۲۰۰۶-b، ۴۴، ۴۹ و ۵۰)
به گفته رهبر آپو، کردها باید ضامن یکپارچگی کشورهایی باشند که در آن در چارچوبی دموکراتیک زندگی می کنند و به عنوان یک نیروی تجزیه طلب و انقلابی ظاهر شوند. راه حل نه شورش است و نه تجزیه طلبی، بلکه سازش دموکراتیک و مسالمت آمیز است. تقسیم کردها در خاورمیانه اکنون برای آنها یک امتیاز است. حتی مسموم شدن کردها با ناسیونالیسم پیامدهای مثبتی داشته است. اگر مردم کرد در درون خود تغییر دموکراتیک ایجاد کنند، ملت خود را مجبور به تغییر دموکراتیک خواهد کرد. در گذشته کردها به ابزار تجزیه طلبی و دست بیگانگان تبدیل شده اند. امروز بر خلاف گذشته، شکل گیری آزادی، صلح و برادری را تضمین می کنند. جنبش کردها اساس وحدت دولت و حفظ تمامیت ارضی این کشورهاست. از این پس کردها در هر کجا که زندگی می کنند یادآور توسعه آزادی و دموکراسی هستند. کردها در ایران با ایفای نقشی تاریخی، گام های محکمی در جهت ایجاد یک جمهوری دموکراتیک اسلامی یا یک نظام مدرن تر برمی دارند. در عراق در چارچوب یک فدراسیون دموکراتیک، ضامن اصلی تشکیل یک عراق دموکراتیک یا فدراسیون عراق هستند. در ترکیه با برداشتن گام های آگاهانه و دموکراتیک نقش اساسی در پیروزی جمهوری دموکراتیک و حزب عدالت و توسعه دارند. از سوی دیگر نقش آنها در تشکیل سوریه دموکراتیک را نباید نادیده گرفت. (Ocalan: 2008-a, 100)