مقدمه
حملات ترکیه به شمال عراق یکی از مهمترین مسائل منطقه در ماههای اخیر است و لازم است با دقت نظر بیشتری مورد بررسی قرار گیرد. این حملات بر آینده روابط ترکیه با کشورهای عراق، آمریکا، اسرائیل و اتحادیه اروپایی تأثیر گذار خواهد بود. با توجه به اوضاع نابسامان عراق، وخامت اوضاع امنیتی این کشور و بی ثباتی حاکم بر آن، مسئله استقلال کردهای عراق و نقش دوگانه و مبهم آمریکا در این قضیه، فعالیتهای اخیر اسرائیل در شمال عراق و روابط آن با کردهای عراقی و اجماع نیروهای داخلی ترکیه برای مقابله با پ.ک.ک، لازم است این تحول مورد تحلیل واقع شود و ضمن بررسی ابعاد مختلف آن به پیامدهای آن نیز توجه شود. در این راستا معاونت پژوهشهای سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک نشستی را تحت عنوان «پیامدهای حملات ترکیه به شمال عراق» برگزار کرد. گزارش حاضر جمع بندی مباحث مطرح شده در این نشست میباشد.
کلیات
کردها بزرگترین قومیت فاقد دولت هستند و به طور مستقیم با چهار کشور ایران، عراق، سوریه و ترکیه مرتبط میباشند. مسئله کردها همواره اهرم فشاری بوده که این دولتها از آن علیه یکدیگر استفاده کردهاند. در این میان، مسئله کردها برای ترکیه از اهمیت بیشتری برخوردار است. از دیدگاه تاریخی، ذکر این نکته قابل توجه است که بنیانگذاران ترکیه نوین وعده ایجاد یک دولت مستقل را به کردها دادند، اما به این قول خود وفادار نماندند. از آن زمان تاکنون، تحولات بسیاری در روابط ترکیه و کردها صورت گرفته است. ترکیه هیچگاه مسئله کردها را تمام شده تلقی نکرده است و همواره با نگرانی ویژه به آن نگریسته است. یکی از دلایل این امر آن است که ترکیه احساس آسیبپذیری بیشتری در برابر این مسئله میکند. دولتهای همسایه ترکیه نیز برای وارد کردن فشار به ترکیه از اهرم کردها استفاده کردهاند. برای مثال، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، رژیم شاه با سران کرد عراقی در تماس نزدیک بود و آنان را در کرج اسکان داده بود. با این حال، نوعی توافق میان دولتهای منطقه در این خصوص وجود داشت که کردها نباید به استقلال دست یابند.
نگرانی ترکیه تنها به کردهای این کشور محدود نمیشود. ترکیه همواره نگرانی عمیقی نسبت به وضعیت کردها در کشورهای مجاور خود- و به ویژه عراق- داشته است. پس از حمله صدام به کویت، وضعیت کردها دستخوش دگرگونی شد و آنان از خودمختاری نسبی در شمال عراق برخوردار شدند. این امر با اعتراض شدید ترکیه روبهرو شد. از نظر ترکیه وضعیت کردها در زمان صدام، وضعیتی مطلوب بود.
ابعاد حملات ترکیه به شمال عراق
حملات پ.ک.ک به نیروهای امنیتی ترکیه و کشتن تعدادی از آنها در یک مرحله و به گروگان گرفتن عدهای دیگر در مرحله بعد، خشم مقامات ترکیه را برانگیخت و آنها را مصمم به مقابله با پ.ک.ک نمود. از نگاه ترکیه، اقدامات پ.ک.ک در قالب تروریسم تعریف و تفسیر میشود.
مقامات ترکیه مدعیاند که حملات آنها جنبه بازدارنده دارد و از ماهیت تهاجمی برخوردار نمیباشد؛ به عبارت دیگر، این حملات فقط به این دلیل صورت میگیرند که پ.ک.ک نتواند در آینده به ترکیه حمله کند. ترکیه در حملات اخیر خود بالغ بر شش پل را در مناطق کردنشین عراق تخریب کرد و راههای تدارکاتی کردها در شمال عراق را منهدم نمود. طی چند سال گذشته، در زدوخوردهای میان ترکیه و شورشیان کرد، ۳۵۹ عضو پ.ک.ک کشته ، ۱۷۷ نفر دستگیر و ۵۸۹ نفر تسلیم شدهاند. همچنین در این برخوردها ۲۴۶ نفر از نیروهای امنیتی ترکیه کشته و ۱۰۰۴ نفر از آنها نیز مجروح شدهاند.
دولت جدید ترکیه روابط خوبی با کردهای ترکیه دارد. در انتخابات اخیر ترکیه، حزب عدالت و توسعه در مناطق کردنشین رای بالایی آورد. دولت اردوغان با انجام اصلاحات داخلی بسیاری از حقوق کردها را به رسمیت شناخت و حالت فوقالعاده در جنوب شرق ترکیه را لغو نمود. اما این امر به هیچوجه به معنای موافقت دولت ترکیه با گرایشهای افراطی کردی از قبیل پ.ک.ک نیست و اقدامات اخیر ترکیه نشان میدهد که دولت قاطعانه در مقابل هرگونه حرکت تجزیهطلبانهای ایستاده است.
پارلمان ترکیه با اکثریت قاطع لایحه حمله نظامی ارتش این کشور به شمال عراق را تصویب کرد. تنها۲۰ نماینده مستقل کرد به این لایحه رأی مثبت ندادند. افکار عمومیترکیه عموماً موافق حمله ارتش به پایگاههای پ.ک.ک هستند. ترکیه در مذاکره با اتحادیه اروپا با سماجت فراوان، پ.ک.ک را یک گروه تروریستی معرفی میکند تا مخالفت اتحادیه اروپایی را بیاثر سازد.
بازیگران دخیل در وضعیت فعلی
در یک تقسیم بندی ساده میتوان بازیگران فعلی دخیل در این مسئله را به دو گروه تقسیم کرد: بازیگران درونی و بازیگران بیرونی. بازیگران درونی را میتوان شامل دولت ترکیه، پ.ک.ک، دولت مرکزی عراق و کردهای عراق ذکر کرد و بازیگران بیرونی را شامل آمریکا، ایران، اسرائیل، و اتحادیه اروپایی دانست. در ادامه به توضیح موضعگیری و اهداف هر یک از این بازیگران خواهیم پرداخت.
الف) بازیگران درونی
ترکیه
از نظر ترکیه، آمریکا حساسیت کافی در قبال مسائل کردستان عراق ندارد و تقریباً با نوعی بیمسئولیتی به قضیه مینگرد. آمریکا روابط ویژهای با ترکیه پس از جنگ جهانی دوم داشت و مبنای سیاست خارجی ترکیه برای سالیان متمادی بر اساس روابط دوجانبهاش با آمریکا تنظیم شده بود. اما پس از مخالفت ترکیه با حمله نظامیآمریکا به عراق و مطرح شدن فدرالیسم در عراق، روابط این دو کشور دچار فراز و فرودهایی شده است. بدون شک، مسئله کردها یکی از مهمترین علل مخالفت ترکیه با تغییر رژیم در عراق بود. علاوه بر این، حزب حاکم ترکیه علاقهمند بود که نوعی استقلال عمل از خود نشان دهد و سیاست خارجی مستقلتری در پیش بگیرد. این استقلال عمل ترکیه را میتوان در موضعگیریهای چند ساله اخیر ترکیه در قبال مسائل خاورمیانه مشاهده کرد. موضعگیری ترکیه در جنگ ۳۳روزه حزبالله لبنان و اسرائیل، حمایت ترکیه از دولت حماس و کنفرانس اخیری که در ترکیه برگزار شد، بیانگر این استقلال عمل است.
نخستوزیر ترکیه در ملاقات اخیر خود با مقامات آمریکایی به این مسئله اشاره کرد و مسئله کردستان عراق را یکی از مهمترین خط قرمزهای ترکیه در روابط خود با آمریکا ذکر کرد. اردوغان در ملاقات اخیر خود با بوش به صراحت از آمریکا خواست که یا ترکیه و یا کردها را انتخاب کند.
در نهایت، بوش با حمله محدود ترکیه به شمال عراق موافقت کرد. آمریکا پ.ک.ک را یک گروه تروریستی و دشمن آمریکا میداند.
همانطور که در بالا ذکر شد، ترکیه با نگرانی شدیدی تحولات شمال عراق را دنبال میکند. علاوه بر این، مخالفت شدید ترکیه با حمله نظامیآمریکا به عراق و طرح تغییر رژیم آن، اشغال عراق توسط آمریکا و متحدینش، تضعیف روابط ترکیه و آمریکا، حضور اسرائیل در شمال عراق و حمایت این کشور از استقلال اکراد و نامعلوم بودن آینده سیاسی این منطقه باعث شده است تا معادله شمال عراق برای ترکیه بسیار نگران کننده جلوه نماید.
حزب کارگران کردستان ترکیه
پ.ک.ک، یک گروه شبه نظامی از کردهای ترکیه است که برای استقلال مناطق کرد نشین این کشور با دولت مرکزی ترکیه میجنگد. این گروه از مناطق کردنشین شمال عراق به عنوان مخفیگاه بهره میبرد. در وجود ارتباط میان این حزب و کردهای عراق تردیدی نیست. کردهای ترکیه تعداد خود را بیش از سی میلیون نفر عنوان میکنند، اما منابع بی طرف، جمعیت آنها را بیش از ۲۰ میلیون نفر نمیدانند. بدون شک، مسئله کردها در رأس مشکلات ترکیه قرار دارد. در تاریخ سیصد ساله اخیر (عثمانی – ترکیه)، همواره میان دو قومیت ترک و کرد درگیری وجود داشته است. ترکها در موارد متعدد دست به کشتار فجیع کردها زدهاند و تا زمان تورگوت اوزال، حتی هویت آنها را نیز انکار میکردند و آنها را «ترک کوهی» میخواندند. کردها همواره نسبت به ترکها بدبین بودهاند و آنها را تجاوزگر تلقی مینمودهاند. کردها پس از سالها تحمل سرکوب، در دهه ۱۹۸۰ با سازماندهی جدید تحت عنوان «پ.ک.ک»، جنگ مسلحانه خونین و وسیعی را علیه دولت ترکیه به راه انداختند. رهبر این گروه با همکاری سرویسهای اطلاعاتی کشورهای آمریکا، اسرائیل، یونان و کنیا در سال ۱۹۹۹، دستگیر شد. با این حال، این گروه علیرغم تغییر نام همچنان به فعالیتهای خود ادامه میدهد و موجب نگرانی بسیار ترکیه است. کینه کردها به دنبال سالها سرکوب هنوز زنده است و ترکها خوب میدانند که این امر، انگیزه کافی برای تداوم مبارزه را در کردها ایجاد میکند. به همین دلیل، علیرغم جایگزینی پ.ک.ک با ک.د.ک و تغییر مشی مسلحانه به مشی سیاسی، ترکها با رد این ادعا، کماکان به دنبال ریشهکن کردن گرایشهای افراطی کردها میباشند.
به هرحال، در عصر مبارزه جهانی با تروریسم، پ.ک.ک از محبوبیت چندانی نزد کردهای ترکیه برخوردار نیست و ارتش ترکیه در مبارزه با این گروه تروریستی با محدودیت بینالمللی چندانی روبهرو نمیباشد. این در حالی است که پ.ک.ک اقدامات خود را در قالب حق تعیین سرنوشت توجیه میکند و مدعی است که مبارزهاش علیه دولت ترکیه تنها به خاطر تامین حقوق سیاسی و فرهنگی اکراد ترکیه است.
به طور خلاصه، موضع گیریهای سران پ.ک.ک در قبال حمله اخیر ترکیه را میتوان چنین بر شمرد:
– همسویی آمریکا با ترکها در مقابل کردها؛
– احتمال اندک حمایت آمریکا از کردها در راه تعیین سرنوشتشان؛
– لزوم توجه به توان درونی کردها برای کسب حقوق آنها؛
– تعقیب هدف سرکوب کردها توسط ترکیه با وجود اعلام تمایل پ.ک.ک به گفتوگو؛
– کمک جامعه بینالمللی به ترکیه (به ویژه ناتو از دهه ۱۹۵۰) در جهت سرکوب کردها؛
– دورویی و دروغگویی آمریکا درخصوص دموکراسی و آزادی.
دولت مرکزی عراق
استراتژی تغییر ترکیب جمعیتی شمال عراق (به ویژه منطقه نفت خیز کرکوک)، از سالها قبل در حکومتهای عراق دنبال میشد. تا دهه ۱۹۷۰، اکثر ساکنان کرکوک را کردها و ترکمنها تشکیل میدادند، اما در اواسط این دهه، رژیم وقت عراق برنامهای را برای تغییر در ترکیب جمعیتی این منطقه نفت خیز به اجرا گذاشت. براساس این برنامه، ساکنان کرد و ترکمن کرکوک با محدودیتهایی در زمینه فرصتهای شغلی و دسترسی به مسکن مواجه شدند، در حالی که اعراب ساکن مناطق دیگر عراق جهت مهاجرت به این شهر تشویق میشدند. پس از جنگ سال ۱۹۹۱، دولت وقت عراق برنامهای شامل اخراج گسترده کردها و ترکمنهای ساکن کرکوک به اجرا گذاشت که به تغییر عمدهای در ترکیب قومیجمعیت این شهر منجر شد. با سقوط رژیم سابق عراق در سال ۲۰۰۳، بسیاری از ساکنان قبلی کرکوک به این شهر بازگشتند و خواستار بازپس گرفتن خانه و زمین خود شدند که به مهاجران عرب واگذار شده بود. اکنون دولت فدرال کردستان عراق خواستار الحاق دائم کرکوک به این منطقه است.
دولت مرکزی فعلی عراق به هیچ وجه نمی¬تواند به استقلال کردهای عراق رضایت دهد و از سوی دیگر نمیتواند شاهد بی طرف تجاوز نظامی ترکیه به خاک کشورش باشد؛ لذا موضعی دوگانه، متناقض و مبهم اتخاذ کرده است. هوشیار زیباری با فراخوانی سفیر ترکیه و محکوم کردن حملات ترکیه به خاک عراق، خواستار توضیح شد. زیباری در این رابطه اظهار داشت: «ما دنبال راهکارهای مسالمتآمیز برای حل مشکلات بغداد ـ آنکارا هستیم. عراق نیاز ترکیه به مبارزه با پ.ک.ک را در خاک عراق درک میکند، اما خواستار توقف حملات ترکیه و هماهنگی با دولت عراق در عملیاتهای آینده است.» اما طارق الهاشمی، معاون رئیس جمهور عراق، حملات نظامیترکیه را محکوم کرد.
احساس همدردی ظاهری دولت عراق با ترکیه در خصوص پ.ک.ک و اینکه از نظر دولت عراق پ.ک.ک نباید مورد حمایت قرار گیرد، بیشتر ناشی از عدم کنترل دولت مرکزی بر شمال عراق است. دولت عراق اعلام کرده که مسئولیت این امر بر عهده خود کردهای عراقی است چون آنها از پ.ک.ک حمایت کردهاند و به اعضای آن پناه دادهاند. معهذا ارتش عراق آمادگی خود را برای دفاع از تمامیت ارضی عراق و اعزام دو گردان به مرزهای ترکیه اعلام کرد. اما سخنگوی پیشمرگان کرد، اعزام این نیروها را منوط به تصویب مجلس محلی اکراد عراق نمود. وزیر دفاع عراق نیز پس از آن به دلایل نامعلومی دستور بازگشت آنها را داد. به هر حال، دو نگرانی اصلی دولت مرکزی عراق عبارتند از سوء ظن نسبت به اهداف بلندمدت ترکیه در عراق، به ویژه درخصوص مناطق نفتخیز شمال، و دوم مسئله کردهای عراق با دولت مرکزی. در حال حاضر، دولت مرکزی عراق تلاش اصلی خود را بر تامین امنیت عراق و مبارزه با شورشیان قرار داده است و مسئله کردها برای آن در درجه دوم اهمیت قرار دارد. در مذاکرات اخیر بین دولتهای عراق و ترکیه توافق شد که هرگونه عملیات نظامیعلیه اکراد در شمال عراق براساس توافق مستقیم بین آنکارا و بغداد صورت گیرد. نگرانی دولت مرکزی از بیثباتی و فرار سرمایهها در این منطقه نیز از دیگر نگرانیهای دولت عراق است. نگرش دولت عراق به قضیه این است که بحران فعلی مسئله¬ای ترکی- کردی است و به هیچ وجه ماهیت ترکی- عراقی ندارد.
اکراد عراق
کردها و ترکها، در حال حاضر، هر دو متحد آمریکا محسوب میشوند. از حدود ۱۵ سال پیش زمینه مناسب و بینظیری برای کردهای عراق فراهم شده تا به استقلال و یا حداقل فدرالیسم دست یابند. بدون شک، کردستان فدرال یا مستقل برای آمریکا اهمیت استراتژیک دارد. پل برمر، حاکم وقت عراق پس از سرنگونی صدام در مقالهای در وال استریت ژورنال بر این نکته تأکید کرد. او چنین اظهار نظر کرد که همانگونه که فیلیپین سکوی آمریکا برای تداوم حضورش در اقیانوس آرام و شرق آسیاست، کردستان نیز در این قرن میتواند نقش سکوی آمریکا در خاورمیانه را داشته باشد، لذا کردستان ارزش مضاعفی برای آمریکا دارد.
کردها در حال حاضر ۵۵ کرسی از ۲۷۵ کرسی پارلمان عراق را در اختیار دارند و گفته میشود که آنها نقش موازنهدهنده را در درون جامعه عراق بر عهده دارند. اهداف کردها را میتوان به صورت زیر برشمرد:
۱٫ فاصله گرفتن هرچه بیشتر از حکومت مرکزی عراق.
۲٫ کسب خودمختاری؛ برای مثال، در زمینه صدور ویزا برای افرادی که میخواهند وارد محدوده کردستان عراق شوند، یا حق مذاکره با طرفهای خارجی در مورد مسائل کردستان عراق و انعقاد قراردادهای نفتی برای حوزههای نفتی شمال عراق. از مدتی پیش کردهای عراقی با شرکتهای لبنانی و اسکاندیناوی وارد مذاکره شدهاند و با آنها قراردادهایی در زمینه اکتشاف نفت در شمال عراق امضا کردهاند.
۳٫ نهادینه کردن اختیارات کنونی که بسیاری از آنها در قانون اساسی عراق نیز گنجانده شده است.
۴٫ حفظ پارلمان منطقهای کردهای عراق و سیستم قضایی مستقل از دولت مرکزی عراق.
۵٫ حفظ نیروهای امنیتی خود به نام پیشمرگان کرد که تعداد آنها به ۱۰۰ هزار نفر میرسد. طبق قانون اساسی عراق قرار است پیشمرگان کرد به نیروهای پلیس ملی تبدیل شوند. اما محل خدمت و مأموریت آنها مناطق کردنشین شمال عراق خواهد بود.
۶٫ حفظ زبان کردی، کسب اختیاراتی در خصوص سیاست خارجی، در دست داشتن امور مالی شمال عراق، بازرگانی مستقل از دولت مرکزی و… .
در این قضیه، باید روابط کردهای عراق با آمریکا را نیز در نظر داشت. فضای نوین فعالیت کردها از دهه ۱۹۹۰، از زمان شکلگیری منطقه خودمختار کردستان عراق شروع شد. در این زمان، دو مسئله گرایش و مبارزه تاریخی کردها برای خودمختاری و طرح آمریکا برای حمایت از کردها از اهمیت به سزایی برخوردار بود.
بعد از اشغال عراق، آمریکا سیاست توازن بین گروههای اجتماعی و سیاسی عراق را در پیش گرفت. واکنش گروههای عراقی در قبال این سیاست به قرار زیر بوده است:
الف) مخالفت سنیها با آمریکا؛
ب) همکاری توأم با اعتراض و استقلال شیعیان؛
ج) همکاری و اتحاد پیوسته کردها با آمریکا؛
این همکاری و اتحاد کردها با آمریکا در عراق باعث شد که اکراد این کشور امتیازات بسیاری از دولت مرکزی عراق بگیرند و در حال حاضر به دنبال نهادینه کردن این امتیازات میباشند. برای درک بهتر موضع کردهای عراق در قبال حملات اخیر ترکیه به شمال عراق، لازم است موضع طرفداران بارزانی و طالبانی از یکدیگر تفکیک شود، چون در بسیاری از مسائل، این دو با یکدیگر اختلافات بنیادینی دارند.
۱) بارزانیها: مسعود بارزانی در واکنش به حمله ترکیه به شمال عراق و تقاضای ترکیه از گروههای کرد عراقی ابراز عقیده کرده است که ما هیچگاه یک کرد را تحویل ترکها نخواهیم داد. به نظر میرسد کردهای طرفدار بازرانی در شمال عراق روابط مناسبی با اعضای پ.ک.ک داشته باشند و به آنها در شمال عراق پناه داده، پول و امکانات در اختیار آنها قرار میدهند. اکثر قریب به اتفاق مکانهایی که ترکیه در شمال عراق مورد حمله قرار داده متعلق به حوزه جغرافیایی تحت کنترل بارزانی است.
بارزانی با جنجالآفرینی و محکوم کردن حملات ترکیه، خواستار توقف فوری حملات ارتش ترکیه شده و هدف ترکیه را اضمحلال منطقه مستقل کردستان دانسته است. بارزانی با بازدید از مناطق بمباران شده، در صدد بازسازی این مناطق برآمده و بحث پرداخت غرامت مالی به زیاندیدگان را مطرح کرده است. در روزهای نخست حملات ترکیه به شمال عراق، بارزانی خواهان مذاکره فوری با نوری المالکی و مسئولان آمریکایی به منظور جلوگیری از حملات ترکیه شد. عدم موافقت بارزانی با دیدار با خانم رایس، نشان میدهد که گروه بارزانی به شدت از سیاستهای آمریکا در قبال حمله ترکیه به شمال عراق ناراضی است. از نظر این گروه، مسئله اصلی کرکوک است و ترکیه و آمریکا نمیخواهند کرکوک به کردستان فدرال ملحق شود. بدون شک، هدف اصلی بارزانیها نشان دادن ژست ملیگرایانه کردی است. این گروه به دنبال این است که خود را نماینده واقعی مردم کرد عراق معرفی کند. تشدید و تقویت هویت کردی در منطقه و افزایش حس همدردی و همگرایی در میان کردهای منطقه، از جمله اهدافی هستند که جناح بارزانی در خارج از عراق دنبال میکند. به طور کلی نگرش افکار عمومیکردهای عراق را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
– همدردی با پ.ک.ک در کردستان عراق؛
– لزوم اعزام واحدهای پیشمرگ کرد یا واحدهای کردی ارتش عراق به مرز ترکیه؛
– طرح این پرسش که پاداش ما در حمایت از طرحهای آمریکا در عراق و خاورمیانه چیست؟؛
– طرح این پرسش که فعالیت کردهای عراق به عنوان سرباز پیاده آمریکا در طول چهار سال گذشته چه حاصلی برای آنها داشته است؟؛
– هدف ترکیه تضعیف ثبات در منطقه کردستان و برگزاری رفراندوم در مناطق مورد منازعه در استانهای کرکوک، موصل، دیاله و صلاحالدین است تا این مناطق را از کردستان عراق جدا کند.
۲) طرفداران طالبانی: طالبانی به طور ضمنی با حمله ترکیه موافق بود و به خاطر جنگ قدرتی که میان او و بارزانی در شمال عراق جریان دارد، حمله ترکیه را برای تضعیف جناح بارزانی مناسب میدانست. به هر حال، از آنجا که طالبانی در حال حاضر رئیس جمهور عراق میباشد، در صدد اتخاذ موضعی نزدیک به دولت عراق و شخص نخست وزیر، نوری المالکی است. جالب است که طالبانی، رهبر اتحادیه میهنی کردستان، در رابطه با اعزام سربازان ترک به عراق بعد از سرنگونی رژیم بعث اظهار داشته بود: « ما نظامیان ترک را برای تامین امنیت عراق نمیخواهیم، رویای تشکیل دولت کردی به پایان نرسیده، اما فعلاً این امکان وجود ندارد؛ لذا ما با اعزام نیرو توسط ترکیه و سایر کشورهای همسایه مخالفت میکنیم». در حالی که موضع گیری اخیر طالبانی در جهت عکس اظهارات چند سال پیش وی میباشد. طالبانی در واکنش به حملات اخیر ترکیه گفته است: «ما حق ترکیه را در دفاع از خویش در برابر خشونتها و اقداماتی که علیه این کشور صورت میگیرد انکار نمیکنیم. ترکیه یک کشور دموکراتیک است و ما انتظار اقدامات دموکراتیک از آن داریم. ما از برخی اقدامات دولت ترکیه که مخالف اصول دموکراسی است متأسفیم.» حتی دفتر حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق در این مورد اطلاعیهای منتشر نکرد و با سکوت معنا داری تحولات را دنبال کرد. تمایل طالبانی به تخریب روابط بارزانی با ترکیه بر کسی پوشیده نیست. طالبانی وقایع پیش آمده را فرصت بی نظیری برای تضعیف رقیب دیرینهاش، مسعود بارزانی، میبیند.
ب) بازیگران بیرونی
آمریکا
قبل از حمله آمریکا به عراق، نقش ترکیه به عنوان عضو ناتو، مهمترین متحد آمریکا در منطقه و همسایه عراق در این حمله به طور جدی مد نظر مقامات آمریکایی قرار داشت، اما مخالفت ترکیه با حمله آمریکا به عراق باعث شد که اهمیت روابط آمریکا و ترکیه یکباره به شدت تنزل پیدا کند. پس از اشغال عراق، ترکیه این احساس را داشت که آمریکا برای انتقام گرفتن از ترکیه، از اهرم کردها استفاده خواهد کرد. ترکیه در مورد شمال عراق خواهان اتخاذ راهکاری از طرف آمریکا بود که در آن کردها همچنان تحت سیطره دولت مرکزی عراق باقی بمانند و مجالی برای استقلال نداشته باشند.
آمریکا در حال حاضر فقط به این فکر میکند که چگونه میتوان میان شیعیان و سنیها در عراق توازن ایجاد کرد و ثبات و امنیت را در عراق برقرار کرد؟ بنابراین، مسئله کردها از اولویت و اهمیت چندانی نزد آمریکا برخوردار نیست. به نظر میرسد مقامات آمریکایی هم در محاسبات خود به این نتیجه رسیده باشند که باید با ترکیه همکاری بیشتری در مورد مسئله شمال عراق داشته باشند، چون در غیر این صورت ترکیه به ایران نزدیک میشود. لذا مطرح شدن شایعاتی که آمریکا اطلاعاتی در مورد محل استقرار شورشیان پ.ک.ک در شمال عراق در اختیار ترکیه قرار داده است، به واقعیت نزدیک است. مخالفت بارزانی با دیدار خانم رایس نیز به خاطر همین هماهنگی میان ترکیه و آمریکاست و تردیدی نیست که ترکیه بدون اجازه آمریکا نمیتواند در شمال عراق دست به اقدام نظامی بزند. در این میان، تناقض اقدامات آمریکا کاملاً مشهود است. این کشور از یک سو در پی رفع نگرانیها و برقراری ثبات در عراق و تداوم همکاری با کردهای عراق است و از سوی دیگر با فرمول حمله محدود ترکیه به محل¬های استقرار پ.ک.ک در شمال عراق، بدون ایجاد بیثباتی در این منطقه، موافقت کرده است.
ایران
کردهای ترکیه به لحاظ نژادی از نژاد ایرانی هستند و قرابت نژادی آنها با ایرانیان بیشتر از هر قومیت دیگری است. کردهای ایران احساس جداییطلبانه از دولت مرکزی ایران ندارند. نفوذ معنوی ایران در میان شیعیان عراق و دولت مرکزی این کشور باعث شده است که جمهوری اسلامی ایران یکی از مؤثرترین نیروها در مورد آینده عراق باشد.
ترکیه به خوبی به وزن و اهمیت ایران در حل مسئله کردی و آینده سیاسی عراق واقف است لذا به دنبال این است که از کمکهای ایران برخوردار شود تا در آینده با مشکلی جدی مواجه نشود. آمریکا به شدت نگران نزدیکی ترکیه به ایران است و قصد دارد حتیالامکان مانع این امر شود. علاوه بر این، ایران در میان کردهای عراق از نفوذ فوقالعادهای برخوردار است، این عامل نیز باعث شده که ترکیه خود را محتاج ایران ببیند.
ایران و آمریکا از عراق جدید حمایت میکنند، اما ترکیه به شدت نگران است و حاضر به حمایت از دولت عراق نیست. کلیه محافل غربی بر این نکته اذعان دارند که ایران از فدرالیسم در عراق حمایت میکند و یک عراق فدرال را خطری برای خود نمیداند، چون مسئله کردی در ایران مسئلهای حاد نیست.
دو واقعه باعث شد که ایران در مسئله کردی با ترکیه همکاری بیشتری از خود نشان دهد:
۱٫ یک شاخه از پ.ک.ک به نام پژاک که به صورت غیرمستقیم از طرف آمریکا حمایت میشود، فعالیت خود را در مناطق کردنشین ایران آغاز کرده است و این باعث شده تا ایران به سوی حمایت از ترکیه در مقابله با پ.ک.ک سوق داده شود.
۲٫ ایران پ.ک.ک را در مقابل سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، مطرح میکرد و از ترکیه میخواست که این سازمان را به عنوان یک سازمان تروریستی بشناسد و فعالیتهای آن را محکوم کند و متقابلاً ایران همین کار را در مقابل پ.ک.ک انجام میدهد.
اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا از یک سو سعی دارد روابط ویژهای را با ترکیه تعریف کند، اما از سوی دیگر، مسئله حقوق بشر در مورد کردها مطرح است که مانعی مهم برای عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا به شمار میرود. کردهای زیادی از ترکیه مهاجرت کردهاند و در حال حاضر مقیم اروپا هستند و لابیهای قدرتمندی در کشورهای مؤثر اروپایی (خصوصاً در آلمان و کشورهای اسکاندیناوی) دارند. کردها در بعضی از کشورهای اروپایی شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای راه انداختهاند و شدیداً از حقوق اقلیت کرد دفاع میکنند. بسیاری از گروههای اروپایی مخالف پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا نیز از این شبکهها حمایت میکنند تا بهتر بتوانند مانع عضویت ترکیه در اتحادیه فوق شوند.
اتحادیه اروپا، پ.ک.ک را یک گروه تروریستی شناخته است و با حمله نظامیترکیه به شمال عراق، مخالفت چندانی ندارد. موضعگیری خاصی از سوی اتحادیه اروپا در قبال حملات ترکیه به شمال عراق مشاهده نشده است و به نظر میرسد اتحادیه اروپا سکوت در مقابل اقدام ترکیه را بر هر چیز دیگری ترجیح میدهد.
اسرائیل
به نظر می¬رسد که اسرائیل بیشتر از هر کشور دیگری از سقوط صدام نفع برده است، نه فقط به این خاطر که عراق در سال¬های گذشته یکی از مهمترین کشورهای عرب مخالف اسرائیل بوده است، بلکه بیشتر به خاطر اینکه سقوط صدام و اشغال این کشور فرصت¬های بی¬نظیری را در اختیار این کشور قرار داده است. از نگاه اسرائیل، شکل گیری فدرالیسم در عراق و تجزیه احتمالی این کشور بهترین گزینه برای تامین منافع اسرائیل است. اسرائیل استراتژی تضعیف و تجزیه قدرت¬های بزرگ خاورمیانه را همواره دنبال کرده است تا از این طریق امنیت خود را افزایش دهد. اسرائیل از چندین دهه پیش با کردها به منظور دستیابی به خود مختاری و استقلال، همکاری نموده است. در دهه¬های۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، افسران ارتش اسرائیل به رزمندگان ملا مصطفی بارزانی در جنگ با ارتش عراق کمک میکردند. روابط اسرائیل با کردها را میتوان در راستای استراتژی«اتحاد پیرامونی» قرار دارد که در آن اسرائیل برای افزایش حاشیه امنیتی خود، طرح اتحاد با کشورهای غیر عرب پیرامون خود را دنبال میکند. از نگاه اسرائیل در صورت استقلال کردها، اسرائیل یک متحد خوب در منطقه به دست میآورد و از این طریق حاشیه امنیت اسرائیل تقویت میشود.
حضور اخیر اسرائیل در شمال عراق و مطرح شدن بحث کمک این کشور به کردهای جدایی طلب ترکیه، بر نگرانی مقامات ترکیه افزوده است. نگرانی?های امنیتی اسرائیل در قبال کشورهای منطقه باعث شده است که این کشور در جستوجوی متحدی جدید در منطقه باشد و بهترین گزینه در این خصوص یک دولت مستقل کرد در شمال عراق است. اکنون اسرائیل در جهت حل و فصل مسئله کردها از طریق استقرار نظام فدرال یا ایجاد یک کشور مستقل برای کردها میکوشد و معتقد است که یک کشور مستقل یا خود مختار کرد، دشمن اسرائیل نخواهد بود. مقامات کرد در شمال عراق نگرش مثبتی به اتحاد با اسرائیل دارند و در مورد روابط آنها با اسرائیل در مطبوعات منطقه، رسانهها و شبکههای تلویزیونی صحبتهای زیادی میشود.
گفته میشود که اسرائیل در شمال عراق حضور پر رنگی دارد و شرکتهای خصوصی یهودی ـ اسرائیلی در عملیاتهای راهسازی، خانهسازی و جادهسازی فعال هستند و حتی دنبال تأسیس خط لوله انتقال نفت حیفا ـ کردستان میباشند. در خصوص حضور اسرائیلیها در شمال عراق، مقامات عراقی و مقامات کرد عراق همواره این امر را تکذیب کردهاند، اما برخی از مقامات رژیم صهیونیستی مدعی هستند که همانگونه که ایران در نزدیک مرز اسرائیل (یعنی جنوب لبنان) نفوذ و حضور دارد، پس اسرائیل نیز حق دارد که در مجاور مرزهای ایران (کردستان عراق)، حضور داشته باشد. در این راستا از سالهای گذشته مقامات رژیم صهیونیستی سعی کردهاند که از طریق آذربایجان و ارمنستان در مجاور مرزهای ایران حضور داشته باشند، اما ظاهراً موفقیتی به دست نیاوردهاند و در حال حاضر منطقه کردستان عراق را مدنظر قرار دادهاند.
نتیجهگیری
به نظر میرسد که حمله ترکیه به شمال عراق محدود خواهد بود و عملیات گستردهتری در آینده نزدیک صورت نخواهد گرفت. حملات ترکیه کارآمدی نظامی چندانی نداشته است، اما در تضعیف موقعیت پ.ک.ک موثر خواهد بود. دولت و ارتش ترکیه نیز خواستار گسترش عملیات نیستند و به محدودیتها و هزینههای آن واقف میباشند.
حملات ترکیه تاکنون برهم زننده ثبات در شمال عراق نبوده است. این حملات باعث درگیری بین کردها و ترکها نشده است و آمریکاییها با اتخاذ موضعی دوگانه و مبهم سعی دارند ترکها و کردها را به عنوان متحد خود حفظ کنند. روابط ترکیه و آمریکا پس از مخالفت ترکیه با استفاده آمریکا از خاک این کشور برای حمله به عراق تا حدود زیادی تنزل پیدا کرد و میزان امتیاز فعلی آمریکا به ترکها چندان تأثیرگذار نیست. به نظر میرسد هدف آمریکا امتیاز نمادین و نمایشی دادن به ترکها برای آرام ساختن آنها به منظور عدم تأثیرگذاری ترکیه بر ثبات شمال عراق میباشد. علاوه بر این، آمریکا به شدت نگران نزدیکی بیشتر ترکیه به ایران در خصوص مسئله کردهاست.
حمله ترکیه شرایط را برای پ.ک.ک آماده کرده است و بعید به نظر میرسد که این گونه حملات تضمینی کافی برای ناتوانی پ.ک.ک در حملات احتمالی آتی علیه ترکیه باشد. علی رغم سرخوردگی برخی از جناحهای کردی شمال عراق از آمریکا، اتحاد آمریکایی ـ کردی در راستای اتحاد آنها از ابتدای ۲۰۰۳، تداوم خواهد یافت. اگرچه تردیدهایی در این زمینه در سطح افکار عمومیکردها وجود دارد، اما ساده بینانه است اگر تصور کنیم که کردهای عراق از آمریکا فاصله خواهند گرفت. حملات نظامی ترکیه به شمال عراق مسئله¬ای ترکی ـ کردی است و نه عراقی ـ ترکی؛ یعنی در اینجا بحث تجاوز نظامی ترکیه به تمامیت ارضی و خاک عراق مطرح نیست، بلکه بحث حول مقابله ترکیه با یک گروه تجزیه طلب دور میزند.
در حال حاضر، دو نگرانی اصلی ترکیه باعث شده است که این کشور دست به اقدام نظامی علیه اعضای پ.ک.ک در شمال عراق بزند. این دو نگرانی عبارتند از اینکه: شمال عراق به پناهگاهی برای اعضای پ.ک.ک تبدیل شود و از این مکان چریک¬های جدایی طلب ترکیه حملات بیشتری را در آینده علیه ترکیه طرحریزی کنند؛ و اینکه خود مختاری سیاسی کردهای عراق تبدیل به الگویی برای کردهای ترکیه شود و این امر زمینه¬ای را برای تجزیه احتمالی ترکیه در آینده فراهم سازد. فعالیت¬های اسرائیل در شمال عراق و فشارهای اتحادیه اروپا بر ترکیه، باعث شده است که این دو نگرانی ترکیه به نحو بیسابقه¬ای افزایش یابد.