گروه ها و احزابی با ایده و افکار متفاوت در سرتاسر جهان بوده و هستند که چه بسا در آغازِ کار مبارز و آزدیخواه بوده اند اما به مرور زمان و به علت تغییرات محیطی و سیاسی و ایجاد تحولات در مدیریت و گروه رهبری یا ارتباط سازی با قدرتهای محلی، منطقه ای و حتی جهانی (از سر اجبار یا نیاز) و مهمتر از همه تداوم چندین سال مبارزه و تحقق نیافتن اهداف و ناتوانی در تئوریزه کردن این شکست و در نتیجه بروز خستگی و یأس در بدنه آنها به طور عموم، از خط مشیء و اهداف اصلی خود منحرف شده و بعد از طی چندین سال به یک گروه مافیایی، تروریستی یا مجموعه ای پاسیف مبدل گشته اند. هر کدام از مولفه های فوق اگرچه متفاوت از هم و هر کدام موضوعی جداگانه است اما تاثیرات آن در یک ساختار مشخص بسان حلقه های یک زنجیر و به صورتی به هم پیوسته بروز می نماید. لذا اهداف نخستین و خیرخواهانه ی وهله های اولِ یک گروه یا جریان دلیل و برهانی بی خدشه برای عدم انحراف این جریانات در طول سالیان نیست.
اگرچه بدواً اهداف و فعل آنها حداقل در محدوده فکری خویش مقدس و مثبت تلقی شده و به نام خدمت یا نجات گروه یا قشری خاص صورت گرفته است اما تدریجاً تنها لعاب و پوسته این اهداف را با خود حمل کرده اند تا بهانه ای باشد برای تداوم افعال و اهداف منحرف (به معنای دور شدن از اهداف اصلی) شده اشان.
برای درک بیشتر باید گفت شبکه تروریستی القاعده نمونه بارزی در این خصوص است. برای اینکه تصویری عینی از این شبکه و شبکه های مشابه برایمان ترسیم شود طرح چند پرسش و کندوکاو برای پاسخ به آنها نزد هر کداممان نتیجه هایی را حاصل می نماید. لذا می پرسیم:
چه عامل و عواملی موجب تاسیس و تشکیل القاعده شد؟
مقاصد نخستین آنها چه بود و آیا بعد از حصول نتیجه نسبی در افغانستان، چرخش این گروه به کدامین سو بود و چرا؟
تاثیرات منفی این شبکه در جوامع اسلامی و نااسلامی چه بود و آیا القاعده از یک گروه مدافع و حامی مسلمانان در برابر افکار غیر و با توسل به ابزارهای سخت به یک گروه مسلمان ستیز (در عمل / کشتن هزاران شهروند در کشورهای عراق، یمن، عربستان سعودی، پاکستان، هندوستان، اندونزی و …) مبدل نشد؟
پاسخ به این پرسشها را بر عهده شما می گذاریم و به بحث اصلی با طرح چند سوال می پردازیم:
سیستم آموزشی در PKK و ارگانهای مربوطه (پژاک خصوصاً) با احتساب این واقعیت که عصر ارتباطات و آزادی آراء و اندیشه هاست چگونه است؟
آیا پژاک امروز محصول تراوشات فکری و اهداف متفکرین و بنیانگذران نخستین این ارگان ذیربط PKK است؟
آیا پژاک بسان ارگانی از ارگانهای PKK بُرانتر و عمیقتر از مادرش (PKK) دشنه بر پیکرِ آسیب دیده ی مبارزات ناسیونالیستی کُرد در شرق کردستان نمی زند؟
رهبریت نخستین پژاک چه اهدافی داشتند و پژاک امروز با رهبریتی ناکارامد به کدام سو گام برداشته است؟ و اهداف پژاک در عمل کدام است؟
آیا پژاک به خودی خود قدرتِ اجرایی دارد؟ و قدرت اجرایی در پژاک به چه معناست؟
آیا همانگونه که اسناد می گویند PKK یکی از کانالهای ترانزیت مواد مخدر از خاورمیانه به اروپاست؟ و … ؟؟؟
اما بگذارید به پاسخگویی به یکی از چند پرسش فوق تمرکز کنیم و بدانیم آیا PKK و متعلقاتش خصوصا پژاک، افکار و آموزه هایشان در چارچوب سیستم آموزشی و عقیدتی چگونه است.
اصولاً هر سیستمی بر پایه مقدسات و اولویات عقیدتی و فکری خود خط مشیء چارچوب نظام آموزشی و پرورشی خود را طرح می کند لذا باید دانست آن اولویات PKK چیست که سیستم آموزشی را تحت پوشش قرار می دهد و متعاقب آن پژاک نیز پیرو و رهرو آن است؟
اگر همین پرسش را از هر عضو سابق و فعلی PKK و حتی شما خوانندگان بپرسیم پاسخ بی درنگ عبدالله اوجالان و آزادسازی وی می باشد. همانگونه که از شخص عبدالله اوجالان نقل می شود: ” PKK با من آغاز و به من ختم می شود”. در همین زمینه و به تعبیر برخی نویسندگان و صاحب نظران رابطه مابین اوجالان و مابقی، رابطه ای میان شیخ و دراویشی می باشد.
با احتساب یافتن امر قدسی مواد آموزشی در این گروه عبارت است از:
۱) مجموعه تحلیلات و سخنان عبدالله اوجالان در زمینه های عقیدتی ، سیاسی، تشکیلاتی، نظامی و … که وقتی در دره بقاع و سوریه سکونت داشته به صورت صوتی ضبط شده و هماکنون بصورت کتبی در آمده و به نام تحلیلات رهبری (چوزوم له مه) مشهور است.
۲) دفاعیات اوجالان مشتمل بر ۴ کتاب که از سال ۲۰۰۰ به بعد به یکی از منابع تغذیه فکری آنها تبدیل شده است. به این ترتیب دیپلوماسی، تنظیمات و سیاستگذاری خود را بر این اساس برنامه ریزی می کنند.
۳) نامه های هفتگی عبدالله اوجالان از اِمرالی که توسط وکلایش منتشر می شود.
به غیر از این مواد تئوری شده هیچ مواد دیگری تدریس نمی شود و یا به عبارتی دیگر حق بیان نیز ندارد.
تحلیلاتی که برای کنگره و کنفراسها آماده می شود تنها از یک منبع تغذیه می کند که منابع فوق الذکر یعنی تعلیمات اوجالان در قالب کتاب و سخنرانی می باشد. به این ترتیب پدیده ها و رویدادهای سیاسی، اجتماعی و … در جهان و منطقه از دیدگاه وی نگریسته و تحلیل می شود و صحت و سقم آن ارزیابی می گردد.
آموزش ها به گونه ای طراحی شده است که حتی گارد صحبت کردن را نیز دیکته می کند و چارچوب تحدید شده مباحث اجازه سخن راندن از هیچگونه رأی و ایده دیگری را نمی دهد. در عصر آزادی آراء و اندیشه ، حدود و قالبی ایدئولوژیکی طراح شده که هر فرد موظف به پیروی از آن است و می بایست از آن تخطی نکند.
پژاکه هم که شفاهاً خود را مستقل می نامد (متاکداً شوخی ای بیش نیست) تنها از یک بُعد خود را پیرو و در نتیجه هم پیمان PKK می داند و آن پیروی از عبدالله اوجالان است. یعنی مواد درسی همان مواد، قالب فکری همان قالب و امر قدسی همان امر قدسی است و نتیجتاً سوابق این ایدئولوژی مردود و شکست خورده (با استناد به از هم پاشیدن شیرازه آن و عملکرد یک دهه اخیر) به درویشِ بنده شده دیکته می کند که زندگی را فدای عبدالله اوجالان کردن افتخار آمیز، طبیعی و سوختنی تاریخی است لذا تا آزاد شدن وی و تحقق اهداف منحرفه باید جان داد.
ادامه دارد…