خبرگزاری بی تاوان: سیاست غیرمسئولانهی معامله تا سازش، از ترکیب پژاک و کودار و کژار گروهی عقبمانده و بیپرنسیب و گنگستری ساخته است، که نه فقط جنگ و سیاست آن مردم انقلابی و مترقی در کردستان را یاری نمیکند، بلکه برای جنبش سوسیالیسم طبقهی کارگر و برای مبارزات آزادیخواهانهی مردم و کارگران رادیکال در این جغرافیا به مراتب سمیتر از سایر شاخههای این مجموعه است که برای قومی و قبیلهای کردن جوامع دیگر خاورمیانه عمل میکنند.
فرقهی پژاک-کودار در جامعه حاشیهایتر از آن است که پایگاه تودهای داشته داشته باشد. از آنجا که پژاک و کودار در رقابت و در وزنکشی با گروه های اصلی و سنتی جنبش قومی کُرد در ایران همیشه دست پایین را داشتهاند و همواره در گوشههای این جنبش متوقف شدهاند، سیاست ارتجاعی و آشتیجویانهی از معامله تا سازش را تا جایی پیش بردهاند، که قرار گرفتن در چنین موقعیتی سمپاتیک فقط از عهدهی یک جریان پرورژیمی برمیآید. از طرف دیگر از آنجا که گروه پژاک-کودار در منطقهی کردستان پایگاه جنبشی ندارد و فاقد اتوریتهی سیاسی در جنبش ناسیونالیسم کُرد است، و همچنین از آنجا که این نیروی سیاسی بیثباتترین جریان قومگرا در این جغرافیا است، چارهای غیر از سازمانتراشی کاذب برای توجیه کردن خود ندارد.
از زمانی که دولت «کردی» در عراق زیر چکمههای سربازان آمریکایی و بر روی آوارهای زندگی انسانهای بیشمار در مناطق غیرکُردنشین ساخته شد، همهی جریانهای قومگرای کُرد سرنوشت و حتی بقای خود را به شکاف و شقاق بلوکهای منطقهای و اردوگاههای جهانی الصاق کردند. استراتژی «پژاک» و سازمان تازه تاسیس «کودار» نیز مبنیبر مقبول افتادن در نظر حکومتها تازگی ندارد؛ از بدو ساخته شدن ماکت «همزیستی مسالمتآمیز» تحت عنوان «کودار» واضح بود، این پروژهی کذایی که پشت سیاست پوپولیستی «دمکراتیزه کردن» جامعه اطوارِ اپوزیسیونِ خشونتپرهیز به خود میگیرد، تاکتیک جدیدی برای تداوم در پروژهی قدیمیِ پذیرفته شدن و «قانونی شدن» در ساختار سیاسی نظام بردگی مزدی است.