کومله(عبدالله مهتدی و رضا کعبی و …) و دمکرات(عبدالله حسن زاده، خالد عزیزی و حسن شرفی و مصطفی هجری و…) از یک سو با مقام های امنیتی ایران به نشست و گفتگو پرداختند و هم در نشست دو روزه در قطر – تحت نام مرکز مطالعات “الجزیره” – با “موضوع کردها در منطقه” حضور پیدا کردند و در چندین کنفرانس هم- بنا به قول عامیانه- به ” پابوس عربستان و دستبوس اسرائیل” رفتند!
انجمن بی تاوان آذربایجان غربی :عرفان قانعی فرد*: از روز اعلام توافق ایران و غرب؛ علاوه بر برخی کشورهای مدعی قدرت مانند حکام اورشلیم و ریاض برخی سازمان های مدعی فعالیت در زمینه حقوق بشر و یا سازمان های وابسته به لابی های اسرائیلی و عربستان و … تا برخی رسانه های وابسته به سازمان اطلاعات و وظایف ویژه(موسادMossad -سازمان اطلاعاتی خارجی اسرائیل) و استخبارات عربستان(الاستخبارات العامه السعودیه – GID ) در منطقه(به زبان های فارسی و کردی و عربی و. ..) تا برخی گروه ها و سازمان های تروریستی قومی مانند دمکرات( حدک – حدکا) و کومله و دمکرات(پارتی ) و پاک و… ابراز ناخشنودی می کنند و نگاهی کاملا مخرب و مایوس کننده به قضیه دارند.
بحث پیروزی اراده سیاسی ایران در ترویج دیپلماسی با کشورهای منطقه موضوعی است که مطرح شده است اما ایران با پیامدهایی غیرمنتظره هم روبرو خواهد بود. از جان میرشایمر (John J. Mearsheimer ) قبلا سوال کرده بودم و پیامدهای سیاسی آینده سیاسی ایران پس از برجام را بیشتر از نگاه رئالیستی بررسی می کرد که ” موقعیت ایران در خاورمیانه در حالت اسیب پذیرتری قرار خواهد گرفت زیرا بالطبع خط یا محور عربستان- اسرائیل از این اتفاق های مطرح شدن ایران در فضای دیپلماتیک کشور، نگران و ناراحت هستند گرچه شاید موقعیت ایران در رابطه با توسعه همکاری های سیاسی- اقتصادی با چین- روسیه و همچنین اروپا ارتقا چشمگیری بباید اما در مورد آمریکا، بسادگی معمای ایران- آمریکا حل نمی شود اما لاجرم روابط با واشنگتن هم توسعه می یابد اما پیچیدگی های خاص خود را دارد”.
و سخنان میرشایمر – از نخبگان سیاسی آمریکا و تئوریسین مشهور – در ادامه به این موضوع می پردازد که ” رویدادهای خاورمیانه و نزاع های سیاسی و… در چندین سال اخیر موجب شده است تا عربستان و کشورهای سنی همراه عربستان در منطقه خلیج فارس و… ایران را به عنوان نوعی خطر بزرگ تلقی کنند و صرفا موضوع مذهبی هم مطرح نیست، زیرا این کشورها با محوریت عربستان چنین باور دارند- البته به اشتباه- که ایران در پی قدرت اتمی است و نمی خواهند که ایران با امریکا روابطش رو به رشد باشد و الان علاوه بر خود می خواهند که دیگر کشورها هم در پی تیره کردن روابط خود با ایران باشند” .
سخنان میرشایمر از آنجا اهمیت و تصویری واقعی دارد که در پی نزاع های سیاسی، اسرائیل و عربستان از ایجاد تنش قومی، مشکلات امنیتی، بحران رسانه ای و… هم کوتاهی نکرده اند؛ به عنوان مثال در اواخر فروردین سال ۱۳۹۰ نیروهای امنیت ایران(واجا) توانست گروه تروریستی ” توحید و جهاد” را – پس از ۲ سال فعالیت ضد امنیتی- در یک درگیری مسلحانه از بین ببرند.
البته قطر و عربستان بارها و بارها هم سعی کردند که هم در عراق و هم در ایران، از منازعه قومی در راستای سیاست خود علیه ایران بهره بگیرند و مثلا در طی تاریخ معاصر، استفاده از کارت کردها همواره موجب بی ثباتی و ناامنی منطقه بوده است و این دو کشور از عوامل پشت صحنه و یا بازیگران اصلی ایجاد اختلافات و درگیری های طایفهای در عراق یا حامی گروه های مسلح در سوریه بوده اند و کم و بیش هم بین آنان و ترکیه، هماهنگی وجود داشته و دارد که نمونه بارز آن داعش(ISIS ) بوده و هست.
اقدام مسلحانه گروه تروریستی – مذهبی با نام ” جماعت توحید و جهاد ” در کردستان را می توان سیگنال نخست ماجرا توصیف کرد و طرفه اینکه مصطفی هجری در مصاحبه با العربیه(رسانه عربستان) آن را “سیاست رژیم ایران” نامید! و بعدها هم کومله(عبدالله مهتدی و رضا کعبی و …) و دمکرات(عبدالله حسن زاده، خالد عزیزی و حسن شرفی و مصطفی هجری و…) از یک سو با مقام های امنیتی ایران به نشست و گفتگو پرداختند و هم در نشست دو روزه در قطر – تحت نام مرکز مطالعات “الجزیره” – با “موضوع کردها در منطقه” حضور پیدا کردند و در چندین کنفرانس هم- بنا به قول عامیانه- به ” پابوس عربستان و دستبوس اسرائیل” رفتند! البته در این میان هم نمی توان اقدامات مداخله جویانه مسعود بارزانی و اوهام او در ایجاد کردستان بزرگ و همسویی اش با محور ترکیه- قطر – ترکیه را نادیده گرفت که با بیش از ۱۲ کانال ماهواره ای و مافیای امنیتی- رسانه ای سعی در اصرار بر طرح مشهور- اما غیر ممکن- تجزیه منطقه، داشته و دارد.
البته از نظر تاریخی، سعودی ها در روابط خارجی خود همواره دنبال حفظ امنیت داخلی و بعد موقعیت منطقه ای و سپس حضور قدرتمند در خاورمیانه، بدون وانمود کردن به حمایت رسمی آمریکا، هستند. همواره در منطقه خاورمیانه، ایران، نوعی رقیب عربستان محسوب شده است، به طوریکه گاه تاثیرات امنیتی هم بر همدیگر داشته اند.
اما در ایران معاصر هم ملک فیصل، شاهد سقوط شاه بود و نصیحت پادشاه عربستان به محمدرضا شاه که زیاد به امریکایی ها دلخوش نباشد، مشهور است. گرچه امین فروغی، دیپلمات و مامور امنیتی شاه، با استراتژی حرفه اش، سعی در آرام نگه داشتن رابطه ایران و اعراب داشت و ساواک ایران و اداره امنیت عربستان– دوران کمال ادهم- هم با همدیگر پروژه مشترک داشتند، اما بعدها در ایام جنگ تحمیلی با عراق و موضع گیری عربستان و بعدها در سال ۱۹۹۰ در جنگ خلیج فارس، روابط سیاسی ایران و عربستان، دسخوش تاثیرات سیاسی منطقه ای شد و اداره بررسی های اطلاعات ساواک هم طرح ترور شاه توسط عربستان را افشا کرد و… اما بعدها در جریان عراق پس از ۲۰۰۳ هم عربستان، با وجود داشتن مرز مشترک با عراق، سعی در نفوذ سیاسی و امنیتی و به چالش کشیدن نفوذ امنیتی ایران و آمریکا داشت و تا حدی هم در بهم زدن اوضاع سوریه و عراق شاید به زعم خود موفق بوده است. اما عیسی پژمان معتقد است که ” نمی توان، اقتدار نظامی- امنیتی ایران و استراتژی آن در منطقه و خصوصا مقابله با گروه های تروریستی وابسته به خط عربستان- قطر- ترکیه انکار کرد” و او کردها را هم موافق و همراه درجه یک سیاست ایران در جنوب کردستان عراق(گروه جلال طالبانی – PUK ) و در سوریه(پ ک ک – PKK ) می داند.
پس از اجرای برجام و موقعیت جدید ایران در جهان، میرشایمر معتقد است که ” حمله نظامی عربستان- اسرائیل علیه ایران؛ امری غیرممکن به نظر می رسد و امکان ندارند که علیه ایران دست به چنین بازی خطرناکی بزند و از نظر اقتصادی هم با توجه زمینه توسعه اقتصادی جدید در ایران با جهان- طبعا نمی توانند کار زیادی در این راستا هم انجام دهند ” اما او از حرکت رسانه ای و قدرت لابی های عربستان و اسرائیل آگاه است و می گوید که ” شکی نیست که سر و صدای خواهند کرد و هر دو کشور هم به آمریکا و غرب، فشار می اورند که به ایران روی خوش نشان ندهند و کشورهای سنی هم به همراه عربستان و اسراییل در یک خط مقابله با ایران هستند و البته اسرائیل هم در این زمینه، از سابقه بیشتری برخوردار است”.
نگاه رئالیستی میرشایمر از ان زاویه دید دارای اهمیت است که لابی ها با کمک محور رسانه ای طبعا می توانند تا حدی از ضعف ایران در این زمینه سود بجویند و افکار عمومی را تحت تاثیر بگذارند و البته معتقد است که ” ایران در کوتاه مدت هم نمی تواند که کار چندانی انجام دهد اما در بلند مدت می تواند که سیر صعودی بهبود رابطه های خود را قوام و دوام بخشد و علاوه بر چین و روسیه هم در منطقه با کشورهای هند و پاکستان هم بیشتر از پیش روابط دیپلماتیک و امنیتی خود را توسعه دهد و بر این خط سیر تمرکز کند و تنش را با برخی از کشورها به میزان قابل توجهی کاهش دهد” و طبعا این سیاست و رویکرد دیپلماتیک و امنیتی ایران، در منطقه بیشتر از پیش موجب قدرت ایران خواهد بود.
از نگاه رئالیستی به معضل های امنیتی ایران پس از برجام، به چه چیزهایی می توان اندیشید؟ این پرسشی است که شاید امروزه روز مطرح است که سازمان های جاسوسی وابسته به دو کشور عربستان- اسرائیل، کدام گروه های تروریستی را علیه ایران تحریک خواهند کرد؟ آیا با کمک به شبکه تروریستی قومی، بار دیگر مانند ایام بعث شاهد عرض اندام آنان در مرزهای ایران خواهیم بود؟ یا دوران بازی کارت گرو ه های تروریستی وابسته به سازمان های امنیتی کشورهای منطقه به پایان رسیده است؟
البته همواره بر این عقیده بوده ام که ایران همیشه قبل و پس از انقلاب، آماج حملات تروریستی بوده؛ شبکه هایی که از سوی کشورهای خارجی حمایت میشدند. اما حفظ امنیت ملی کشور، یک عرق ملی است و ارتباطی با نوع حکومتها ندارد ولی بهرحال برخی از این شبکه های تحت لوای نام ایران علیه ایران و ایرانی اقدام می کنند اما آیا در دوران پیش رو بازهم تحرکاتی ضد امنیت کشور خواهد بود؟
*پژوهشگر تاریخ معاصر/عرفان قانعی فرد