روابط روسیه و ترکیه در شرایط فعلی٬ بر وضعیت استقرار کردها در شرق فرات و شمال سوریه٬ تاثیر مستقیم میگذارد.
کردهای وابسته به پ.ک.ک در شرق فرات و در شمال سوریه همچنان از تصمیم دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای خروج از سوریه شوکزده و مبهوت هستند.
یکبار دیگر ادبیات قدیمی بیوفایی نسبت به کردها و استفاده از آنها همچون کارت و ابزار عمل در بسیاری از تحلیل به چشم میخورد. این در حالی است که این تحلیل نه تنها با رفتار و رویه آمریکا منطبق نیست٬ بلکه نمیتواند تصویری روشن و واضح و عینی از موقعیت کردها را در سوریه به نمایش بگذارد.
یکی از پیش فرضهای این تحلیلها این است که گویی آمریکا در تمام مناطق جهان با تمام متفقین و نیروهای محلی همواره به شکل وفادارانه عمل کرده و تا آخر پای آنها ایستاده است.
دومین آسیب چنین نگرشی٬ این است که گویی قرار بر این بود که کردها در مسیر رسیدن به قدرت و تغییر وضعیت خود در سوریه٬ با هیچ مانعی برخورد نکنند.
اما هر دو فرضیه از اساس غلط است. چرا که اولاً آمریکا در تمام معادلات و روابط خود نشان داده که به پراگماتیستیترین شکل ممکن به چیزی جز منافع خود فکر نمیکند و با هیچ کشور٬ نیرو و جریان محلی و منطقهای٬ عهد اخوت و دائم نبسته است.
نکته دوم این است که اساساً در منطقه آشوبزده٬ پرتنش و پیچیدهای همچون خاورمیانه٬ قرار نیست اعمال تغییرات سیاسی جدی در مرزها یا حتی در داخل کشورها٬ آسان و هموار باشد.
اگرچه کردها در شمال سوریه در سالیان اخیر در برابر انواع و اقسام گروههای تروریستی همچون النصره٬ داعش و دیگران٬ قدرت بالایی از خود به نمایش گذاشتند٬ اما در عین حال نمیتوان انتظار داشت که صرفاً به خاطر جنگ با داعش٬ تمام خواستههای آنها برآورده شود.
واقعیت این است که جریانات وابسته به پ.ک.ک در شمال سوریه٬ در مورد اهداف سیاسی خود٬ به شکل شتابزده٬ هیجانی و بدون برنامه عمل کردند. آنها در چند سال اخیر همواره تلاش کردهاند دولت سوریه و دیگران را در برابر عمل انجام شده قرار دهند و اصرار مداوم آنها بر ایجاد خودگردانی٬ برگزاری انتخابات محلی و تعیین اعضای مجلس و کابینه٬ اعلان خودگردانیهای ۹ گانه کانتونی در شمال و شرق سوریه٬ از طرف هیچ کشوری مورد پذیرش قرار نگرفت.
حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه (PYD) سرنوشت خود را به سرنوشت پ.ک.ک گره زده و در برابر ترکیه مواضع تند و رادیکالی گرفت. علاوه بر این به برگزاری انتخابات دولت بشار اسد در مناطق کردنشین رضایت نداد و در معادلات داخلی خود نیز به دیگر جریانات کُردی اجازه ظهور و بروز نداد و قدرت را به صورت یک قبضه در اختیار گرفت.
متفقین کُرد از نگاه دو مقام آمریکایی
سخنان سناتور لیندزی گراهام سناتور جمهوریخواه آمریکا در مورد تصمیمات ترامپ٬ توجه بسیاری از رسانههای جهان را به سوی خود جلب کرد. او تنها ۲۴ ساعت پس از اعلام تصمیم ترامپ مبنی بر ضرورت خروج نیروهای آمریکایی از سوریه اعلام کرد: ضرورت دارد آمریکا در این سیاست خود تجدید نظر کرده و از متفقین کُرد حمایت کند.
گراهام پس از رفتن به کاخ سفید و دیدار با دونالد ترامپ و ژنرال جوزف دانفورد رئیس ستاد کل نیروهای مسلح آمریکا٬ حرفهای دیگری بر زبان آورد.
او گفت: من در دیدار با ترامپ اطمینان پیدا کردم که همه چیز به شکل دقیق اجرا میشود. اول این که قرار است داعش به طور کامل نابود شود٬ دوم این که ایرانیها جای ما را نخواهند گرفت و سوم این که از متفقین کُرد حمایت خواهد شد.
شاید این سخنان لینزی گراهام امیدهای کوچکی را در دل کردهای سوریه به وجود بیاورد، اما واقعیت این است که این مواضع٬ تطابق چندانی با واقعیت صحنه ندارد و شوک ناشی از اتخاذ تصمیم به خروج آمریکا از سوریه کار خود را کرده و در حال حاضر این ترکیه و روسیه هستند که میتوانند در مورد تحولات مرتبط با شماره سوریه تصمیمات جدیتر و تاثیرگذارتری بگیرند و نه آمریکا.
در این میان چنین به نظر میرسد که توجه به گفتههای رابرت فورد سفیر پیشین آمریکا در سوریه٬ نگرش متفاوتی را نسبت به موقعیت کردها در شمال سوریه٬ نشان میدهد.
فورد که تخصص بالایی در مورد تحلیل معادلات خاورمیانه دارد و همواره یکی از منتقدین سیاسی آمریکا در مورد سیاستهای این کشور در سوریه بوده٬ در مورد کردها و ضرورت حمایت آمریکا از آنها٬ برخلاف لیندزی گراهام و دیگر سناتورهای جمهوریخواه و دموکرات میاندیشد.
او گفته است: در همان شرایطی که ما با کردها در شمال سوریه کار میکردیم٬ آنها همچنان با دمشق و رژیم اسد در ارتباط بودند و این ارتباط هنوز هم قطع نشده است. پس نمیتوانیم بگوییم که آنها به معنی روشن کلمه متفق و همراه آمریکا بودهاند.
اشاره مستقیم رابرت فورد به مسئله روابط کردها و دمشق٬ دال بر این واقعیت است که از منظر آمریکا٬ تنها آن دسته از مخالفین داخلی بشار اسد مورد حمایت واشنگتن قرار میگیرند که به شکل جدی در برابر دولت سلاح به دست گرفتهاند و نمونههای روشن و بارز آنها ائتلاف ملی مخالفین سوری و همچنین گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه است که در سالیان اخیر همواره تحت حمایتهای سیاسی و مالی ترکیه و قطر بودهاند.
اما کردهای وابسته به پ.ک.ک بر اساس یک توافق نانوشته با خودِ دولت اسد به این نتیجه رسیدند که مناطق شمالی را در دست بگیرند و حتی آمریکا هم نباید انتظار داشته باشد که آنان مانند یک جریان برانداز و تجزیهطلب در برابر دولت اسد قرار بگیرند و لذا آمریکا توان ندارد که مسبب تحریک آنها در برابر دولت مرکزی سوریه باشد.
به عبارتی روشن٬ همه چیز برای کردها پایان نیافته و واقعیت عینی تابلوی سیاسی و اجتماعی کنونی سوریه٬ نشان میدهد که کردها در صورت تعامل با دمشق٬ برای مشارکت سیاسی و اجرایی٬ شانس بیشتری خواهند داشت.
البته مشروط به این که در این معادله٬ روسیه در مقام یک میانجی و یک قدرت برقرارکننده موازنه٬ نقش خود را ایفا کند و موفق شود ترکیه را در جریان حمله به شرق فرات مهار کند. چرا که روابط روسیه و ترکیه در شرایط فعلی٬ بر وضعیت استقرار کردها در شرق فرات و شمال سوریه٬ تاثیر مستقیم میگذارد.