این امر، مصداق بارز ناپدیدشدگی اجباری است و به عبارت بهتر باید گفت که اعضای پژاک که در جنگی عیر مرتبط با اتباع ایران (پ.ک.ک و ترکیه) کشته میشوند، عموما سرنوشت مبهمی دارند.
برخی از آنها نیز زنده هستند و پژاک برای ناامید کردن خانواده آنها، به دروغ خبر مرگ را اعلام میکند، برخی نیز خبر مرگشان بعد از چند سال اعلام میشود و بدین ترتیب عملا امکان پیگیری حقوقی سرنوشت این افراد فراهم نیست و جسد برخی نیز در اختیار دولت ترکیه است که دولت ترکیه همکاری لازم را با خانواده این افراد ندارد.
البته در این مورد بهخصوص یعنی کارشکنی دولت ترکیه نیز نمیتوان پژاک را بیتقصیر دانست.
در واقع پژاک به عنوان گروهی که این افراد را به خدمت گرفته (فریب داده، ربوده و یا هر احتمال دیگر) مسئول است جسد اعضای خود را به خانواده تحویل دهد.
اما پژاک ظاهرا این مسئولیت را به دولت ترکیه تفویض کرده و صرفا مسئول به کشتن دادن جوانان ایرانی شده است. این گروه، حتی جسد اعضای کشته شده را که در کوهستان جان خود را از دست دادند، با بیمسئولیتی آشکار رها کرده تا در اختیار ارتش ترکیه قرار بگیرد.
نکته دیگر، تلاش برای ناپدیدسازی اجباری اعضا توسط پژاک است. حذف درونسازمانی، اعزام به مناطق خطرناک برای کشته شدن اعضا و… از مصادیق این جنایت بارز گروه پژاک است.
رویکرد پ.ک.ک/ پژاک نیز در این خصوص پنهان کردن اطلاعات مرتبط با عناصر خود به خصوص اطلاعات و اخبار و مربوط به تلفات و کشتهها میباشد که موجب بلاتکلیفی و نگرانی بسیاری از خانوادهها شده است.
ناپدیدسازی اجباری پدیده شومی است که در اکثر موارد توسط گروههای مسلح انجام میگیرد. در ناپدیدسازی اجباری، فرد را به دلیل تعلق به گروه یا سازمان یا عقیده خاصی برخلاف میل خودش از انظار عمومی پنهان میکنند، اما در عین حال یک عامل مهم که اهمیت و زشتی چنین جرمی را بیشتر و آشکارتر میکند، حالت «بلاتکلیفی» قربانی و خانواده آنها است.
در خصوص پ.ک.ک؛ فرد به دلیل کُرد بودن باید برای عقاید این گروه بجنگد، کشته شود و و بدون اطلاع خانواده در نهایت در بیابان و کوهستان رها شود.
در خاتمه باید عنوان کرد که پ.ک.ک و پژاک با فریب و ربایش، اعضای خود را جذب میکنند و سپس بعد از مرگ، هیچ سرنوشتی در قبال خانواده و جسد این افراد قبول نمیکنند. همچنان جسد بسیاری از اعضای پ.ک.ک، به خانوادههای آنها تحویل داده نشده و علت اصلی آن هم سیاستهای ستیزهجویانه پژاک/ پ.ک.ک است.