زینب جلالیان؛ متهم یا قربانی؟
حقوق بشر با چاشنی فتوشاپ
گزارشی مستند از فرآیند پروندهسازی حقوق بشری علیه ایران با ادعاهای دروغین و دستکاری حقیقت
مقدمه
در سالهای اخیر، به دلیل وجود پول و شهرت فراوان در فعالیتهای حقوق بشری و مردمنهاد، عده زیادی از افراد و نهادهای مختلف، سعی کردهاند با سلسله اقداماتی خود را فعال حقوق بشر جا بزنند و اطلاعات دروغ منتشر کنند. ایران به دلایل مختلف، هدف فشارهای رسانهای، سیاسی و بینالمللی در موضوع حقوق بشر بوده است. همزمان با اجرای پروژههای فشار سیاسی و اقتصادی بر ایران به بهانههایی همچون دستیابی ایران به دانش هستهای، توانایی ایران در مباحث دفاعی به خصوص دانش راهبردی موشکی، پیشرفتهای ایران در حوزه فناوری فضایی و ارسال ماهواره به فضا، یک موضوع و در واقع یک بهانه دیگر باعث فضاسازی رسانهای، فشار، تهدید و تحریم علیه ایران بوده است. این موضوع، پروندهسازی (کِیسسازی) به بهانه حقوق بشر و به عنوان ابزار فشار مضاعف بر ایران، میباشد.
این پروندهسازی در حوزه حقوق بشر از طریق موسسات و نهادهایی صورت میگیرد که پوشش حقوق بشری دارند و همین موضوع سبب گردیده تا افراد، کشورها و گروههای مخالف ایران، با حمایت کانونهای قدرت در غرب، با فریب نهادهای قانونی سازمان ملل متحد فشار مضاعف را با ابزار حقوق بشر بر ایران دو چندان نمایند. البته این موسسات و حامیان غربی آنها، در بسیاری از موارد نیز در پروندهسازی حقوق بشری علیه ایران دچار اشتباهات فاحش شده و اطلاعات غلطی را در اختیار نهادهای بینالمللی و افکار عمومی گذاشتهاند. در واقع، حقوق بشر، دستاوردهای هستهای، موشکی و فضایی، برای کشورهای غربی به خصوص آمریکا، صرفا یک بهانه و ابزار است؛ هدف اصلی تضعیف ایران، فشار بر این کشور و تحریم آن است.
گزارش حاضر، به طور مستند و مشروح، به یکی از این پروندهسازیهای دروغین علیه ایران اشاره دارد که به بهانه حقوق بشر، سعی در فشار بر این کشور دارد. گزارش پیشرو، اطلاعات مهم و شگفتانگیزی را برای اولین بار منتشر میکند. در تهیه این گزارش مستند، علاوه بر اطلاعات موجود در اینترنت و تحقیقات رسانههای مستقل، چند فعال حقوق بشر و یک عضو سابق گروه ستیزهجوی پ.ک.ک و پژاک با ارائه مستندات و یافتههای خود، ابعاد جدید از جنگ رسانهای و پروندهسازی حقوق بشری علیه ایران را فاش کردند.
زینب جلالیان؛ پروندهسازی علیه ایران با اطلاعات مغشوش
زینب جلالیان، فعال اپوزیسیون کرد و عضو گروههای مسلحِ کردی، متولد ۱۳۶۱ روستای دیم قشقلاق از توابع شهرستان ماکو است که طبق گزارشهای نهادها و موسسات حقوق بشری، در سال ۱۳۷۵ به کردستان عراق رفت تا به آنچه «فعالیتهای اجتماعی و سیاسی آزادانه» خوانده شده، بپردازد. البته وی در حقیقت به گروه پ.ک.ک پیوسته بود. به عبارت دیگر، او در سال ۱۳۷۵ و در حالی که ۱۴ سال داشته، در منطقه پنجوین، تحویل نیروهای پ.ک.ک شده است. او در سال ۱۳۸۳ عضو پژاک (شاخه ایرانی گروه ستیزهجوی پ.ک.ک) شد اما نهادهای غربی مدعی هستند به عنوان فعال اجتماعی، آموزش و مددکاری فعالیت داشته است. جلالیان در سال ۱۳۸۶ در ایران (کرمانشاه) بازداشت شد و در سال ۱۳۸۷ به دلیل همکاری با گروه خشن و ستیزهجوی پژاک، حمل غیرمجاز اسلحه و سایر تجهیزات نظامی و اقدام مسلحانه علیه امنیت ملی ایران، به اعدام محکوم شد. اما در سال ۱۳۹۰ شامل عفو رهبر جمهوری اسلامی شد و حکم وی به حبس ابد کاهش یافت. گفتنی است گروه پ.ک.ک، از دید وزارت خارجه آمریکا، اتحادیه اروپا، ترکیه و ایران یک گروه تروریستی است که زیرمجموعههای آن نیز به فعالیتهای خشن، غیرقانونی و تروریستی، مبادرت میورزند.
زینب جلالیان، سمت چپ و دینز جلالیان، خواهر وی با پوشش رسمی پژاک
نهادهای حقوق بشری غربی مدعی هستند که خانم زینب جلالیان در بازجوییها و جلسه دادگاه عنوان کرده هرگز فعالیت مسلحانه نداشته و در زمان دستگیری نیز هرگز مسلح نبوده است. گفتنی است رسانهها و موسسات غربی، مدعی هستند که خانم جلالیان هرگز عضویت خود در پژاک را رد نکرده است؛ بلکه صرفا مدعی شدهاند که عمده فعالیتهای زینب جلالیان، در زمینه آموزش، مددکاری و بهبود وضعیت زنان کُرد بوده و در طول مدت زمان حضورش در پژاک هیچگونه فعالیت نظامی و مسلحانه نداشته است.
زینب جلالیان در میان اعضای پ.ک.ک/ پژاک
این رسانهها و نهادهای غیر مستقل در طول سالهایی که زینب جلالیان دوران محکومیت خود را می گذرانَد تلاش کردند تا با پروندهسازی و تولید اطلاعات فریبنده پیرامون وی، از او که در ۱۴ سالگی عضو پ.ک.ک شده و قربانی بازی کثیف پ.ک.ک در بکارگیری کودکان به عنوان سرباز شده بود، یک قربانی دیگر بسازند. در حقیقت، پروندهسازان علیه ایران، او را دوباره قربانی کردند.
زینب جلالیان
آغاز فشارهای سیاسی و رسانهای بر ایران
از زمان دستگیری و برگزاری جلسات دادگاه و همچنین صدور حکم نهایی و اعزام جلالیان به زندان، ادعاهای مختلفی همچون محرومیت از درمان، تحمل انواع شکنجه روانی و جسمی، عدم موافقت با مرخصی درمانی، محکومیت در یک فرایند دادرسی غیرمنصفانه، محرومیت از امکانات اولیه و مشروط بودن مرخصی به انجام اعترافات تلویزیونی، محدودیت در مکالمه با خانواده و کنترل آن، بازرسی مداوم لوازم شخصی و محدودیت استفاده از فرصت هواخوری و سرویس بهداشتی، توسط گروهها، دولتها، افراد و موسسات حقوق بشری عمدتا غربی مطرح شد.
گروههای حقوق بشری و رسانهای مدعی شدند که «زینب جلالیان به دلیل ابتلا به بیماری ناخونک چشم در معرض از دستدادن بیناییاش است. او همچنین طی سالهای بازداشت به عفونت شدید روده و خونریزی داخلی مبتلا شده و نیاز به درمان فوری و تخصصی دارد. با وجود اعلام آمادگی خانواده زینب برای تقبل هزینه درمان او، ماموران امنیتی ایران با انتقالش به خارج از زندان برای درمان موافقت نکردهاند». ادعای دیگر، «شکنجه وی پس از بازداشت و در روند دادرسی بود. کوبیدن سر به دیوار به نحوی که موجب شکستگی پیشانی و تورم چشمها شد، زدن کابل به کف پا، بازجویی با چشمبند و دستبند و پابند، در حالی که دستها و پاهای وی به هم زنجیر شده بود و تهدید به تجاوز بخشی از این شکنجهها است».[۱]
اما نقطه اوج این ادعاها و فشارهای حقوق بشری بر ایران ورود دو موسسه ظاهرا بی طرف حقوق بشری به پرونده زینب جلالیان و شکایت آنها از دولت ایران به سازمان ملل متحد بود. در اسفند ۱۳۹۳ (مارس ۲۰۱۵) و همزمان با روز جهانی زن و هفتمین سالگرد دستگیری جلالیان، سازمان «عدالت برای ایران» به همراه سازمان بینالمللی جبران (Redress) با ثبت شکایتی در گروه کاری بازداشتهای خودسرانه سازمان ملل متحد، ضمن تکرار ادعاهای فوق، خواستار آزادی زینب جلالیان شدند. گروه کاری بازداشتهای خودسرانه سازمان ملل متحد، زیرمجموعه شورای حقوق بشر این سازمان است و با بررسی شکایتهای دریافتی، بازداشتهای مغایر با اصول حقوق بشری را بررسی کرده و از طریق رای ۵ کارشناس مستقل خود، با اعلام نظر به دولتها، خواستار پاسخ آنها میشود. به این ترتیب، این دو سازمان، شکایت و ادعاهایی را علیه ایران مطرح کردند و مدعی شدند حقوق اولیه جلالیان در زندانهای ایران نقض شده و وی با مشکلات حاد درمانی و پزشکی مواجه است که دولت ایران به آنها توجهی نکرده است. این دو سازمان، در درخواست خود خواستار لغو حکم حبس ابد برای جلالیان و آزادی فوری وی شدند.[۲]
شکایت سازمان «عدالت برای ایران» و Redress علیه دولت و دستگاه قضایی ایران به سازمان ملل
در همان زمان که این شکایت علیه ایران مطرح شد، سازمان عدالت برای ایران، در گزارشی ۲۶ صفحهای ضمن بررسی سوابق و زندگی جلالیان، آنچه را که موارد نقض حقوق بشر در پرونده این فرد توصیف میکرد، مورد بررسی قرار داد. نقض اصولی مانند منع بازداشت خودسرانه، حق دسترسی به مشاوره حقوقی و ملاقات با وکیل، ممنوعیت شکنجه، دادرسی منصفانه، حقوق زندانی و ملاقات وی با خانواده، دسترسی زندانی به خدمات درمانی و بهداشتی و حق زندانی برای برخورداری از امنیت و امکانات اولیه زندگی موارد مندرج در گزارش مذکور بودند. همچنین این گزارش و البته شکایت فوقالذکر، دو قاضی دادگاه در ایران را نیز به دلیل صدور احکام اعدام و تجدید نظر، ناقض حقوق بشر خوانده و خواستار پاسخ آنها شده بود. بخش قابل توجهی از این گزارش نیز به مصاحبه با افراد نزدیک به پرونده اختصاص داشت.
صفحه اول گزارش سازمان عدالت برای ایران در مورد زینب جلالیان
خواستههای اصلی این گزارش و سازمان منتشر کننده آن به شرح زیر بودند:
حکم حبس ابد زینب جلالیان به دلیل موارد متعدد نقض حقوق بشر و حقوق شهروندی در پرونده او فورا لغو شود.زینب جلالیان هرچه سریعتر برای درمان به بیمارستان منتقل شده و امکانات درمانی لازم برای او فراهم شود.زینب جلالیان تا زمان ادامه حبس از حقوق مقرر برای زندانیان همچون استفاده از مرخصی، ملاقات حضوری و امکانات بهداشتی و رفاهی مقرر در قوانین داخلی و تعهدات بینالمللی ایران برخوردار شود.خسارات وارد به زینب جلالیان و خانوادهاش به عنوان جزیی از روند برقراری عدالت و اجرای تعهدات بینالمللی حقوق بشری جمهوری اسلامی ایران، جبران شود.نمامی ماموران امنیتی و مقامات قضایی که در دستگیری، شکنجه، محاکمه و محکوم کردن زینب جلالیان نقش داشتهاند، به دلیل نقض حقوق بشر پاسخگو شوند و به ویژه قاضی مرادی، رئیس شعبه اول دادگاه انقلاب کرمانشاه و قاضی علیمحمد روشنی، قاضی دادگاه تجدیدنظر به خاطر صدور و تایید حکم اعدام مسئول شناخته شوند.
استدلال اصلی مخالفان و منتقدان حکم زینب جلالیان از جمله موسسات حقوق بشری، این بود که وی هرگز دست به اسلحه نبرده و فعالیت مسلحانه نیز نداشته است. چنانچه ذکر شد آنها اصل عضویت وی در گروههایی مانند پ.ک.ک و پژاک (که از دید آمریکا، اروپا، ترکیه و ایران یک گروه تروریستی محسوب میشود) را زیر سوال نبردند. این گروهها اصرار دارند که فعالیت زینب جلالیان کاملا مدنی و مسالمتآمیز بوده و او فعال حوزه زنان است. در واقع آنها، مدعی نقض جدی حقوق بشر توسط دولت ایران در مورد پرونده جلالیان شدند.
زینب جلالیان؛ قربانی خشونت پژاک
به اذعان خانواده و همچنین گزارشهای متعدد بینالمللی و بیانیههای نهادهای معتبر حقوق بشر، ربودن دختران و زنان، یکی از رویههای ثابت گروههای تروریستی پ.ک.ک و پژاک است. منابع مختلف، تایید کردهاند که اولا جلالیان به احتمال زیاد در سن ۱۴ الی ۱۵ سالگی، ربوده شده و به مقر پ.ک.ک در کوههای صعبالعبور منتقل شده و ثانیا خانواده وی تا مدتها هیج اطلاعی از سرنوشت او در اختیار نداشتند.
بدیهی است که آدمربایی با هدف تبدیل یک فرد یا عضو به فعال مدنی صورت نمیگیرد و قصد اصلی، تبدیل وی به یک تروریست و جنایتکار است. ذکر این نکته بسیار اهمیت دارد که به گفته خانواده جلالیان و همچنین اذعان صریح سازمان عدالت برای ایران، «دنیز جلالیان» خواهر زنیب نیز هم اکنون در گروه پ.ک.ک و پژاک به عنوان یکی از نیروهای شبه نظامی این گروه فعالیت میکند. وی زودتر از زینب به عضویت پژاک در آمده بود.
خانواده فقیر وی قطعا توانایی این را نداشتهاند که زینب را در شرایطی قرار دهد که وی به شناخت اجتماعی و سیاسی دست پیدا کند. ضمن اینکه حتی اگر ادعای پژاک مبنی بر عضویت داوطلبانه وی را بپذیریم، زینب در آن مقطع ۱۴ سال داشته و یک کودک بوده است. پس نمیتوان ورود وی به پ.ک.ک را آگاهانه دانست. از طرفی ساختار سازمانی پ.ک.ک به گونهای است که افراد حاضر در آن، تحت تعلیمات کنترل ذهن قرار میگیرند.
همچنین به اذعان اعضای اعضای سابق پ.ک.ک و پژاک، در دوران آموزشی، گروه به طور مرتب و هدفمند، فیلمهای عملیاتِ ترور و کمین که منجر به کشته شدن نیروهای نظامی ترکیه شده است را در اختیار اعضای تازهوارد میگذارد تا ذهنیت آنها با ترور و جنایت آشنا شود. اعضای سابق و یا فراری پژاک و پ.ک.ک، مدعی شدهاند که در بدو ورود، مشاهده این صحنهها مشمئز کننده بوده، اما در حین پخش فیلم، فرماندهان میگفتند اعضا باید فریاد شادی سر دهند تا به مرور از قتل دیگران، خوشحال شوند. این امر در نهایت به انقطاع افراد از جامعه و مسخ آنها میانجامد و اعضا دیگر جز قندیل و سران پ.ک.ک به چیزی دلبستگی نخواهند داشت. نتیجه این امر نیز، شستوشوی مغزی آنها است.
پژاک، اعضای خود را از میان جوانان و نوجوانان آزاد و دارای اختیار انتخاب نمیکند؛ بلکه با آدمربایی و شعارهای جذاب و فریبنده مانند آزادی، برابری، مبارزه با ظلم و ظالم، عملا دختران و پسران جوان را میرباید و با انجام عملیات روانی پیچیده، از آنان انسانهایی بیروح و اختیار، مسخ شده و دچار کیش شخصیت، میسازد.
این گروه با انتخاب کوهستانهای صعبالعبور، عملا امکان بازگشت به جامعه و زندگی عادی را از اعضای خود سلب نموده و هرگونه انتقاد و سوال را با مشت آهنین جواب میدهد و سرنوشت فرد خاطی و معترض، یا زندان است یا اعدام و حذف فیزیکی. مقبولیت این گروه به دلیل ایجاد ناامنی، ترور و خشونت و همچنین تناقض شعارهای الحادی با باورهای کردهای مسلمان، به شدت کاهش یافته است. پژاک با نقاب جعلی «آزادی مردم کرد» ناامنی و عدم توسعه را برای کردها به ارمغان آورد و با سوءاستفاده از دختران و قربانیان، نشان داد فقط به عکس کشتهشدگان نیاز دارد تا به تبلیغات دروغین خود ادامه دهد. اغفال زنان و نوجوانان، ترور و آدمربایی، قتل بیگناهان و شهروندان عادی و قاچاق مواد مخدر، بخشی از جنایتهای پژاک است.
برای حقیقت «اغفال اعضا و فریب دادن آنها» توسط پژاک، میتوان شواهد متعددی ذکر کرد. از جمله آنکه قریب به اتفاق این افراد، نه تروریستهای حرفهای آموزش دیده، بلکه صرفا افراد ساده و غیرنظامی هستند که بیشتر آنها نیز جوانان فریب خوردهای میباشند که به بهانه کار در کشور عراق، توسط پژاک به کوهستانهای صعب العبور منتقل شدهاند و اکنون که با حقیقت این گروه مواجه شدهاند، پژاک با اجبار و تهدید و تطمیع و وارونهسازی حقایق، اجازه بازگشت به آنها نمیدهد.
بدین ترتیب میتوان گفت که آنچه که برای گروه تروریستی پ.ک.ک و پژاک مهم است نه جان اعضا، که سوءاستفاده از زندانی شدن و عکس اعضا است تا بدین طریق سرپوشی برای جنایات خود بسازند و ضمن مظلومنمایی، اعضا را قربانی خشونت دولت ایران جلوه دهند.
دستکاری حقیقت و دروغ؛ حقوق بشرِ فتوشاپی
انجمن حمایت از حقوق زنان و کودکان برای پی بردن به اصل ماجرای جلالیان، در گزارش خود به زبان انگلیسی مصاحبهای با «زهرا آزادسرشت» همبند جلالیان انجام داده است. خانم آزاد سرشت ضمن رد تمامی ادعاهای نهادی مانند «عدالت برای ایران» به صراحت تاکید کرد که جلالیان همانند سایر زندانیان از امکانات موجود در زندان استفاده کرده و بر حسب نیاز، به بهداری زندان و یا بیمارستان خارج از زندان، اعزام شده است. شخص جلالیان نیز در مستند سایه تروریسم، صراحتا اذعان کرده است که تمامی روند دادرسی وی عادلانه بوده و او متحمل هیچگونه شکنجهای نشده است.
زهرا آزادسرشت همچنین به نکته بسیار مهمی اشاره کرد: «قربانی بودن زینب جلالیان». در واقع، جلالیان خود قربانی خشونت و ساختار مافیایی و ادم ربایی پ.ک.ک شده است». آزادسرشت تاکید کرد که عدم اجرای حکم اعدام برای جلالیان در روحیه وی تاثیر مثبتی داشته و حتی زنیب را به عفو کلی در سالهای آینده امیدوار کرده است. نکته بسیار مهم دیگر در سخنان زهرا آزادسرشت، اذعان به این امر است که خانم جلالیان از تحصیلات بالایی برخوردار نیست و خواندن و نوشتن را هم فقط در زندان آموخته، و توانایی نگارش نامههایی که بعضا از سوی وی منتشر شده است را ندارد و احتمال داده میشود که این نامهها توسط نهادهای به اصلاح حقوق بشری و به نام وی، نوشته و منتشر شده باشد.
این سخنان توسط محمد شریف (وکیل زینب جلالیان) نیز تایید شده است. آقای دکتر شریف (از اعضای هیئت مؤسس کانون مدافعان حقوق بشر و وکیل زندانیان امنیتی در ایران) معتقد است جلالیان سواد زیادی ندارد و نکات مندرج در گزارش عدالت برای ایران و موسسه Redress مبنی بر اینکه جلالیان فعال حوزه زنان بوده و سخنرانی در این رابطه داشته است، سراسر کذب و عاری از حقیقت است.
محمد شریف، وکیل زینب
اما نکته بسیار مهم، بررسی مندرجات گزارش مشترک سازمان عدالت برای ایران و Redress است تا صحت و سقم محتویات آن آشکار شود.
به نظر میرسد گزارش مذکور، حاوی برخی اطلاعات غلط و فریبکاری باشد. این امر نیز احتمالا ناشی از دو نکته است:
۱. سفارش دهندگان گزارش مذکور، نهادهای پوششی مرتبط با پ.ک.ک و پژاک باشند؛
۲. با توجه به سابقه تنش میان ایران و غرب، گروههای به اصطلاح حقوق بشری سعی دارند با ابزار حقوق بشر، زنان و مساله اعدام، فشار و تحریم جدیدی را علیه ایران اعمال نمایند.
در نتیجه، کنار هم قرار دادن تصاویر غلط و برخی اطلاعات صحیح، به احتمال زیاد موجب فریب گروه کاری بازداشتهای خودسرانه سازمان ملل متحد شده است و کارگروه مذکور به خطا، علیه دولت جمهوری اسلامی ایران رای صادر کرده است.[۱]
دستکاری یک عکس زینب جلالیان در گزارش مذکور، نشان از تعمدی بودن ارائه اطلاعات غلط و ضد ایرانی دارد. عکسی که این دو نهاد به گروه کاری بازداشتهای خودسرانه سازمان ملل متحد ارائه دادهاند، عکسهای شماره ۱ تا ۳ است:
عکس ۱
عکس ۲
عکس ۳؛ سه عکس فوق یک زن کُرد را بهعنوان فعال مدنی و غیرمسلح نشان میدهند
اما واقعیت، چیز دیگری است و آن تغییر عکسها توسط نهادهای به اصطلاح بی طرف است! در تصاویر ۴ و ۵، زینب جلالیان، با لباس رسمی پ.ک.ک و پژاک و یک قبضه اسلحه کلاشینکف (اسلحه رسمی و سازمانی پ.ک.ک و پژاک) قابل رویت است. در واقع، یک عضو گروه مسلح، با فتوشاپ به یک فعال مدنی و حقوق بشر بی گناه تبدیل شده است.
عکس ۴؛ جلالیان با سلاح و لباس سازمانی پژاک و پ.ک.ک
عکس ۵؛ جلالیان با سلاح و لباس سازمانی پژاک و پ.ک.ک
اما در تصاویر ۶ و ۷ که این نهادهای به اصطلاح حقوق بشری منتشر کردهاند، اسلحه حذف شده است. در واقع، به کمک فناوری، یک عضو مسلح به فعال مدنی تبدیل شده است.
دستکاری عکس جلالیان نه تنها به نفع وی تمام نشده است بلکه این ظن را در مقامات امنیتی و قضایی ایران ایجاد کرده که احتمالا خود زنیب جلالیان نیز با این دو نهاد در ارائه گزارش غلط همکاری کرده است. همچنین باعث رسوایی دو سازمان عدالت برای ایران و Redress نیز شده است؛ زیرا این دو نهاد قصد فریب سازمان ملل متحد را داشتهاند و با ارائه اطلاعات غلط به افکار عمومی، حتی جان یک قربانی آدمربایی و خشونت یعنی زینب جلالیان را به خطر انداختهاند. پس میتوان نتیجه گرفت که احتمالا سایر گزارشهای این دو نهاد به ویژه در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، با اهداف و اغراض سیاسی نوشته شده و واقعیت نداشته باشد.
نتیجهگیری؛ عدالت برای ایران: یک سازمان بدنام سیاسی
سازمان اصلی تهیه و ارائه گزارش غلط به سازمان ملل، «سازمان عدالت برای ایران» است. شادی امین، که خود را «فمینیست و فعال برابری جنسیتی» توصیف میکند و شادی صدر، از مسئولان این سازمان هستند. این دو فعال حقوق زنان به اتخاذ رویکردهای ضد دینی و ضد ایرانی شهره هستند و نقش مهمی در پروندهسازی حقوق بشری علیه دولت ایران ایفا میکنند. بدین ترتیب، مشخص است که پشت صحنه فشار حقوق بشری بر ایران، گروههای سیاسی هستند که هدفشان نجات جان افراد و یا بهبود وضعیت دادرسی در ایران نیست؛ بلکه هدف نهایی آنها فشار و تحریم بر ایران با هدف تغییر نظام و باورهای مذهبی و دینی مردم است.
درست است که زینب جلالیان و دیگر اعضای پ.ک.ک و پژاک وارد یک گروه شبه نظامی شدهاند که ماهیت تروریستی دارد و در لیست سیاه گروههای تروریستی اتحادیه اروپا، آمریکا، ترکیه و ایران قرار دارد، اما نباید فراموش کرد که خود زینب جلالیان یک قربانی است. قربانی آدمربایی، ساختار فرقهگرا و اقتدارگرا و زنستیز پ.ک.ک و پژاک که ذهن اعضا را برای قتل و ترور و دیگریسازی از افراد، آماده کرده است. پ.ک.ک و پژاک، فقط به جنازه و عکس نیروی کشته شده خود نیازمند است تا ادعای مبارزه و مظلومیت کند. آنها با همکاری سازمانهای بهاصطلاح حقوق بشری مانند سازمان عدالت برای ایران فقط در پی جعل حقیقت و اشاعه دروغ در مورد حقوق بشر برای اخاذی و کسب ثروت و شهرت هستند و از استخوان قربانیان خود نیز بهرهکشی میکنند. هنوز مشخص نیست که چرا زینب جلالیان با سطح سواد اندک، باید به اصرار برخی فعالان حقوق بشر که هیچ توجهی به حقوق زنان و نقض حقوق بشر توسط گروه پژاک ندارند، یک فعال مدنی جلوه داده شود. احتمالاً زینب باید بیش از این قربانی شود، تا عدهای به نام حقوق بشر و حقوق کردها، کاسبی کنند.