انجمن بی تاوان : اگر پژاک هرگونه آشوب و اغتشاش را نشان دموکراتیک بودن میداند چرا خود به هیچ طرز فکر و رفتار بغیراز خود اجازه نمیدهد و با وحشتناکترین شیوه سرکوب میکند؟ آیا کسی در این فرقه حق دارد حتی یک انتقاد کوچک از اوجالان داشته باشد؟
گروهک هایی مانند کومله و دموکرات – که سابقه سال ها فعالیت دارند – در بیان علل مخالفت خود با پژاک همیشه عنوان کرده اند که ” پژاک یک فرقه مشکوک و بی پایه است که با حمایت اسرائیل و آمریکا و توسط پ ک ک جهت پیشبرد اهداف پ ک ک و فشار بر ایران تاسیس شده و به محض این که پ ک ک به اهدافش برسد این فرقه را منحل خواهد کرد چرا که این جریان برخاسته از اراده مردم کرد نیست”، یعنی نمی خواهند که با این فرقه ، مذاکره و همکاری داشته باشند. (البته رحمان حاج احمدی از اعضای اخراجی حزب دموکرات است ) و در پاسخ به اینکه ” چرا پژاک با دیگر احزاب کرد مخالف ایران متحد نمی شود ؟ شیرزاد کمانگر گفت :” ما در این زمینه تلاش های زیادی انجام داده ایم اما متاسفانه احزاب دموکرات و کومله همیشه به ما جواب رد داده اند “.
پس از این که فرقه پژاک طی چند عملیات تروریستی تعدادی سرباز و غیر نظامی کرد را در مناطق کردنشین ایران هدف قرار داد تمام انسان های آزاده و رسانه های مختلف این حرکت را ترور وحشیانه قلمداد کرده و آن را محکوم کردند. روزنامه انگلیسی زبان ترند چاپ باکو پژاک را یک” باند راهزنان “نامید و نوشت: با این گونه رفتارهای غیرانسانی به چهره مردم کرد لطمه وارد می سازد در حالی که هیچ وقت نماینده مردم کرد نیست “.
پژاک در توجیه ترورمرزبانان مریوان اعلام کرد: «این عملیات، مقابل به مثل در برابر اعدام حسین خضری بوده است.» پژاک در سایت رسمی خود مسئولیت این ترورها را برعهده گرفت. اما چه فرقی بین مقابله به مثل پژاک و ترور وجود دارد؟ پژاک اصطلاح مقابله به مثل را راهکاری برای توجیه عملکردهای تروریستی خویش بیان میدارد. در چه قالبی میتوان تعریف کرد؟
جز اینکه گفت: پژاک تهدیدی بزرگ علیه کردها است بیشترین کشته در کردستان، ناشی از درگیرهای گروهک ها بود که مردم غیر نظامی فدا شدند. این گروهک ها بیشترین تعداد کردها را خودشان اعدام کرده اند. بیشترین میزان ترانزیت و پخش مواد مخدر در کردستان توسط این فرقه ها ( به ویژه پژاک ) انجام شده است . این فرقه ها مدارس ساخت دولت در مناطق کردنشین را تخریب می کرند و معلمان را کشتند تا نشانه ای از حضور دولت در منطقه نباشد .
در داخل شهر در نوروز ترور کردند تا مانع توسعه توریسم در منطقه شوند. یکی از بنیانگذاران فرقه پژاک عثمان جعفری است که بلافاصله از این فرقه جدا شد و به یکی از مخالفان سرسخت آن تبدیل شد. عثمان جعفری – از سرکرده های سابق و از بنیانگذاران پژاک- ضمن انتقاد شدید از عملکرد تروریستی پژاک می گوید: ” تا این لحظه هم پژاک هیچ برنامه ای ” برای کردها ندارد و فقط اسباب دست دیگران شده است.
هر گونه انتقاد در پژاک یعنی همکاری با امپریالیسم
قشر دارای درک و فهم هیچ وقت از اسلحه برای مطرح کرده خواسته های خود استفاده نمی کند. ما کردها بیش از ۵۰ سال است با اسلحه ره به جایی نبرده ایم. استفاده از زور و اسلحه علیه قدرتی مثل ایران کار اشتباهی است “در سال ۱۹۹۶ به عضویت پ ک ک در آمدم و این اشتباه بزرگی در زندگی من بود. اولین انگیزه ما این بود تا بتوانیم از آمریکا به عنوان مکانیسمی خارجی که در منطقه است استفاده کنیم و این فرصت تاریخی را از دست ندهیم . عثمان اوجالان از سران پ ک ک با من تماس گرفت و از طرح پ ک ک برای ایجاد پژاک مطلع کرد. چون پ ک ک اختصاصا به کردهای ترکیه می پرداخت لذا قرار بر این شد که آمریکا از طریق پ ک ک اما با عنوان پژاک بر ایران فشار وارد شود. اما در پژاک همه چیز یا سیاه است یا سفید، کاملا دُگم و غیر قابل انعطاف “.
دیری نپایید که بسیاری از آن جدا شدند، تعدادی بدست پژاک کشته شدند مانند هوال سیپان که قویترین رقیب احتمالی دیگر اعضا برای بدست گرفتن سرکردگی این فرقه بود. افرادی مانند بهروز و حسین شجاعی یا عثمان جعفری هم از کاندیداهای احتمالی برای این پست بودند. هر یک به نوعی کناررفتند. عثمان اوجالان راجع به نحوه آمدن این افراد و کنار رفتن آنها بحث می کند .
نتیجه : و این عوامل باعث شد که فرقه پژاک روز به روز ضعیف تر شود. جدا شدن روز افزون اعضای آن – به خاطر ترور، تبعیض شدید، تجاوز جنسی، دیکتاتوری افکار اوجالانی، سرخوردگی و بی هدفی در – به آغوش خانواده اش بازگشتن ، مشابه وضعیت مجاهدین خلق است. یکی از اعضای جوانش پس از فرار گفت: ” انگار من تازه به دنیا آمده ام . ۶ سال از جوانیم هدر رفت “.
اکنون زمان مصرف پژاک رو به اتمام است و هر روز اعضای آن تسلیم نیروهای دولتی می شوند. هرچند اعضای خود را گریلا – به معنای جنگجو که در زبان فارسی چریک و در کردی پیشمرگه است – می نامند اما با توضیحاتی که نوشتم، آیا گوریلای خونخوار نیستند؟ پژاک به غده ای سرطانی برای مردم ایران و کردستان تبدیل شده و با سلب امنیت از مناطق کردنشین زمینه حضور هر گونه سرمایه گذاری در کردستان را از بین برده است خود را گریلا می نامد (کلمه ای که در دوران جنگ های استقلال طلبانه مردم آمریکای جنوبی وارد ادیبات سیاسی – نظامی شد و در دوره اوج فعالیت های چه گوارا متداول گشت).
اما قشر روشنفکر و تحصیلکرده کرد مخالف اوجالان و فرقه های پژاک و پ ک ک هستند چرا که آنها را عامل نظامی – امنیتی شدن کردستان می دانند.
پژاک و پ ک ک، که ارمغانی جز بدبختی و نکبت برای کرد و ایرانی نداشته اند، و مجموعه عواملی که باعث شده است این فرقه ها نتوانند افکار عمومی کرد و ایرانی و جهان را به خو جلب کنند و روز به روز منزوی تر شوند (عدم داشتن.تعریف مشخصی از ” مسئله کرد “، حمایت مستقیم خارجی از این فرقه ها – اگر حرکتی مردمی باشد، نیازی به حمایت خارجی ندارد- ، احساسی بودن رفتار و گفتار اعضا و رهبران آن، تحلیل های تند و دون کیشوتی ، بیسواد یا کم سواد بودن اعضای آن – که خود معنادار است-، عقب بودن و عدم سازگاری تحلیل آنها با واقعیت های جامعه کردستان – که همواره از نظر سطح آگاهی، میزان جامعه کردستان عملا از این گروهک ها بالاتر است -، جاه طلبی و مقام طلبی ، فضای دیکتاتوری درون گروهی و تبعیض و…) و صبح تا شام هک این فرقه مارکسیست- لنینیست ، بگوید که برای حقوق مردم کردی مبارزه می کند (کردهایی که بیش از ۹۸ در صد آنها مسلمان هستند) اما دیگر نمی توانند این شک ها و شبهات را رفع کنند زیرا مردم کرد، هویت و تاریخ و زبان شان در میان ایرانیان، قابل احترام است و با پژاک و پ ک ک ، معرفی نمی شود. هدفم از پرداختن به این مطلب ، صرفا آگاهی و واقع بینی بود که در حرکت اجتماعی و سیاسی مردم ایران، راه خود را می رود – حتی اگر این قافله ایرانی ها تا به روز حشر، لنگ باشد – اما دلیلی ندارد که – به خاطر خوش آیند و یا موضع گیری کسی و حکومتی و حزبی و … – چشم بر واقعیت ها ببندیم ، کردستان هم جزیی از ایران است ، و باید مرض هایش را شناخت و برای علاج آن، کالبد شکافی هم کرد. به امید سربلندی ایران و ایرانی و ادای احترام به حرکت رو به رشد ایرانیان و کردستان که گام به گام در جهت بازشناخت جامعه خویش اند.