انجمن بی تاوان: در این باب نظرات اوجالان و پ.ک.ک بسیار متناقض بوده است. از زمان تأسیس گروه در (۱۹۷۸) تا مقطع دستگیری اوجالان در سال (۱۹۹۹) در بیش از دو دهه استراتژی پ.ک.ک بر تأسیس دولت کردستان مستقل استوار بوده ولی یک شبه بعد از دستگیری اوجالان وی با انتشار استراتژی دوم از زندان امرالی همه رشته های سابق را پنبه کرده و گفت بد سال رسیدن به حقوق فرهنگی و اجتماعی کردها می باشد.
از این مقطع به بعد نظرات اوجالان در مورد دولت بسیار نامعقول است. او می گوید چون در کشورهایی مانند اتحاد جماهیر شوروی، کره شمالی و ویتنام ایجاد دولت، انقلاب های آزادیخواهانه مردم را به انحراف کشید و بانیان انقلاب بعد از مدتی که بر مسند قدرت نشستند خود به خشن ترین دیکتاتورهای عالم تبدیل شدند، بنابراین در جامعه نباید دولت وجود داشته باشد.جامعه باید توسط نهادهای مدنی و کوچک هدایت شود تا امکان مشارکت همگان در سیاست فراهم شود. حال آنکه در طول تاریخ و از زمان ایجاد تمدن ها دولت ها نیز شکل گرفته اند و هیچ جامعه ای بدون سیستم اداری دولت وجود نداشته است.اگرچه دولت می تواند اشکال و ابعاد گوناگونی از جمهوری تا دیکتاتوری از دینی تا لائیک و … داشته باشد.بنابراین گفته اوجالان یک ترفند سیاسی-تبلیغاتی است که می گوید من در خاورمیانه به دنبال قدرت طلبی و ایجاد دولت نیستم.
در موضوع دولت سخن اوجالان در این مورد که می گوید اصلاً نباید دولت وجود داشته باشد بسیار خنده دارتر است. از ابتدای تاریخ تاکنون حتی در بدوی ترین قبایل پیش از تاریخ تمدن نیز رئیس قبیله و شورای ریش سفیدان آن نقش اداری و برنامه ریزی دولت را ایفا می کردند. وجود یک نظام اداری به هر شکلی که باشد و به نام دولت در هر جامعه ای ضروری و اجتناب ناپذیر است. اوجالان برای فرار از انگ تجزیه طلبی وجود دولت را نفی می کند. هر چند که باطنا مشخص است که آنها در پی ایجاد کردستانی جدا و تجزیه شده هستند.
معلوم نیست این تغییر ۱۸۰ درجه ای از چه عواملی ناشی شده است. گروهی که وجود دولت را در یک جامعه نشانه وجود اعمال فشار و دیکتاتوری تلقی می کند چگونه در درون و بیرون خود مانند یک دولت بسیار خشن رفتار می کند؟ خفه کردن صدای مخالف با اسلحه ترور اعضایی که تفکراتشان با تفکرات اوجالان فاصله پیدا کند و… نشانه های واضحی است از آینده فرضی چنین گروهی که در صورت رسیدن به قدرت نه تنها به از بین بردن و کوچک کردن تسلط دولت ها اقدام نمی کنند،بلکه به ایجاد دولتی توتالیتر تمامیت خواه دست خواهند زد.در لابلای مدل سراسر مغلطه آمیز و غیر قابل فهم او از آنچه که برای خاورمیانه پیشنهاد می کند و آن را کنفدرالیسم دمکراتیک می نامد، اینگونه استنباط می شود که او می خواهد کشورهای خاورمیانه را به واحدهای کوچکی تقسیم کند که هر واحد توسط شوراهای کوچک اداره می شود و بدین گونه نقش دولتهای قدرتمند حذف می شود. الگوئی به مراتب مفتضح تر از طرح خاورمیانه ای جرج بوش که خاورمیانه را چندین سال است به آشوب و کشتار کشیده است.چه بسا که اوجالان طرح موسوم به کنفدرالیسم خود را با هماهنگی نقشه جهانی استکبار (امپریالیسم) ارائه داده و از آنها تأمین مالی و اجازه اقامت تشکیلاتی گرفته باشد.
اوجالان میل خاصی به این نکته دارد که ایدئولوژی خود را روزآمد جلوه دهد و آنرا از اتهام کهنگی برهاند. او در این میل خود آنقدر پیش رفته است که گاه یادش میرود در دستان افراد فرقه اش اسلحه قرار داده و آنها دائماً مشغول ترور و جنایت هستند.او بعضی وقتها سینه چاک محیط زیست و مسائل اقلیتهای جهان میشود و در وقفه های طولانی فراموشی واقعیتها تراوشاتی دارد که از سبزهای اروپا سرقت کرده است. تفکر اوجالان هر روز به رنگی در می آید و ثبات لازم برای هدایت یک جریان سیاسی را ندارد. گروهی که به جان انسانها رحم نمی کند. خیلی خنده دار است که به فکر مسائلی چون سوراخ شدن لایه ازن، گرم شدن زمین، آلودگی آبها و مسائلی از این دست باشد.
هر گروهی در اساسنامه و مرامنامه خود طرح مشخصی از وضعیت دولت و نظام اداری و نقشه ای از نظام اقتصادیش در آینده را ارائه می دهد. مثلا لیبرالها می گویند که دولت مورد پسند ما دولتی است که در آن افراد براساس تخصص و رأی مستقیم مردم انتخاب می شوند و اصراری بر دین مدار بودن آن هم نیست. مارکسیستها نیز به همین ترتیب و تقریباً تمامی مکاتب قدیم و جدید دنیا سیمای مشخص سیاسی – اقتصادی را برای آرمانهای آینده خود به تصویر می کشند؛ اما پ.ک.ک و پژاک طرح مشخص و درستی در باب نظام حکومتی و دولتی و نیز برای سیستم اقتصادی خود ندارند.این موضوع از مهمترین ضعف ها و معایب این گروه است.یعنی این که برخی به این گروه می پیوندند، بدون آنکه خبر داشته باشند که برای چه آرمانی در حال مبارزه هستند.