انجمن بی تاوان : عبداله اوجالان سرکرده گروهک تروریستی پ.ک.ک در کتاب آزمونی در باب جامعه شناسی می گوید: اما لازم است این را هم بگویم که جمیل بایک و دوران کالکان و امثال انها که انسانهای بسیار بی مصرفی فراری داده و خیلی از اعضای صادق را نیز با گفته های از قبیل انتحار نمود، فرار کرد و از دستورات سر پیچی کرد، دستگیر و مجازات هایی را که بر انها اعمال کرده اند چگونه می توان چنین برخوردهایی را توجیح کرد؟ مدام تفرقه بینداز، فراری بده، به کشته ده تا کجا؟
زمانی که عبداله اوجالان مستقیما پ.ک.ک را مدیریت می کرد کسی در درون سازمان جرات نمی کرد آشکارا با سیستم پ.ک.ک مخالفت کند و یا انتقاد نمود و اگر مخالفتی هم صورت می گرفت نمی توانست صدایش را در بیاورد و همیشه سعی بر این می کردند که سکوت کنند و مانند یک مرید کار کند و آنچه را که رهبر پ ک ک می گفت بدون سئوال و جواب اطاعت می کردند و با یک تعبیر فرقه ای “رهبر همه چیز را می داند “و یا “رهبر بر همه چیز اگاه است :مجبور به اطاعت می شدند و با یک معنا یی تسلیم ،اراده رهبری می شدند زیرا هر کس می دانست که رهبر =پ ک ک است و هیچ کس در داخل سیستم پ ک ک نمی توانست فکر خود را بیان کند و پ ک ک به یک سیستم منجمد و غیر انعطاف پذیر تبدیل شده بود و مخالفت با پ ک ک را مخالفت با تفکر رهبری تلقی می کرردند و ذاتا سزای ان مرگ بود و به همین علت صدها نفر کشته شدند افرادی مانند :کانی یلماز ،دکتر ناصر ،سیپان روژهلات ،کمال سور …..
اما با دستگیری عبدالاه اوجالان در سال ۱۹۹۹م زمانی که پ ک ک با این چالش روبرو شد که باید در غیاب رهبری کسانی مستقیما پ ک ک را مدیریت کنند ودر ان زمان شورای رهبری پ ک ک تشکیل شد و با روئ کار امدن هفت نفر بعنوان شورای رهبری پ ک ک در غیاب عبدالاه اوجالان شکافها و تضادها شروع شد و دقیقا در کنفرانس ۲۰۰۲ دوگانگی سیاسی رسما شروع به کار شد
واین دوگانگی در واقع به اسم جناح محافظه کار و اصلاح طلبان ظاهر شدند و نتیجه این دوگانگی تا سال ۲۰۰۶ادامه یافت و این شکاف ایدئولوژیک در سال ۲۰۰۴با برگزاری کنگره خلق به اوج خود رسید ویک جناح به رهبری عثمان اوجالان و نظام الدین تاش اصلاح طلبان (رفرمیستها )و جناح جمیل بایک و دوران کالکان (محافظه کاران ) ظاهر شدند.
رفرمیستها(اصلاح طلبان) براین مدعی بودند که پ ک ک باید تغییر کند و از یک سیستم نظامی به یک سیستم اجتماعی روئ اورد وبا جنگ چریکی نمی توان به هدف رسید و عبدالاه اوجالان را بهعنوان رهبر معنوی قبول می کردند زیرا انها می گفتند که او در زندان است و نمی تواند مستقیم کارهای حزبی را مدیریت کند از لحاظ سیاسی و دیپلماسی با امریکا و اسریئل رابطه داشته باشیم
محافظه کاران تمامی ایده های رفرمیستها را به شدت رد می کردند و پ ک ک باید مثل گذشته باشد و تنها راه رسیدن به هدف را رویکرد نظامی و جنگ در ترکیه را می دانستند که این رویکرد در حال فعلی هم ادامه دارد و نتیجه ان کشته شدن هزاران کادر پ ک ک بود
و با ین اختلافات در پ ک ک خبر به عبدالاه اوجالان رسید و وی این تضاد را یک نوع جنگ میراث تلقی کرد و وی در کتاب دفاع از یک خلق چنین می گوید :
“ممکن است در درون جنبش اشخاص ابله و احمق ،پست و توطئه چین و اخلاگر وجود داشته باشند اما به هیچ وجه این اوضاع و احوال اخیر را معنادار نمی بینم به باندگرایی سیاسی تشبیه می کنم حال اگر محدود باشند به خودشان بماند مهم نیست .اما اگر فرد در مسائل سیاسی و نظامی و ایدئولوژیک نفوذ کند خطر ناک می شود ودر عین حال به حدی ابله اند که نمی داند از ابوجهل نیز جاهلترند
رویداد اخیر فراتر از یک گروه بندی و انحراف و فرار است در واقع عثمان اوجالان و امثال او را باید رسوا کرد بنظر من عثمان نقش خری را بازی می کند که بسوی میدان مین سوق داده شده است اعمال و اقدامات او فراتر از مبدل شدن به بدترین و زشت ترین آلت است
عبدالاه اوجالان:”اما لازم است این را هم بگویم که جمیل بایک و دوران کالکان و امثال انها که انسانهای بسیار بی مصرفی فراری داده و خیلی از اعضای صادق را نیز با گفته های از قبیل انتحار نمود ،فرار کرد و از دستورات سر پیچی کرد، دستگیر و مجازات هایی را که بر انها اعمال کرده اند چگونه می توان چنین بر خوردهایی را توجیح کرد ؟مدام تفرقه بینداز ،فراری بده ،به کشته ده تا کجا ؟”و امروزه هم دوگانگی در پ ک ک با نامهای گوناگون ادامه دارد اما در ماهیت یکی هستند زیرا عده ای محافظه کار که جمیل بایک و دوران کالکان سرکشی ان را برعهده دارند اینها وابسته به ایده دگماتیک هستند و اینها بنام چپ گرایان دهه ۷۰و۸۰میلادی معروف هستند و اینها به این باور دارند که چنگ مسلحانه تنها راه رهایی است وبا دیدگاه ایدئولوژیک به تمام مسائل می نگرند و تا حدودی خود را سوسیالیزم می نامند و دیگر احزاب کردی را خیانت کار و مزدور تلقی می کنند که انها بهترین و راسترین هستند و هرکس در کردستان باید مطیع انها باشند و تقریبا یک دیدگاه کورکورانه دارند وخود را مریدان راه عبدالاه اوجالان می دانند اما طبق گفته اوجالان اینها جز کشتنن و اعدام کردن چیزی دیگر نمی دانند و دیدگاه انها مبتنی بر سیاست و دیپلماسی پرگما تیست است و در ذهنیت اینها یک منطق سیاه و سفید وجود دارد.
و امروزه هم گروه رفرمیست با چهره ای جدید تحت عنوان ملی گرای کرد حرکت می کنند اینها جنگ را تنها یک متد می داند و ارتباط را با دیگر گروهای کردی مفید می دانند و گرچه این جناح را ابتدا عثمان اوجالان و نظام الدین تاش سر کشی می کرد اما امروزه مراد قره ییلان و رضا التون سرکشی این گروه برعهده را دارد اما در حالت ضعیفی هستند.
در کل همیشه جناح رفرمیست در پ ک ک با شکست مواجه شده است زیرا انها را بنامها ی چته و تصفیه گر معرفی می کنند گروه محافظه کار با تمام تلاش انها را محو کردند زیرا سیستم پ ک ک بر اندیشه مطلق طرح ریزی شده است که نمی تواند تفکرات گوناگون را در خود حفظ کند و یا اینکه بتواند تفاوتها را تحمل کند زیرا یک سیستم فرقه ای همیشه سعی بر این دارد که یک رنگ و تک تیپ شود و پ ک ک هیچ زمانی قدرت تغییر و تحول را ندارد که به مراحل جدید ی روئ اورد.و تاثیرات این دوگانگی بر ذهنیت تمامی کادرها و دیگر احزاب وابسته به پ ک ک تاثیر دارد و هر جناح سعی می کند که کادرهای جناح مخالف را تصفیه کند.