۲ آذر ۱۴۰۳

افشای ابعاد جدیدی از نحوه فریب کودکان و نوجوانان توسط پژاک

  • ۲۲ آذر ۱۴۰۲
  • ۲۲۶ بازدید
  • ۰

اینکه چگونه گروه تروریستی پژاک با نقشه های خائنانه خود کودکان را فریب می داد، بار دیگر با اعترافاتی که توسط تروریست های دستگیر شده یا فراری از این سازمان داده شده بود، آشکار شد.

به گزارش انجمن بی تاوان، گروه تروریستی پژاک که از به دام انداختن بسیاری از کودکانی که به تازگی وارد دوره نوجوانی شده اند و در جستجوی شخصیت هستند، ابایی ندارد، با تاکید بر مضامینی مانند “شجاعت”، “مردانگی” از روش های تاثیرگذاری روانی استفاده می کند. مشخص شد که این گروه تروریستی با تهدید، فشار و یا ربودن کودکانی که نمی توانست آنها را فریب دهد، سعی در جذب آنها در سازمان دارد. در حالی که این وضعیت رویکرد فعلی گروه به مشارکت کودکان را آشکار می کند، کلمه “جوان” در گفتمان های پژاک در چارچوب تعریفی که شامل کودکان می شود، شروع به استفاده کرد.

تروریست هایی که از دست این گروه تروریستی فرار کرده و به نیروهای امنیتی پناه بردند، در اظهارات خود به مراجع قضایی نحوه حضور کودکان در این سازمان را توضیح دادند.

“بسیاری از اعضای سازمان که قصد فرار داشتند اعدام شدند”

ب.ر. یکی از اعضای گروه در اظهارات خود گفت که کودکان به گونه ای به اعتراضات خیابانی کشیده می شوند که گویی در حال بازی هستند. ب.ر با بیان اینکه بسیاری از بچه ها مثل خودش بعد از مدرسه جمع شدند و ناخودآگاه در فعالیت های سازمان شرکت کردند، تجربیات خود را اینگونه توضیح داد:

“به منظور افزایش مشارکت جوانان در سازمان تروریستی و تقویت تعلق آنها، شرکت در اقداماتی که در روزها و هفته های مهم برای این سازمان برگزار می شود اجباری است. اعضای سازمان که در آن شرکت نمی کنند، مستثنی شده و به شرح زیر است. سازمان تجزیه طلب بسیاری از بچه ها را مانند من مجبور می کند که در خط مقدم درگیری ها قرار گیرند. پژاک از انداختن دادن آنها به درگیری ها ابایی نداشت. بسیاری از اعضای سازمان که تلاش می کردند تا از گروه فرار کنند در جریان این عملیات اعدام شدند.

بسیاری از اعضای گروه مانند من در سنین جوانی به سوریه فرستاده شدند و مجبور به فعالیت در گروه تروریستی PYD/YPG شدند. از فعالیت هایم در گروه پشیمان شدم. از همان لحظه ای که چهره واقعی گروه را دیدم برای فرار از گروه تلاش کردم. اما از کشته شدن می ترسیدم. من به فعالیت خود در داخل گروه ادامه دادم زیرا نمی توانستم آسیبی را که گروه به اعضای خانواده ام وارد کند، به خطر بیندازم. با کمک پدرم از این آزار و اذیت نجات یافتم و تسلیم نیروهای امنیتی شدم».

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *