این مقاله با استفاده از بیش از ۲۵۰۰ گزارش انفرادی از کشته های تروریست های پ.ک.ک، پ.ک.ک و ی.پ.گ، به بررسی رابطه بین پ.ک.ک و گروه های وابسته به آن و نحوه تعامل این گروه ها در سطوح زمانی و سازمانی می پردازد. اولین تحلیل از نوع خود، ارزیابی کمی و کیفی از روابط وابسته به PKK ارائه میکند و استقرار بین سازمانی پرسنل را برای مطابقت با نیازهای سطح استراتژیک و عملیاتی در سالنهای مختلفی که PKK و وابستگان آن در آن فعالیت میکنند، نشان میدهد. این سند شواهدی از رابطه صمیمی و حمایتی متقابل بین پکک و شاخههای منطقهای آن ارائه میکند و ساختار پکک را بهعنوان گروهی کاملاً متفاوت از گروههای وابسته به آن به چالش میکشد. بلکه ادعا می کند که جناح های مسلح HPG، YPG و YRK باید به عنوان گروه های به هم پیوسته تجزیه و تحلیل شوند که در یک استراتژی منطقه ای واحد برای خودمختاری کردهای اوجالان می جنگند.
درگیری سوریه و نیاز به مبارزه با ظهور دولت اسلامی عراق و شام (داعش/داعش) آمریکا را به ارزیابی مجدد استراتژی خود در خاورمیانه و افزایش همکاری با بازیگران ستیزه جوی غیردولتی در منطقه سوق داده است. در این تلاش، ایالات متحده به طور آشکار و پنهان همکاری با حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) و یگانهای حفاظت از مردم (YPG) آن را در سوریه افزایش داده است. با توجه به ارتباط متهمان این گروه با حزب کارگران کردستان (پکک) و شاخه شبهنظامی آن، نیروهای مدافع خلق (HPG)، چنین حمایتی از PYD و YPG باعث نگرانی متحدان منطقهای، یعنی ترکیه و ناظران امنیت ملی شده است. ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ترکیه رسماً پکک و هپک را بهعنوان سازمانهای تروریستی برای شورشهای چند دههای که علیه دولت ترکیه به راه انداختهاند، به رسمیت میشناسند. ترکیه اصرار دارد که پ.ک.ک، PYD و یک شاخه ایرانی وابسته به حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) و شاخه نظامی یگان های مدافع شرق کردستان (YRK) یکی و یکسان هستند و ادعا می کند که تفاوت در نام ها تلاشی معنایی است. نقش پ.ک.ک در سوریه و ایران را پنهان کند. در مقابل، مقامات ایالات متحده روابط تاریخی را تصدیق می کنند اما ادعا می کنند که PYD و YPG بر اساس قوانین ایالات متحده متفاوت هستند و بنابراین، بازی منصفانه برای همکاری نظامی است.
با وجود اینکه آنها پژاک را به دلیل “کنترل” پ.ک.ک به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی می کنند.
با توجه به این نقطه اختلاف و همچنین ارتباط و مناقشه ای که با استراتژی ایالات متحده نشان می دهد، درک رابطه بین PKK و گروه های وابسته منطقه ای آن ضروری است. این مقاله با استفاده از دادههای آماری مشتقشده از اعلانهای HPG، YPG و YRK «کشتهشده در عمل» (KIA)، گزارشهای خبری، ارزیابیهای نبرد، و تحقیقات سازمانی، ماهیت رابطه بین HPG، YPG، YRK را برای شناسایی سطوح تجزیه و تحلیل میکند. که در آن آنها همکاری می کنند و چگونه این رابطه در طول زمان تکامل یافته است. این نشان میدهد که پژاک و PYD مخلوقات سیاسی پکک پس از اخراج پکک از سوریه در سال ۱۹۹۸ بودند. تغییرات قابلتوجه در دادههای KIA با ایجاد پژاک و آغاز درگیری پژاک و ایران، افزایش خشونت در ترکیه، درگیری سوریه و آتش بس ترکیه و پ ک ک. همانطور که نشان داده خواهد شد، تغییرات حاکی از آن است که رابطه بین پکک و گروههای وابسته به آن، رابطهای مبتنی بر وحدت استراتژیک و عملیاتی است، البته با سطحی از خودمختاری در سطح تاکتیکی.
دادههای KIA، همراه با شواهد تأییدکننده، نشان میدهد که تمایزات بین پکک و پرسنل وابسته تا حد زیادی سطحی است و جنگجویان فردی به طور مکرر بین واحدها و جبههها جابهجا میشوند تا نیازهای سازمانی استراتژیک را برآورده کنند. روابط پکک با وابستگانش نه تنها یکی از حامیانی است که سازمانهای خواهر منطقهای را به وجود میآورد، بلکه یکی از اعضای رهبری استراتژیک جداییناپذیر است که فرماندهی و کنترل مستقیم را فقط بر واحدهایی که اسماً قابل تشخیص هستند، اعمال میکند. درگیریهای سوریه و ایران به جای درگیری جداگانه، جبهههای نظامی متفاوتی را در یک کارزار منطقهای واحد برای کردها نشان میدهند.
خودمختاری که PKK آشکارا در آن دخالت دارد. رهبری پکک در قندیل مانند یک بازی پوستهای، پرسنل خود را بین وابستگان و جبهههای خود جابهجا میکند و سعی میکند ماهیت واقعی سازمان را پنهان کند و برچسبهای تروریستی بینالمللی را دور بزند. از این نظر، پکک هیچ وابستگان واقعی ندارد، بلکه سه جبهه و سه نام مربوط به آن جبههها، متشکل از شخصیتها، رهبری، ایدئولوژی و تاریخ تروریسم یکسان است.
ادامه دارد…