۲ دی ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • فرهنگستان
  • >
  • «استراتژی غائله زنانه» راهبرد نرم گروهک های ضدانقلاب برای مقابله با نظام

«استراتژی غائله زنانه» راهبرد نرم گروهک های ضدانقلاب برای مقابله با نظام

  • ۶ دی ۱۴۰۱
  • ۵۱۶ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان : مرگ دختر جوان ۲۲ ساله حادثه‌ای تأثرانگیز بود؛ حادثه‌ای که نام مهسا امینی را به اسم رمزی برای اغتشاشات تبدیل کرد. از همه جالب‌تر اینکه هشتگ مهسا امینی در زمان کوتاهی جهانی شد! رسانه‌های فارسی‌زبان در این میان بیشترین نقش‌آفرینی را برای تحریک مردم و به ویژه قشر زنان جامعه برای حضور در کف خیابان و برپایی اغتشاشات داشتند، حتی شعار این اغتشاشات هم به طور مستقیم زنان را مورد خطاب قرار می‌داد تا جایی که رسانه‌های فارسی‌زبان از این اغتشاشات به «انقلاب زنانه» تعبیر کردند، اما پشت پرده این ماجرا چیست و چرا زنان برای این تقابل با نظام انتخاب شدند؟ دکتر مهدیه شادمانی، عضو مؤسسه صیانت از حقوق زنان در پاسخ به این سؤال با تأکید بر اینکه زنان یکی از عناصر پیشرفت و ارتقای نظام اسلامی به شمار می‌آیند، به استفاده غرب از زنان در راهبرد نرم اشاره دارد و معتقد است، در این بهره‌گیری نقش احساسات زنانه و قدرت شبکه‌سازی آن‌ها مورد توجه دشمن قرار گرفته است. مشروح گفتگو با دکتر شادمانی در ادامه می‌آید.    مرگ مهسا امینی هر چند واقعه‌ای ناراحت‌کننده بود، اما مهسا امینی به اسم رمزی برای تحریک زنان جامعه و وقوع اغتشاشاتی که شاهد آن بودیم، تبدیل شد، به گونه‌ای که بحث انقلابی زنانه مطرح شد، اما این ماجرا عقبه‌ای طولانی دارد و استفاده ابزاری از زنان برای مقاصد براندازی را در سا‌ل‌های گذشته هم به اشکال گوناگون شاهد بوده‌ایم و نقطه کانونی تمرکز ضدانقلاب و غرب نیز برای این سوءاستفاده مسئله حجاب بوده است؛ چهارشنبه‌های سفید، دختران خیابان انقلاب و امثال اینها. چرا غرب برای براندازی به دنبال تحریک زنان است؟ ناکامی غرب در جنگ نظامی و وصول اهداف خاورمیانه بزرگ و جدید که امنیت رژیم‌صهیونیستی و منافع ژئوپلتیکی امریکا را تأمین می‌کرد، باعث شد غرب به رهبری امریکا برای بازسازی اعتبار آن جبهه در مقابله با نظام اسلامی از قدرت نرم جوزف نای بهره بگیرد. یکی از مهم‌ترین نقاط تمرکز دشمن برای راهبرد نرم، زنان هستند چراکه زنان به عنوان یکی از عناصر پیشرفت و ارتقای نظام اسلامی به شمار می‌آیند. در این بهره‌گیری نقش احساسات زنانه و قدرت شبکه‌سازی آن‌ها مورد توجه دشمن قرار گرفته است. این استراتژی غائله زنانه از سوی دشمن مورد توجه قرار گرفته است.    شما واژه غائله را مورد تأکید قرار می‌دهید نه انقلاب زنانه که در شبکه‌های اجتماعی و از سوی لیدر‌های اغتشاشات عنوان می‌شود. دلیل تأکید شما بر استفاده از واژه غائله به جای انقلاب چیست؟ استفاده از واژه انقلاب زنان از سوی دشمن برای این است که اثرگذاری و قدرت خودش را نمایش دهد و القا کند. من احساس می‌کنم از بعد داخلی و نگاه داخل باید بحث غائله زنانه را به کار ببریم. غائله زنانه با بهره‌گیری از ظرفیت نخبگان، لژیونر‌های حوزه زنان و حتی بلاگر‌ها برای استحاله ارزش‌های اصیل و ایدئولوژی اسلامی به کار گرفته می‌شود. مؤلفه‌های گوناگون این پروژه در چند پرسه قابل بررسی است؛ و این پروسه‌ها چیست؟  یکی تلاش در جهت تسلط گفتمان فمینیستی در جریان منازعه با گفتمان انقلاب اسلامی مبتنی بر برابری جنسیتی و رهایی زنان از نظام پدرسالار است چراکه دشمنان در پی القای این نظریه هستند که زنان در سطح خانواده و اجتماع در جایگاه فروتر از مردان قرار دارند، در حالی که به خانم‌ها نقش‌های طلایی و پیرو داده می‌شود، بنابراین در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی تلفیق نظریه‌های ستمگری جنسیتی و نابرابری جنسیتی و همچنین تصویب قوانین ضدزن از سمت قوای مختلف نظام است. پروسه دیگری که مورد توجه قرار می‌گیرد، مسئله حجاب و ایجاد کمپین‌هایی همچون چهارشنبه‌های سفید و آزادی‌های یواشکی است که ابتدا در تلاش بود جامعه سکولار را به سمت خودش جذب کند، اما در کمپین‌های اخیر تمرکز بر جامعه مذهبی ما هم بود که کمپین‌های «حجاب بی‌حجاب» و «محجبه‌ام، اما با گشت ارشاد مخالفم» را هم در بر گرفته بود، بنابراین با تولید مفاهیم جدید به عنوان مثال «حجاب اجباری» به جای «حجاب قانونی» درصدد القای این هستند که زنان ایرانی با اجبار حجاب دارند. در حالی که ضدانقلاب در تلاش است تجمعی در حد مخالفان حجاب در اوایل انقلاب راه بیندازد که هنوز موفق نشده است.    هدف نهایی از برپایی این غائله زنانه را چه چیزی ارزیابی می‌کنید؟  اگر بخواهم به طور خلاصه غائله زنان را تبیین کنم، دشمن با استفاده از استراتژی غائله زنانه در قالب پروسه‌های مختلف و نفوذ لایه‌های اجتماعی بر پدرسالاری و نظام مقتدر مردانه اسلامی به عنوان یک منشأ ستم جنسی بر فرودستی زنان تأکید دارد، درصدد القای آن است که قوانین موجب خشونت جنسی علیه زنان می‌شود و این مسئله به صورت یک اصل سازمان‌یافته دولتی تحت لوای نظام اسلامی صورت می‌گیرد. تلاش دشمن در غائله یا انقلاب زنان به دنبال این نیست که حتی سرنگونی نظام را در پی داشته باشد، چون قدرت سرنگونی ندارند، اما در پی این هستند که تصور ذهن زن ایرانی مسلمان را به سمت اینکه نظام اسلامی نظامی زن‌ستیز و قوانین اسلامی ضدزن است، بکشانند.     امروز شاهد تحرکات دنباله‌دار تعدادی از زنانی هستیم که در ماجرای دختران خیابان انقلاب خودنمایی کردند و حالا هم گاه با برهنگی و رفتار‌های اینگونه به اغتشاشات دامن می‌زنند. این مسئله چقدر برنامه‌ریزی‌شده‌بودن ماجرا‌های اینچنینی را نشان می‌دهد؟ یکی از پروسه‌های غائله زنانه بهره‌گیری از زنان در اغتشاشات کف خیابانی است؛ چیزی که از فتنه ۹۸ به بعد جلوه عمومی زیادی داشته است. در فتنه ۹۸ نقش زنان به عنوان لیدر، فیلمبردار یا تخریب‌کننده اموال عمومی بود، اما در فتنه جدید از ابزار‌های جنسی و برهنگی برای تحریک مردان استفاده می‌کنند. علت استفاده از جاذبه‌های جنسی، تحریک مردان و جلب توجه عموم در جهت حضور در اغتشاشات و همچنین کاهش اقتدار پلیس در برخورد با اغتشاشگران زن است.  نکته جالبی که در بین زنان دستگیرشده در اغتشاشات وجود دارد، به جز لیدر‌های اصلی که به سلطنت‌طلبان و منافقین و تجزیه‌طلب‌ها وابسته‌اند، اغلب این افراد آسیب‌دیدگان و بزهکاران اجتماعی هستند که مثلاً با تحریک دوست پسرشان در این تجمعات شرکت کرده‌اند. پس لازم است در کنار واکاوی این ماجرا از منظر بحث تهدیدات امنیتی، این اغتشاشات و غائله زنانه از نگاه روان‌شناسی و جامعه‌شناسی هم مورد واکاوی قرار گیرد.     شعار «زن، زندگی، آزادی» که این روز‌ها در میان اغتشاشگران شنیده می‌شود، شعار اصلی گروهک پژاک است. این گروهک زیر سایه چنین شعاری چه ظلم‌هایی را به زنان کشورمان روا داشته است؟ شاخصه اصلی پژاک نفی نظام خانواده است و ازدواج زاد‌وولد را به نوعی ظلم در حق زنان می‌دانند و با عدم‌توجه به تفاوت‌های روحی زنان و تظاهر به شعار برابری، نقش عاطفی مادر را به یک زن تروریست و خشونت‌طلب تبدیل می‌کند. آن‌ها دختران را با فریب مورد تجاوز قرار می‌دهند، به صورتی که از شرم، امکان بازگشت به زندگی عادی خود را ندارند. اصلاً یکی از ویژگی‌ها و ماهیت‌های گروه‌های تروریستی همین برده‌داری جنسی است، به طوری که ازدواج را ممنوع، اما روابط نامشروع را آزاد می‌دانند. در حقیقت این گروه‌های تروریستی برای زنان اصلاً کرامت قائل نیستند و به زنان به عنوان یک سرمایه مادی در جهت سوداگری نگاه می‌کنند که نتیجه آن بی‌بند و باری، التذاذ جنسی، نفی آزادی و شکنجه و ترویج فرهنگ بی‌بندوباری است. نکته مضحک مسئله آنجاست که با وجود جایگاه بالای زن در نظام اسلامی و حضور فعال در عرصه اجتماع، اتحادیه زنان شرقی کردستان از شاخه‌های گروهک تروریستی پژاک، چند روز پیش طی اطلاعیه‌ای خطاب به مقامات جمهوری اسلامی آن‌ها را به نقض حقوق زنان در ایران متهم می‌کند، اما در برابر شعار به ظاهر جذابی که امروز بر سر زنان ما انداخته‌اند که «زن، زندگی، آزادی» باید سؤال کنیم که گروهک تروریستی پژاک که زن برخلاف خصوصیات درونی خودش در نقش‌هایی همچون نقش عظیم مادری، به یک کالا تبدیل شده و مورد سوءاستفاده مردان قرار می‌گیرد، چه دستاورد دیگری برای زن داشته است که حالا نقش دلسوز را ایفا می‌کند. این در حالی است که زن ایرانی که در ارائه نقش‌های مادری و همسری و همچنین نقشی که به عنوان یک مصلح اجتماعی در جامعه ایفا می‌کند، بی‌مانند است.     اشاره داشتید که در فتنه اخیر از جذابیت‌های جنسی زنان برای تحریک مردان و جلب توجه عموم در جهت حضور در اغتشاشات و همچنین کاهش اقتدار پلیس در برخورد با اغتشاشگران زن بهره‌برداری شد. این استفاده ابزاری از زنان چه آسیب‌هایی را برای آنان در پی دارد و چگونه دنیای غرب با گرفتن زنانگی زنان، آنان را بازیچه چنین برنامه‌هایی می‌کند؟  در خصوص استفاده ابزاری از زنان باید بگوییم که متأسفانه در سایه مدرنیسم و فمینیسم در غرب شاهد بی‌هویتی زنان و قرارگیری آن‌ها در وضعیت نابهنجار بر اساس معیار‌های مادی‌گرایانه هستیم. این یعنی به زنان به عنوان یک ابزار جنسی و حتی اقتصادی نگاه می‌شود. زنان فارغ از جایگاه و شخصیت انسانی خود به عنوان ابزار جنسی در جامعه مرد‌سالار نقش ایفا می‌کنند. چرا می‌گوییم جامعه مردسالار؟ به خاطر اینکه حضور اجتماعی زنان، بر اساس غریزه جنسی مردان باید تعریف شود! در چنین جامعه‌ای حتی نقش‌های مادری و همسری و ساختار خانواده در حال تقدس‌زدایی است، بنابراین در نظام لیبرال سرمایه‌داری ثروت، قدرت و آزادی‌های سکولار معیار اصلی هستند و زندگی زناشویی و نقش همسری و مادری شاخص‌های ضدارزش شناخته می‌شوند. در صورتی که بر اساس شخصیت و هویت زن مسلمان، جایگاه زن بر اساس استعداد‌های ذاتی‌اش شناخته و متناسب با آن جایگاه و منزلت اجتماعی زنان تعریف می‌شود، بنابراین نگاه ابزاری به زن در غرب، شعار‌های زیبای برابری زن‌ها و مرد را ارائه می‌دهد، اما چیزی که در بطن و واقعیت این شعار‌ها وجود دارد، عدم‌توجه به داشته‌ها و استعداد‌های فطری و جسمی زن است که زن و مرد را در برابر هم قرار می‌دهد و حتی مشاغلی را که جایگاه زنان نیست به آن‌ها تحمیل می‌کند.

منبع : روزنامه جوان

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *