۲ دی ۱۴۰۳

از گروهک تروریستی پژاک چه می دانید؟

  • ۷ دی ۱۳۹۸
  • ۸۲۱ بازدید
  • ۰

برخورد دوگانه آمریکا با تروریسم و استفاده ابزاری از آن برای نیل به مطامع خود شعار مبارزه با تروریسم آمریکا را با هاله ای از ابهام مواجه ساخته است . آمریکا زمانی حقوق بشر را برای تحت فشار قرار دادن دیگر کشورها دستاویز خود قرار داده بود و امروز هم مبارزه با تروریسم و مقابله با گسترش سلاحهای هسته ای را .
نظام سلطه به سرکردگی آمریکا در سال ۲۰۰۰ به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد و همین موضوع و نیز سلاحهای اتمی دستاویزی بود برای تجاوز به عراق که تابحال آثاری از سلاحهای هسته ای در آن کشور اشغال شده بدست نیامده ولی عراق همچنان در اشغال است و مردم مظلوم آن کشور تاوان سلطه گری آمریکا را می پردازند .

درباره ترور و تروریسم همایشها و مجامع جهانی زیادی برگزار شده ، هزاران جلد کتاب و نشریه به چاپ رسیده ولی همچنان ترور و تروریسم ادامه دارد و بر دامنه آن افزون گشته و علت هم رفتار دوگانه غرب در این مورد بخصوص است .
آمریکا گروهک تروریستی منافقین را پناهنده سیاسی می نامند و به آنها اجازه می دهد تا عراق پایگاه داشته باشند . همان گروهی که هزاران نفر را در ایران و عراق ترور کردند و یا از گروهک پ.ک.ک و پژاک حمایت می کند ، چراکه این گروهها در راستای اهداف نامشروع آمریکا قدم برمی دارند و حضور آنها در منطقه به نفع استکبار است .
آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به عراق حمله کرد و بیش از ۱۰۰۰۰۰نفر از مردم بیگناه آن کشور را به خاک و خون کشید ولی وقتی کشورهای منطقه می خواهند با تروریسم مبارزه عملی کنند مانع تراشی می کنند . ترور و تروریسم در هرشکلی باشد محکوم است و نباید آن را با منافع خود تعریف و تفسیر کرد . تروریست کسیست که برخلاف عرف و قوانین حاکم و بمنظور ایجاد رعب و وحشت ترور می کند ، حالا می خواهد طالبان باشد یا پژاک و یا پ.ک.ک باشد و یا منافقین .علت اصلی عدم موفقیت مبارزه جهانی با تروریسم همین رفتارهای دوگانه غرب و در راس آن آمریکا بوده است . لشکر کشی به افغانستان و عراق و کشتار مردم آن کشور مجاز است ولی مبارزه با تروریستهای منطقه ای غیرمجاز است ! چه فرقی بین طالبان و منافقین و پژاک و پ.ک.ک وجود دارد ؟ همه اینها برخلاف فرهنگ حاکم بر جامعه و با حمایتهای خارجی و بمنظور براندازی حکومت حاکم ترور می کنند و همیشه حمایت از اقلیتی کوچک را بهانه قرار می دهند ولی تاریخ ثابت کرده این حمایتها دست آویزی بیش نیست و تروریستها به دنبال اهداف و منافع خود هستند .
گروهک تروریستی پژاک که اعتقادی به دین و مذهب ندارد و دین را افیون جامعه می داند در مناسبتهای دینی پیامهای تبریک و تسلیت برای مردم ارسال می کند و یا کشته های خود را شهید می نامد . در حالیکه بررسی اعتقادات و اندیشه های سرکردگان این گروهک نشان می دهد که آنان به اعتقادات مردم وقعی نمی نهند ولی باز هم برای عوام فریبی و در ظاهر هم که شده خود را مذهبی نشان می دهند .
در مقاله نیمه پنهان فریبکاران افکار و اندیشه های سرگرده پ.ک.ک را بررسی کردیم و در این یادداشت هم اصول عقاید و مشی حاکم بر گروهک تروریستی پژاک که بخشی و شعبه ای از پ.ک.ک است ، تیتر وار بررسی می شود تا خوانندگان بیشتر با ماهیت این نوع گروهها آشنا شوند .
گروهک تروریستی پژاک بخشی از پ.ک.ک هست که با حمایت مستقیم آمریکا تشکیل شده و از آنطرف مرزها به کشورمان تجاوز کرده و مردم ساکن در مناطق مرزی را آزار و اذیت می کنند . هیچ سنخیت اعتقادی و فکری بین مردم کرد منطقه با این گروهک وجود ندارد و افکار لائیک آنها را مردم و روحانیون کرد قبول ندارند و علت استمرار حضورشان فقط حمایت و پشتیبانی آمریکا و غرب است . همچنانکه سرگرده آن گروهک در سفر اخیرش به آمریکا ، قول همه نوع همکاری را داده و تضمین کرده تا اهداف دراز مدت نظام سلطه را در منطقه اجرا کند .

پژاک چیست؟

پژاک یا pjak مخفف: Partiya Jiyana Azad a Kurdistanê : پارتیا ژیانا ئازادا کوردیستانێ : حزب حیات آزاد کردستان) از احزاب ملی گرا و تازه تأسیس کرد در کردستان ایران است.

فعالیت این حزب بیشتر در مرز بین ایران و ترکیه و منطقه قلعه رش در استان آذربایجان غربی و کوهستان قندیل در کردستان عراق می باشد. این حزب از نزدیکان حزب کارگران کردستان (پ ک ک) ترکیه است وخواهان سیستم کنفدرالیسم برای خاورمیانه و مناطق کرد نشین کشور های منطقه میباشند.

تاریخچه تشکیل ((پ.ک.ک))و((پژاک))

ترکیه امروزی بازمانده دولت امپراطوری ای بود که چندین قرن بنام عثمانی در قسمتی از آسیا و افریقا حکومت می کرد و مناطوسیعی از حجاز تا شما افریقا چون مصر تا اروپا و کشورهایی چون بوسنی و آلبانی و … تحت حکومت این امپراطوری اداره می شدند.

در اثر عوامل مختلفی چون رفتار سلاطین عثمانی، تحریک جریاناتی قوی چون پان عربیسم با حمایت انگلیس و جریان سازی فرقه های انحرافی از جمله فرقه وهابیت در شبه جزیره عربستان و تسلط بر این منطقه و تخریب اماکن مقدس در مکه و مدینه نهایتا به علت ورود عثمانی به جنگ جهانی اول و قرار گرفتن در جبهه آلمان و پیروزی متفقین و تجزیه مناطق عرب نشیناز این امپراطوری و عقب نشینی سربازان عثمانی و شکست آنها بعد از جنگ جهانی اول جمهوری ترکیه با شکل امروزی بوجود آمد که اکثریت جمعیت آن را ترک ها تشکیل می دادند. بعد از ترکها ، کردها با جمعیتی چند میلیونی در مناطق جنوب این کشور حکومت میکردند.

به دنبال روی کار آمدن مصطفی کمال معروف به ((آتاترک)) در ترکیه به خاطر مخالفت های وی با نسبت های عثمانی و پیروی از غرب و مبارزه با مظاهر اسلامی و اعلام تشکیل حکومت لائیک مبنی بر جدایی دین از سیاست، با توجه به اعتقادات عام مردم ترکیه جه در مناطق ترک نشین و چه کردنشین مخالفتهایی بر علیه آتاترک بروز کرد که از جمله مبارزات فردی به نام شیخ سعید نوری معروف به بدیع الزمان که یک حرکت فرهنگی را در راستای دفاع از اصول و اعتقادات دینی بر علیه آتاترک به راه انداخت که امروز نیز جریانات مختلف البته بیشتر با شکل طریقت ، ینام پیروی از راه و روش شیخ سعید فعالیت دارند.

البته این جماعت برداشتهای متفاوتی از نظرات نوری داشته و در مناطقی از دیار بکر ترکیه قیامی را بر علیه آتاترک به راه اندازند. ناسیونالیستهای کرد حرکت و قیام اینها را بعنوان یک قیام ناسیونالیستی تبلیغ می کردند در حالیکه اینها به خاطر دفاع از اصول اسلامی مبارزه خود را شروع کردند.

از آثار مکتوب به جا مانده ازشیخ و اظهاراتش نسبت به همسرش همه دال بر پایبندی اش به مسائل اسلامی است.

آتاترک بعد از چندی قیام شیخ سعید نوری و شیخ سعید پالو را سرکوب می کند و بعد از مرگ آتاترک ، اینو از اطرافیان وی و رهبر حزب حاکم که تنها حزب مجاز به فعالیت بود، جانشین وی می شود و ادامه دهنده سیاستهای آتاترک شده و حکومت جمهوری را که قانون اساسی آن مبتنی بر قدرت نظامیان بوده قومیت ترک را بعنوان قوم برتر معرفی میکرد تدوین کرد.

بعد از گذشت دهه های اول شکل گیری جمهوری ترکیه تعداد احزاب سیاسی با گرایشی راستگرایانه یا چپگرایانه وارد میدان مبارزه شدند اما در میان خود دچار اختلافاتی نیز بودند .

در این میدان مبارزه رهبرانی چون نجم الدین اربکان که رهبری حزب راستگرای ملی سلامت با گرایشات مذهبی با هدف احیای روشهای حکومت عثمانی را بر عهده داشت و سلیمان دمیرل یک حزب راستگرای لائیک را بر عهده داشت حضور داشتند که البته درون این حزب عناصر وابسته به طریقت نقشبندی حضور داشتند، الب ارسلان رهبر حزب راستگرا با گرایشات ناسیونالیستی بود که درون این حزب گروههای پان ترکیسم قدرت یافته بود البته در این بین نظامیان بازنشسته و برخی مذهبی های ناسیونالیست در این حزب حضور داشتند. همچنین این حزب درون نیروهای مسلح و سرویسهای اطلاعاتی ترکیه MIT نفوذ زیادی داشت و بولند اجویت رهبری حزب چپگرای خلق را عهده دار بود که البته متمایل به غرب بودند.

بودند احزاب کوچکی چون حزب کمونیست و یا احزاب کوچک دیگری که در استانبول و شهرهای بزرگ فعال بودند و تعدادی گروههای کوچک در مناطق کردنشین.

در اواخر دهه هفتاد اختلاف بین احزاب راستگرا و چپ گرا زیاد شد و تحت تاثیر فضای حاکم در مناطق جنوب شرق آسیا وآمریکای لاتین حکومتهای رادیکال که بیشتر رهبران آن را دانشجویان تشکیل می دادند بصورت گروههای منطقه ای شکل گرفتند و تشکیل اینها اینها در مناطق کردنشین و با جوانان کرد تحصیل کرده در دانشگاههای استانبول وآنکارا زیاد شد. از جمله این احزاب و جریانات حزب کاوه، درکاوه، رزگاری،آن رزگاری،حزب دمکرات،کوموله و … در جهت برخورد با مخالفین خود از سلاح نیز استفاده کردند.

تحولاتی در کشورهای منطقه بوجود آمد که خوشایند قدرتهای غربی بویژه امریکا نبود.از آن جمله است پیروزی انقلاب اسلامی در ایران. این تحولات موج اسلامخواهی را در میان مردم ترکیه که سابقه زیادی در پپیروی از سنت های دینی داشت اثرات محسوسی بر جای گذاشت و امریکا را از تاثیرات انقلاب اسلامی در این کشور خوفناک می کرد.از سویی کودتاهایی که در کشورهای اطراف بویژه در افغانستان در اثر اشغال این کشور بروز می داد و به تبع آن معادلات سیاسی منطقه بر هم خورده بود. رویدادهایی از این دست روحیه آزادیخواهانه مردم ترکیه را نیز برمی انگیخت و همواره در انتظار یک ناجی به سر می بردند. در چنین شرایطی ژنرال کنعان اورن فرمانده ارتش ترکیه که وابستگی شدیدی به امریکا داشت به بهانه ایجاد نظم در جامعه در ۱۲ آوریل ۱۹۸۰ دست به کودتای نظامی زد. وی در جریان این امر شمار زیادی از رهبران احزاب سیاسی را دستگیر و به زندان انداخت و فعالیت کلیه احزاب و سازمانهای سیاسی را ممنوع اعلام کرد.این رویه باعث وارد آمدن ضربات سنگینی بر پیکره گروههای سیاسی با عقاید مارکسیستی و کمونیستی شد که فعالیت مسلحانه نیز داشتند.

بعد از کودتای نظامی ترکیه و سردمداری نظامیان فردی بنام «تورگوت اوزل» که دارای گرایشات راستگرایانه از یک خانواده تاجر مذهبی بود، به نخست وزیری ترکیه رسید.

اوزال که یک اقتصاددان بود با هدف ایجاد روابط اقتصادی با غرب و ورود به اتحادیه اروپا و از سویی دیگر با نگاهی به برقراری روابط تجاری با کشورهای اسلامی ، خصوصا در موضوع جنگ ایران و عراق بیشترین بهره را برد و توانست از فرصت پیش آمده برای تقویت اقتصادی کشورش استفاده نماید.

اوزال به تدریج به رهبران برخی احزاب اجازه فعالیت داد و چند حزب سیاسی از جمله رفاه به رهبری نجم الدین اربکان، راه راست به رهبری سلیمان دمیرل، حزب ملی گرانه به رهبری الب ارسلان تورکش با گرایشات ناسیونالیستی، حزب خلق به رهبری بلنت اجویت با گرایشات چپگرایانه در صحنه سیاسی ترکیه دوباره ظهور پیدا کردند.در همین میان تعدادی از جوانان کرد که سابقه فعالیت سیاسی در احزاب کرد، قبل از کودتای نظامی را داشتند، حزب کارگران کردستان با مرام مارکسیستی و لنینیستی و تجزیه مناطق کردنشین را به رهبری «عبداله اوجالان » تشکیل دادند.مرکز فرماندهی این حزب جنوب لبنان و فلسطین اشغالی بود که از طریق ارتباط با مبارزین فلسطینی خصوصا احزاب و سازمانهای چپ و کمونیستی فلسطینی به آموزش نیروهای خود پرداخته و از سویی با سوء استفاده از تیرگی روابط ترکیه ویونان و ترکیه و سوریه، پایگاههایی را دراین کشورها ایجاد کردند. مقر اصلی عبداله اوجالان رهبری کارگران کردستان نیز دمشق بود.

مرام کمونیستی حزب پ.ک.ک باعث شده بود که اتحاد جماهیر شوروی نیز با نظر لطف و حمایت آمیز به آنها بنگرد.اوجالان در کشورهای اروپایی نیز دارای پایگاههایی بود از آن جمله بود آلمان، بلژیک، هلند و … که پذیرای تعداد زیادی از اتباع کرد کشور ترکیه بودند و در آنجا به جذب نیرو و کمک های مالی اقدام می کردند.

به خاطر بافت اجتماعی و مذهبی مناطق کردنشین ترکیه، فعالیت سیاسی برای اعضای این حزب مشکل بود، زیرا از نظر اجتماعی شکل زندگی اکراد ترکیه عشایری بود که با مرام کمونیستی پ.ک.ک منافات داشت. اعتقادات مذهبی کردهای ترکیه نیز باعث طرد تدریجی افکار و عقاید کارگران می شد.

پ.ک.ک عمده فعالیتش در ابتدا در برخی مناطق استراتژیک ترکیه از جمله ارتفاعات آرارات هم مرز با منطقه ارمنستان شوروی و استان حکاری در مرز عراق بود و به خاطر ناامنی های مناطق شمالی عراق و روابط ویژه پ.ک.ک با احزاب کرد عراق از جمله حزب دمکرات به رهبری خانواده بارزانی(مسعود) و اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی به شکلی اسلحه و مهمات خود را از طریق این احزاب ، خصوصا اتحادیه میهنی که گرایشات سوسیالیستی داشت تامین می کرد.

از سویی دیگر به خاطر فعالیت احزاب تجزیه طلب کرد در نوار مرزی ایران و ترکیه درسالهای اولیه انقلاب و حضور پایگاههای حزب منحله دمکرات به رهبری عبدالرحمان قاسملو و حزب منحله کومله به رهبری عبداله مهتدی در مناطق مرزی شهرهای ارومیه و سلماس در غیاب نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ، اعضای پ.ک.ک به راحتی در نواحی که عناصر دمکرات و کومله حضور داشتند تردد می کردند و فعالیتهایی نیز در استان وان ترکیه که هم مرز با سلماس و ارومیه ایران نیز بود انجام می دادند.

این فعالیتها باعث جذب تعدادی از جوانان کرد ایرانی توسط پ.ک.ک شد.بعد از فروپاشی شوروی و ضربه خوردن احزاب و گروههای کمونیستی جهان، حزب کارگران نیز تلاش کرد به شکلی به بازسازی مجدد خود بپردازد. از اینرو بیشتر به تحریک احساسات قومی و ناسیونالیستی پرداخته و سعی در کمرنگ کردن گرایشات مارکسیستی خود نمود. تعدادی از رهبران از جمله جمیل بایاک و عثمان اوجالان که رهبری پیشمرگان پ.ک.ک در مناطق عملیاتی را بر عهده داشتند برای تغییر وجهه و تحریک احساسات مذهبی مردم به نفع خود به بازسازی و سازماندهی مجدد پرداختند و با مسئولیت یکی از اعضای این حزب بنام ملاعبدالرحمان که یکی از فرزندانش قبلا از پیشمرگان و مسئولان پ.ک.ک بوده و در درگیری با نظامیان ترکیه کشته شده بود را برای این منظور وارد صحنه کردند.

از سویی دیگر این حزب روابط خود با رژیم بعثی عراق را نیز تقویت کرده و از چراغ سبز این رژیم برای حضور در مناطق کردستان عراق برخوردار شد و توانست فعالیتهای خود را از طریق این مناطق به استانهای حکاری، شیرناک و باتمان نیز بکشاند.

در همین اثنا حمله عراق به کویت و متعاقبا حمله امریکا به عراق و تشکیل منطقه حفاظت شده در مناطق کردستان عراق یک فرصت طلایی برای پ.ک.ک ایجاد کرد و این حزب منطقه خاکورک ( واقع در مرز عراق و ترکیه ) را به منطقه اصلی فعالیت خود تبدیل کرد و در این منطقه پایگاههای آموزشی نیز ایجاد و امکانات آموزشی خود را از جنوب لبنان به این منطقه متقل کرد چرا که به دنبال آزادسازی جنوب لبنان از سوی نیروهای مقاومت اسلامی و حضور ارتش لبنان در این مناطق برای حضور پ.ک.ک محدودیت هایی ایجاد شده بود. در همین زمان حزب برای گسترش فعالیتهای خود در داخل ترکیه روشهای دیگری در پیش گرفت

در این زمان به غیر از دولت ترکیه مقداری از مردم مناطق کردنشین این کشور که گرایشات مذهبی داشتنددر مقابل فعالیتهای P.K.K ایستادگی می کردند و این حزب را در مناطق جنوب شرق ترکیه به چالش کشیده بودند.و این حزب از طریق تعدادی از هواداران خود جهت استفاده از ظرفیت های سیاسی یک حزب کرد بصورت رسمی در مناطق کردنشین ترکیه به نام «امک» تاسیس کرد و رهبران این حزب توانستند با استفاده از احساسات قومی مردم در خیلی از شهرهای کردنشین مسئولیت شهرداریها را بر عهده گرفته و این مراکز را بصورت غیر مستقیم به پایگاه PKK تبدیل کنند. در تاسیس این حزب تعدادی از نمایندگان پارلمان مناطق کردنشین نقش اساسی داشتند. یع دنبال تشدید فعالیتهای نظامی و سیاسی PKK دولت ترکیه تصمیم گرفت با تمام توان در جهت تضعیف قدرت رهبری حزب که در سوریه حضور داشت وارد عمل شود. بهمین از سوریه خواست تا عبدالله اوجالان را تحویل مقامات امنیتی کشورش دهد. در راستای همین سیاستها نیروهای نظامی ترکیه در مرزهای سوریه مستقر شدند. در کنار تهدیدات جدی ترکیه در داخل سوریه نیز شاهد برخی وقایع بودیم از جمله اینکه بیشترین روابط را در این کشور با حزب کارگران ، رفعت اسد برادر حافظ اسد رئیس جمهور وقت سوریه بر عهده داشت که از صحنه سیاسی سوریه حذف شده بود. از طرفی دیگر حضور اوجالان و این حزب در سوریه باعث ایجا روابط با کردهای ناسیونالیستسوریه و ایجاد برخی مشکلات در این مناطق گردیده بود که چه بسا دولت سوریه نیز بی میل نبود که به شکلی رهبر PKK را از این کشور اخراج نماید.

نهایتا تهدیدات ترکیه کارساز شد و سوریه به اوجالان فشار وارد کرد که خاک این کشور را ترک نماید.قرار گرفتن حزب کارگران در لیست احزاب و گروههای تروریستی اتحادیه اروپا امکان رفتن اوجالان به کورهای اروپایی وجود نداشت زیرا به خاطر روابط ویژه ترکیه با کشورهای اروپایی و آمریکا در صورت رفتن وی به آن کشورها مقامات اروپایی وی را به ترکیه تحویل می دادند.

گفته می شود اوجالان برای ترک سوریه برخی کشورها از جملهروسیه، یونان،ارمنستان،… را بعنوان مقصر بعدی انتخاب کرده و ظاهرا بعد از خروج از سوریه مسافرت کوتاهی نیز به روسیه می کند که مقامات این کشورحاضر به پذیرش او نمی شوند.

وی نهایتا به افریقا می رود. از زمان خروج اوجالان از سوریه سازمان اطلاعات ترکیه MIT با همکاری سازمان اطلاعات اسرائیل( موساد) که روابط ویژه ای بین آنها برقرار بود با توافقات امنیتی دوجانبه اوجالان دستگیر و به ترکیه منتقل می شود. به دنبال انتقال وی به ترکیه به خاطر برخی منافع آمریکائیها که ظاهرا در زمان حضور PKK در شمال عراق روابطی با این گروه برقرار کرده بودند. اقدام به اعمال فشار مستقیم و غیر مستقیم برای جلوگیری از اعدام اوجالان کرد. امریکا در این راه اروپا را نیز با خود همراه کرد. ترکیه نیز ناچار شد برای الحاق به اتحادیه اروپا اقدام به اصلاح قوانین قضایی نموده و مجازات اعدام را از قوانین خود حذف نماید. نهایتا اوجالان از مرگ نجات یافت و هم اینک در یک جزیره دوران محکومیت حبس ابد خود را می گذراند.

بعد از سقوط رژیم بعث صدام در عراق و تشکیل منطقه خودمختار در شمال این کشور PKK همه امکاناتش را به شمال عراق منتقل و به شکلی مورد حمایت برخی احزاب کرد عراقی قرار گرفت.با استقرار و تقویت این حزب در شمال عراق حملات نظامی بر ضد ترکیه گسترش یافت. نظامیان تورکیه با اسفاده از قراردادی که قبلا با حکومت عراق منعقد کرده بودن در چندین نوبت با هدف ضربه زدن به نیروهای PKK مناطق حضور آنها را از هوا و زمین مورد حمله قرار داد و با فشار احزاب کرد عراق PKK مجبور شدفعالیتهای نظامی اش را کاهش دهدو به سازماندهی و آموزش نیروهای خود بپردازد

در این ایام در خصوص نحوه مبارزه بین برخی از رهبران PKK اختلاف ایجاد شده و عثمان اوجالان برادر عبدالله اوجالان که بعد از بازداشت برادر از عناصر اصلی رهبری حزب بود به شکلی از این حزب کناره گیری کند و همچنین تشکیل کمیسیونهای امنیتی مشترک بین ایران و ترکیه به ریاستمعاونین وزارتخانه های کشور هر دو دولت و تصمیم جدی آنها جهت مقابله با تحرکات گروههای تروریستی در مرزهای دو کشور باعث شد جمهوری اسلامی ایران با هر نوع تحرکات PKK در مرزهای مشترک بصورت جدی برخورد نماید و اجازه ورود به آنها را به داخل خاک ایران ندهد و در این رابطه بعضادرگیری هایی نیز بین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با عناصر وابسته به PKK در مرزهای دو کشور رخ داده بود. و تعدادی از مرزبانان ایرانی نیز شهید شده بودند به دنبال برخوردهای نظامی مرزبانان ایرانی با عناصر این حزب رهبران آن تلاش نمودند فشارهایی را نیز بر علیه ایران تحمیل کنند. آنها به سازماندهی تعدادی از اکراد ایرانی که به این حزب پیوستند بودند و برخی عناصر وابسته با گروهکهای حزب منحله دمکرات و حزب منحجله کومله که بصورت منفعل در داخل خاک عراق بودند شاخه ایرانی PKK را بنام «پژاک» با فرماندهی فردی به نام احمدی راه اندازی کرده و این عناصر را جهت انجام عملیات های ایذایی و جذب نیرو کمک های مالی به مناطق مرزی ایران اعزام نمایند که البته پژاک همان PKK است با یک تابلوی دیگر و این گروهک با نیروهای امریکایی مستقر در عراق نیز تماس می گرفت و امکاناتی نیز از طرف نیروهای آمریکایی در اختیار آنها قرار می گیرد و جهت انجام عملیات های تروریستی در داخل ایران مورد حمایت نیروهای امریکایی میباشند و از طریق شبکه های ماهواره ای وابسته به PKK مورد حمایت و پوشش خبری قرار می گیرد.

ریشه های شکل گیری گروهک تروریستی امریکایی پژاک

طی چند سال گذشته گروهک غیر قانونی و تروریستی موسوم به پژاک علیه نیروهای مسلح ایران و حافظ مرزهای جمهوری اسلامی ایران دست به اقداماتی زده و عده ای از مرزداران و فرماندهان نظامی این مرز و بوم را به شهادت رسانده است.بر این اساس نگارنده با توجه به اهمیت موضوع در ابعاد امنیتی، سیاسی موضوع گروهک های تروریستی از جمله پژاک را مورد بررسی قرار داده است.به نظر می رسد بعد از انقلاب در ایران عوامل خارجی (غرب به رهبری آمریکا ) تلاش نموده اند با ایجاد شکاف قومیتی، کشور را با بحران هویت روبرو ساخته و از این طریق اقتدار نظام را در تحقق اهداف،آرمانها و منافع ملی خود که در تناقض با اهداف هژمونیک آمریکاست با مشکل مواجه سازند.در این خصوص یک پیمایش تاریخی نشان می دهد بیشترین دخالت آمریکا و جهان غرب در بعد از انقلاب برای واگرایی قومیتی در ایران،مناطق کرد نشین بوده است که فعالیت و تلاش «گروهکهایی چون حزب دموکرات،کومله و چریک های فدایی خلق »در دهه ۶۰ و گروهک پژاک در سالهای اخیر از جمله تلاش بیگانگان برای گسست قومیتی در کشور بوده است که با هوشمندی رهبران سیاسی امنیتی کشور و مردم کرد این گونه حرکات ره به جایی نبرده و با شکست مواجه شده است.
گروهک پژاک یکی از ابزارهای آمریکا برای بوجود آوردن ونشان دادن گسست قومیتی در ایران می باشد.این گروه با هدف معارضه با ایران پس از انشعاب از حزب پ.ک.ک ترکیه همواره حملاتی علیه نیروهای مستقر در مرزهای مشترک ایران و ترکیه و نیز ایران و عراق انجام داده است که نتیجه آن تقدیم چندین شهید از مرزداران کشور می باشد.در واقع حضور کردها در کشورهای عراق، ایران، ترکیه و نیز سوریه و همچنین عدم توجه کافی به این قوم در برخی کشورها سبب شد تا سران کردها همواره با اقداماتی برای آنچه احقاق حق خود می خوانند، تاکید نمایند.در این راستا پس از امضای قرارداد لوزان و تاسیس جمهوری ترکیه و عدم به رسمیت شناختن قوم کرد، سبب شد قیام های متعددی در این کشور برپا شود که همگی به شدیدترین نحو سرکوب شدند.به دنبال شکست آخرین نهضت های عشیره ای کرد و افزایش ریشه های داخلی و خارجی نارضایتی در بین این قوم در ترکیه انجمنی با نام انجمن تحصیل کردگان دموکرات وطن پرست آنکارا تشکیل یافت که به زودی به نام Apocus یا پیروان -APO نام مستعار عبدالله اوجلان- تغییر نام داد و سال بعد از تاسیس با انتشار منشوری تحت عنوان مسیر انقلاب کردستان در سال۱۹۷۸ رسما فعالیت خود را آغاز کرد.این حزب اولین کنگره خود را در ۱۵جولای ۱۹۸۱در مرز سوریه و لبنان تشکیل داد و از آن زمان مبارزه مسلحانه را علیه دولت ترکیه تصویب کرد.سومین کنگره این گروهک در سال ۱۹۸۶ همراه با تاسیس ارتش آزادی بخش خلق کردستان همراه بود.تئوری این گروه براساس نظریه های مارکسیستی و لنینیستی استوار است و اعلام می کند کردستان یک مستعمره است که به چهار قسمت، مناطق واقع در کشورهای ترکیه، عراق، ایران و سوریه تقسیم شده است و لذا رهایی تنها به وسیله مبارزه مسلحانه ممکن خواهد بود.مبارزه مسلحانه این حزب به سرکردگی عبدالله اوجالان بعد از جنگ عراق در سال ۱۹۹۱ و با فدرال شدن کردستان عراق وارد مرحله جدیدی شد.در این دوره افزایش سلاح و مهمات ارسالی به اعضای حزب از کردستان عراق و نیز وجود یک پشتیبان معنوی سبب شد این گروهک که دیگر خود را سازمان می نامید، حملات گسترده تری علیه ارتش ترکیه و مردم ترک انجام دهد که برای مقابله با این امر، ارتش ترکیه در خلال سال های ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۸ بارها وارد عمل گردید و در این حملات، خساراتی به روستاهای مرزی ایران نیز وارد آمد که موجبات اعتراض گسترده دولت جمهوری اسلامی را پدید آورد.
ترکیه پس از برقراری رابطه مطلوب با دولت غاصب صهیونیستی با همکاری سازمان اطلاعاتی این رژیم موسوم به موساد و کشور کنیا توانست در شهر نایروبی عبدالله اوجالان، سرکرده سازمان تروریستی پ.ک.ک را دستگیر کند.به دنبال این اقدامات و نیز جلب حمایت آمریکا توسط دولت ترکیه حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق درصدد اخراج اعضای این حزب از کردستان عراق برآمد که موجب بروز درگیری در اردیبهشت ماه۷۹ بین دو حزب گردید و تلفات و خسارات سنگینی برجای گذاشت.پ.ک.ک بعد از دستگیری اوجلان وارد فاز جدیدی از فعالیت های خود شد و به تحرکاتی در مناطق کردنشین ایران دست زد.وجود برخی پتانسیل های قومیتی در این منطقه از ایران و نیز برخی محرومیت ها سبب شد عده ای افراد فریب خورده جذب این حزب شوند.در کنگره هشتم، حزب شاخه ای به عنوان «کادک» برای فعالیت در مرزها و مناطق ایران را مدنظر قرارداد و در کنگره نهم شاخه های شرق و غرب نیز از حزب منشعب شدند.شاخه شرق پ.ک.ک در نهایت تحت عنوان حزب حیات آزاد کردستان ایران با پژاک در فروردین سال۸۳ تشکیل شده و برای ۳۰۰ نفر از کادرهای خود که اغلب ایرانی بودند، اقدام به برگزاری دوره های آموزشی پنج ماهه در مقر هارون کوههای قندیل کردستان عراق نمود.
در تاریخ بیستم شهریور ماه همین سال با حضور ۱۳۰تن از اعضا، کنفرانسی تشکیل و عثمان اوجالان طی سخنرانی در خصوص ضرورت فعالیت در کردستان ایران، تشکیل پژاک را اعلام نمود. این گروهک موضوعاتی را تحت عنوان «مسئله کرد در چارچوب تحولات دموکراتیک ایران، تلاش برای آزادی تمام اقشار جامعه و ایجاد روابط آزادانه بین خلق های ایرانی» را اهداف خود اعلام کرده است.اما علی رغم تمام این ادعاها گروهک پژاک نه به عنوان یک حزب قانونی و صلح دوست، بلکه در قالب گروهکی ضدانقلاب و مسلح به برخی فعالیت ها علیه نیروهای مسلح ایران و حافظ مرزهای جمهوری اسلامی دست می زند و به آنها حمله می برد که آخرین مورد آن شهدا» اخیر در منطقه سلماس می باشد پر واضح است اقدامات غیر قانونی،خشونت آمیز و به شهادت رساندن عده ای از فرزندان این مرز بوم اعم از سنی و شیعه نشان می دهد که این گروهک به مانند اسلاف خود در پوشش برخی شعارها فقط در راستای اهداف هژمونیک و سلطه جویانه آمریکاست.که این امر از دید رهبران سیاسی «مرکزی واستانی »و حتی مردم منطقه اعم از سنی وشیعه پنهان نبوده است.

نشان گروه پژاک

زمینه ای مستطیل شکل است که نیمه بالایی آن سرخ رنگ و نیمه پایینی به رنگ سبز می باشد، در زمینه سرخ رنگ آن نیم خورشیدی با ۱۶ اشعه قرار دارد. کلمه PJAK با حروف لاتین در نیمه سبز رنگ به صورت خطی مستقیم با رنگ زرد نوشته شده است.

اعتقادات و مشی گروهک پژاک
الف) پژاک و زن :

۱ـ نفی نظام خانواده مبتنی بر شوهر و زن .
۲ـ اعتقاد به اشتراک جنسی در جامعه (بی بند باری جنسی)
۳ـ نفی سنت ها و آدابی که اخلاق جنسی را تایید می کند.
۴ـ نفی قیود خانواده از زن و جامعه مبتنی بر زن سالاری .
۵ـ نفی اخلاق و نسبی شمردن آن در رفتارهای خانوادگی .
۶- پژاک معتقد است اخلاق زائیده توهم و تصورات ناشی از دین گرایی و تقید به خانواده می باشد . که لازم است به طور کامل از صحنه تاثیرگذاری اجتماعی حذف گردد.

ب) پژاک و صهیونیسم :

۱ ـ پژاک معتقد است قرابت و نزدیکی خاصی بین برگزیدگان فرزندان بنی اسرائیل و کرد وجود دارد.
۲ ـ پژاک معتقد است کرد نژاد برگزیده و همراه کرد صهیونیزم و فرزندان بنی اسرائیل می باشد.
۳ ـ پژاک معتقد است کرد دارای قابلیت های مشترک بین فرزندان یهود و کرد می باشد.
۴ ـ پژاک با همانند سازی ایدئولوژی صهیونیزم نقشی مانند یهود برای کرد قایل می باشد.
۵ ـ تفکر پژاک نشانه های روشنی از تاثیر پذیری از تئوری سین های یهود دارد.
۶ ـ تفکر پژاک محصول فلسفه فکری مبتنی بر بینش صهیونیزم می باشد.
۷ ـ تفکر پژاک مبتنی بر جایگزینی نژاد کرد به جای یهود می باشد.
۸ ـ پژاک معتقد است آنچه که تاکنون ماموریت صهیونیزم بوده باید به کرد واگذار شود.
۹ ـ پژاک معتقد است باید پیوند مشترک بین حکومت شمال عراق و اسرائیل ایجاد شود.
۱۰- در تفکرآپو ئیسم نوعی قرابت و همسانی بین تفکر صهیونیزم و کرد گرایی مبتنی بر برگزیده بودن این دو نسل و آینده ساز بودن آن و رسالت تاریخی اینها و قرابت سر نوشت مشترک آنها می باشد.

ج) پژاک و دین :

۱- دین به طور عام و اسلام به صورت خاص مظهر عقب ماندگی خاورمیانه می باشد.
۲- دین به طور عام و اسلام به صورت خاص عامل نظام طبقاتی می باشد.
۳- دین به طور عام و اسلام به صورت خاص افیون جامعه می باشد.
۴- دین به طور عام و اسلام به صورت خاص عامل ایست تمدنی می باشد.
۵- دین به طور عام و اسلام به صورت خاص عامل دیکتاتوری و توجیه کننده وضعیت موجود می باشد.
۶- دین به طور عام و اسلام به صورت خاص عامل بردگی زن می باشد.
۷- دین به طور عام و اسلام به صورت خاص تخیل اقتدار متمرکز و توجیه گر ظلم و اجحاف اجتماعی می باشد.
۸- در یک دید کلی دین به طور عام و اسلام به طور خاص را عامل عقب ماندگی و عدم تحول در مشرق زمین و به ویژه در ایران و خاورمیانه می دانند و اعتقاد دارند به منظور رسیدن به هدف مطلوب باید تمام مظاهر دین و حاکمیت های مبتنی بر دین از عرصه فردی و اجتماعی حذف گردد.

د) نتیجه

تفکر پژاک که از افکار و اندیشه های سرکرده آن (عبدالله اوجالان – معروف به آپو ) ناشی است با شاخه ها و جهت گیری ها و نگاه تحلیلی خاص به تاریخ و آنچه در آینده واقع خواهد شد ، ترسیم کننده واقعیتی تلخ در آینده خاورمیانه می باشد . بدین مفهوم که با تکیه بر قرابت و نزدیکی نژادی با صهیونیزم و ترسیم سر نوشت مشترک با قوم یهود و اعتقاد به برتری قوم کرد حتی نسبت به قوم یهود نوعی نژاد پرستی پان کردیسم را دنبال می کند که ضمن نفی اصول ثابت و پایه دار نظام اجتماعی در سطح خاورمیانه ازجمله دین به طور عام ، اسلام به طور خاص و شیعه به طور اخص ، ملیت و غیرت ملی ، نفی نظام خانواده و ترویج نوعی بی بند وباری جنسی به نام دفاع از حقوق زن در صدد است با توجه به تحولات خاورمیانه به اهداف شیطانی خود تحت پوشش دفاع از مردم کرد دست یابد .
راستی نظام سلطه و در راس آن آمریکا ، به چه منظوری از چنین گروهکهایی حمایت و پشتیبانی می کند ؟ و چه ارتباطی با طرح خاورمیانه بزرگ و رویش اینگونه گروهکها وجود دارد ؟

آیا پژاک گروهی مستقل است؟

آیا پژاک گروهی است که دارای اندیشه ای مستقل است و خود برای خود تصمیم می گیرد و یا آنکه در گرایش های فکری، تصمیمات راهبردی، منابع مالی، برنامه ریزی و … گروهی است که به دیگران وابسته است؟در این یادداشت می کوشیم بدون پیش داوری و با استناد، استقلال یا عدم استقلال این گروه را مورد بررسی قرار دهیم.

١. بررسی وابستگی به پ. ک. ک:
پ. ک. ک. حزب کارگران کردستان ترکیه است. رهبر این گروه عبدالله اوجالان است که اکنون در زندانی در جزیره امرالی در نزدیکی استانبول به سر می برد. در این بخش به بررسی وابستگی یا عدم وابستگی پژاک. به پ. ک. ک. می پردازیم.

جمیل باییک از اعضای موسس «پ.ک.ک» که در حال حاضر یکی از رهبران سازمان پژاک است در مصاحبه ای در تاریخ نوامبر ۲۰۰۶ می گوید:” «پ.ک.ک» بنیانگذار و حامی پژاک است.”

احسان واریا» رئیس کمیته هماهنگی پژاک نیز قبلاً در «پ.ک.ک» مسئول منطقه بود. آکیف زاگرس که از می ۲۰۰۶ تا هنگام مرگ رهبر پژاک بود، از اعضای مهم «پ.ک.ک» بود. همچنین گلستان دوغان رئیس شاخه زنان پژاک موسوم به «اتحادیه زنان کردستان شرقی» (YjRK) نیز عضو «پ.ک.ک» بود. به علاوه، مجلس عمومی پژاک که در آن رهبران حزب گردهم می آیند، از اعضای «پ.ک.ک» تشکیل شده است.

گذشته از این شواهد, افرادی که به تازگی از گروه پژاک جدا شده اند از نفوذ بسیار بالای اندیشه های اوجالان در پژاک حکایت می کنند که کثرت تصاویر اوجالان در میان پایگاه های پژاک موید این مطلب است.

.۲ بررسی وابستگی به ایالات متحده آمریکا:
سایت خبری آمریکایی “نیوزمکس” در آگوست ۲۰۰۷ مصاحبه ای با آقای رحمان حاج احمدی (رئیس پژاک) انجام می دهد.

حاج احمدی که به واشنگتن سفر کرده بود در این مصاحبه می گوید: امیدوارم در دیدار با مقامات ‏ارشد دولت آمریکا درباره وضعیت جاری در ایران و کمک واشنگتن به حزب “پژاک” ‏گفت و گو و رایزنی کنم.وی در این مصاحبه ادامه می دهد: با کمک آمریکا اقوام کرد را در ‏شورشی که می تواند به کل ایران گسترش یابد هدایت می کنیم.
اینها سخنان رهبر پژاک بود، آیا براستی آمریکایی که دستان او به خون میلیون ها مسلمان بی گناه آلوده است لیاقت آن را دارد که رهبر پژاک که ادعای مبارزه با ظلم را دارد این گونه از او درخواست کمک کند؟

گروه پژاک دارای دو مشکل مهم در اساسنامه خود است:

۱٫ در اساسنامه حزب این عبارت آمده است: «آزادیخواهی جنسیتی
به باور گردانندگان اصلی حزب نباید هیچ محدودیتی بین دو جنس زن و مرد در این تشکیلات و در جامعه ایده آل آنها وجود داشته باشد.اگر کسی کوچکترین آشنایی با قرآن داشته باشد می داند که یکی از دستورات مهم قران ممنوعیت اختلاط زن و مرد و لزوم رعایت حجاب است.
گروه پژاک عملا به این دستور صریح اسلام بی اعتناست و از این روست که کردهای مسلمان معتقد (همانند گروه پیشمرگان کرد مسلمان) حاضر به همکاری با این گروه نمی شوند و پژاکی ها را غیرمسلمان می نامند.

۲٫ در اساسنامه حزب این عبارت آمده است: «کنفدرالیسم دمکراتیک خلق کرد
یکی از برنامه هایی که از سوی اسرائیل و آمریکا در منطقه خاورمیانه به شدت تبلیغ می شود قومیت گرایی است. پان ترکیسم (ترک گرایی), پان عربیسم, پان کردیسم, پان ترکمنیسم, پان بلوچیسم و …
یکی از مهمترین علل موفقیت و پیشرفت مسلمان در قرن های گذشته اتحاد آنها بوده است. برای مسلمانان قومیت اهمیتی نداشت آنچه مهم بود مسلمان بودن بود. کرد و فارس و ترک و لر و بلوچ و عرب و ترکمن و … همه و همه در منطقه خاورمیانه و قفقاز در کنار یکدیگر با اتحاد زندگی می کردند.
البته پیش از ظهور اسلام قومیت گرایی (ماد و پارت و پارس) در ایران وجود داشت اما پس از اسلام این مفاهیم برچیده شد و همه در زیر پرچم حکومت اسلامی (خلفای راشدین و …) با اتحاد زندگی می کردند.استعمار انگلیس پس از متلاشی کردن حکومت عثمانی کوشید تا با ایجاد تفرقه در میان مسلمانان آنان را از پیشرفت بازدارد و همواره آنها را به درگیری بین خود مشغول کند. مهمترین برنامه آنها ایجاد اختلاف قومی (کرد, فارس, عرب و …) و نیز اختلاف مذهبی (شافعی, حنفی, حنبلی, مالکی, شیعه و …) بود.انگلستان و پس از آن آمریکا کوشیدند تا با تحریک احساسات قومگرایانه اقوام مختلف در خاورمیانه و ایجاد درگیری همیشگی, مسلمانان را از تلاش برای ایجاد آرمانشهر و تمدن پرشکوه اسلامی بازدارند و همواره انان را تحت استعمار و استثمار خود قرار دهند.
براستی آیا اکنون گروه پژاک با تبلیغ کردگرایی دانسته یا نادانسته به خدمت استعمارگران درنیامده است؟

شهید شد یا به هلاکت رسید؟

گروه مجاهدین خلق (موسوم به منافقین) گروهی بود که برای کشته های خود از نام مقدس شهید استفاده می کرد تا به صورت غیرمستقیم در اذهان اعضای خود برحق بودن خود را تبلیغ کند.

اکنون نیز گروه پژاک افرادی را که از گروه پژاک در درگیری ها کشته می شوند شهید می نامد.از سوی دیگر سپاه پاسداران نیز به کشته های خود لقب مقدس شهید می دهد.بالاخره چه کسی شهید است؟
در این نوشتار به بررسی این مساله می پردازیم.

الف. در اندیشه قرآنی به کسی شهید گفته می شود که در راه تحقق حاکمیت الهی مبارزه کند و در این راه جان خود را تقدیم کند.اعضای پژاک در راه تحقق هدف پان کردیسم = کردگرایی ( قومیت گرایی از سوی اسرائیل در منطقه خاورمیانه تبلیغ می شود) با جمهوری اسلامی مبارزه می کنند. این درحالی است که در معارف دینی به شدت از قومیت گرایی نهی شده است.

ب. شهید کسی است که به دستورات الهی پایبند بوده باشد. اما اعضای پژاک هیچ اعتقادی به حجاب ندارند.
درحالی که اهمیت حجاب درحدی است که به فتوای همه عالمان سنی و شیعه اگر کسی منکر حجاب باشد مرتد است و مشمول عذاب الهی خواهد شد.
ج. بسیاری از روحانیان عالیرتبه اهل سنت کرد از جمله:
ماموستا محمد شیخ الاسلامی
ماموستا عبدالرحمان خدایی
ماموستا حسام الدین مجتهدی
که خود مفسر قرآن هستند جمهوری اسلامی را بر حق شمرده و مبارزه مسلحانه با آن را حرام می دانند.
با این وجود به کشته های پژاک می توان لقب مقدس شهید داد؟

سیاست های پژاک در جذب جوانان

یکی از اساسی ترین استراتژی های پژاک جذب جوانان است. از این رو سیاستگزاران این گروه برای جذب جوانان به ترفندهای مختلفی از جمله چند مورد ذیل توجه خاص دارند، لازم به یادآوری است که این سیاست ها پیش از این از سوی گروه مجاهدین خلق _(موسوم به منافقین) نیز عملی می شد که گرچه در سالهایی توانست جذابیت آفرین باشد اما پس از مدتی به دلیل افشای چهره واقعی آنها تمامی این سیاست ها به شکست انجامید:

۱٫ اختلاط دختر و پسر
جوان در سن ازدواج است از این رو وجود محیطی که در آن دختران و پسران بدون محدودیت باشند برای جوانانی که نسبت به ارزش های دینی و قومی خود بی اعتنا هستند جذابیت دارد. اما غافل از آنکه در این راه جان خود را از دست خواهد داد.مسئولان پژاک برای توجیه این اقدام خود که در مخالفت آشکار با آموزه های دین اسلام است عنوان می کنند که این امر به دلیل مخالفت آنها با تبعیض جنسیتی و دفاع از حقوق زنان است

۲-هیجان طلبی جوانان
یکی از ویژگی های هر جوانی هیجان طلبی است. نسل جوان ایران در زمان شاه هیجان خود را در مبارزه با شاه تخلیه می کرد و در زمان جنگ با عراق نیز جبهه ها محلی برای بروز این حس فطری جوانان ایران بود.اکنون پژاکیان با استفاده از این خصلت جوانان آنان را روانه میدان جنگ و درگیری می کنند.

۳٫ شخصیت طلبی جوانان
یکی دیگر از ویژگی های یک جوان شخصیت طلب بودن اوست. او انتظار دارد در نگاه دیگران دارای موقعیت باشد. پژاک با توجه به این مساله اقدام به ایجاد گروه های فرعی بسیاری در درون تشکیلات خود کرده است. بعضی از این گروه ها دو نفره اند اما عنوان هایی را که به آنها می دهند به گونه ای است که آنها به شدت احساس شخصیت کنند. به عنوان مثال به این دو نفر این عنوان های فریبنده را می دهند: یکی فرمانده گروه عملیاتی آپو یک (مثلا) و دیگری معاون گروه عملیاتی آپو یک است. این این عنوان ها برای جوانی که در سطح فکری مناسبی نباشد فریبنده است.

۴٫ آرمان گرایی جوانان
یک جوان به شدت آرمانگراست و در صورتی که احساس کند یک هدف حق است هرچند رسیدن به آن دارای عواقبی باشد حاضر است برای آن هدف تلاش کند.
کردستان بزرگ عنوانی است که از سوی پژاک به عنوان یک هدف معرفی می شود و در کنار آن بیان درد و رنج هایی که ملت کرد در طول تاریخ متحمل شده اند (شبیه آنچه صهیونیست ها برای تحریک احساسات یهودیان به کار می برند) در برانگیختن حس آرمانگرایی جوانان کرد

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *