به گزارش انجمن بی تاوان در بخش نخست این گزارش اشاره شد که پ.ک.ک در سال ۱۹۷۸ میلادی تحت تاثیر نفوذ اندیشههای سوسیالیستی موسوم به «چپ ترک» شکل گرفت. اوجالان همواره خود را به عنوان یک انقلابی سوسیالیست و دشمن آمریکا معرفی میکرد، اما نه اتحاد جماهیر شوروی و نه کشورهای اروپای شرقی به او و پ.ک.ک روی خوش نشان ندادند.
پس از اخراج اوجالان از سوریه در سال ۱۹۹۸ میلادی، آوارگی در روسیه و اروپا و دستگیری در کنیا و انتقال به زندان ایمرهآلی ترکیه، ورق برگشت و در اسناد کنگره پ.ک.ک و تفکرات این گروه، ردی از مبارزه با امپریالیسم برجای نماند و پ.ک.ک چندین بار تغییر اسم داده و مبارزه با امپریالیسم آمریکا را کنار نهاد تا مورد توجه واشنگتن قرار بگیرد.
تاسیس ۳ حزب برای جلب توجه بوش
در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از اشغال عراق توسط آمریکا، عثمان اوجالان از اعضای سابق شورای رهبری پ.ک.ک، گروهی از کادرهای وابسته به خود را تعیین کرد تا با آمریکاییها ارتباط برقرار کرده و از دولت جورج بوش پسر بخواهند که پ.ک.ک را نیز در تحولات عراق و منطقه شریک کند.
عثمان اوجالان و فرمانده نظامی پ.ک.ک به نام نظامالدین تاش، به منظور جلب توجه سازمان سیا و نمایندگان دولت بوش، در دل پ.ک.ک، سه نهاد اقماری جدید تاسیس کردند:
حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه (PYD)
حزب حیات آزاد (PJAK)
حزب راهکار دموکراتیک (PÇDK)
تیم اوجالان و تاش، از آمریکا خواست به آنها اجازه دهد تا این گروههای اقماری، به شکل فعال جدی و رسمی وارد صحنه شوند. اما دولت بوش، دست کم در بازی عراق، با شک و تردید با این ایده برخورد کرد و در آن مقطع، برای سوریه نیز هیچ برنامهای نداشت اما بیمیل نبود که در برابر ایران، نوع جدیدی از شرارت و خشونت را بیازماید.
ظرف مدتی کوتاه، با مخالفتهای سران احزاب قدرتمند اقلیم کردستان عراق به رهبری بارزانی و طالبانی،PÇDK ورشکست و منحل شد و حتی نتوانست یکی از کرسیهای پارلمان محلی اقلیم را به دست بیاورد.
PYD در آن مقطع در لاک آموزش و دفاع فرو رفت و پژاک نیز در مدتی کوتاه، به یکی از گروههای تروریستی شرور منطقه تبدیل شد که البته نتوانست کار خاصی پیش ببرد.
پس از مدتی کوتاه، عثمان اوجالان و تیم او که خود را مهیا کرده بودند تا پس از برخورداری از حمایتهای آمریکا، بر قدرت و ثروت خود بیافزایند، با بیاعتنایی واشنگتن و مخالفت داخل حزب روبرو شده و به ناچار از پ.ک.ک بریده و در یکی از شهرهای اقلیم کردستان، اقامت گزیدند.
با وجود ممنوعیت ازدواج، عثمان اوجالان و نظامالدین تاش، همراه با فرماندهان مشهور دیگری همچون ابوبکر و سرحد، هر کدام، یکی از دختران نوجوانان پ.ک.ک را با مقادیر قابل توجهی پول نقد با خود به همراه برده و ازدواج کرده و تشکیل خانواده دادند.
فاز بعدی نگرش آمریکا به پ.ک.ک
در آغاز دوران اقتدار باراک اوباما نیز، آمریکا نگرش خاصی به همکاری جدی با پ.ک.ک نداشت و بالعکس، این اروپاییها بودند که فاز نخست اولین گفتوگوهای صلح بین ترکیه و پ.ک.ک را کلید زدند.
بعدها، آمریکا از پایان درگیری و تنش استقبال کرده و به حمایت از این ایده روی آورد که سیاستمداران کُرد هوادار پ.ک.ک در ترکیه، به شکل قانونی فعالیت کرده و انرژی خود را بر مبارزات پارلمانی متمرکز کنند.
هم هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه و هم خود اوباما رئیس جمهور آمریکا، در سفر به ترکیه، با سیاستمداران کُرد نزدیک به پ.ک.ک نیز دیدار کردند اما بر این نکته تاکید کردند که آنان را به عنوان بخشی از سیاستمداران رسمی ترکیه میشناسند و نه نماینده یک طیف کُردی.
سوریه، اوباما و پ.ک.ک
سرآغاز بحران سوریه، فرصتی فراهم آورد تا پ.ک.ک پس از مدتی طولانی، یک بار دیگر، زمینه و فرصت جدیدی برای جلب توجه آمریکا پیدا کند. اما تیم اوباما، به این چهار دلیل، با پ.ک.ک به شکل کجدار و مریز رفتار کرد:
۱٫پ.ک.ک جرات نداشت به شکل مستقیم علیه بشار اسد جبهه گشوده و وارد جنگ شود و به مخالفین او بپیوندد.
۲٫حفظ رابطه پویا و مستمر با آنکارا برای دولت اوباما مهمتر از همکاری جدی با پ.ک.ک بود.
۳٫مشاورین حقوقی و سیاسی اوباما، با تاکید بر ابعاد فعالیتهای تروریستی مخوف پ.ک.ک در منطقه و نقش این گروه در جرایم سازمان یافته و قاچاق مواد مخدر در اروپا و بالکان، اوباما را به احتیاط فرا خوانده و او را از برقراری ارتباط جدی و مستقیم با سران پ.ک.ک برحذر میداشتند.
۴٫واشنگتن نه تنها در ماجرای عراق، بلکه در پرونده سوریه نیز ترجیح میداد با دو حزب قدیمی اقلیم کردستان عراق یعنی طالبانی و بارزانی کار کرده و نهادهای اقماری آنان را در شمال سوریه تقویت کند.
برث مک گورک از چهرههای سیاسی – امنیتی مهم تیم اوباما که بعدها با ترامپ نیز کار کرد، در سفر به مناطق کردنشین شمال سوریه، نهادهای اقماری پ.ک.ک را تشویق میکرد تا از اوجالان و سران این گروه در کوهستان قندیل فاصله بگیرند. اما PYD چنین ارادهای از خود نشان نداد و در یک بیان کلی میتوان گفت، دولت اوباما ترجیح داد در رفتار با پ.ک.ک و نهادهای اقماری آن، همواره به شکل محتاطانه برخورد کند.
وقتی که مرد شماره دو پ.ک.ک از آمریکا کمک خواست
حرص و طمع پ.ک.ک برای به قدرت رسیدن در مناطق کردنشین سوریه، موجب آن شد که اهمیت صلح با ترکیه کنار نهاده شده و جنگ با ترکیه به مناطق کردنشین سوریه کشیده شود.
این خطای راهبردی سران پ.ک.ک موجب آن شد که دهها سیاستمدار فعال و توانمند کُرد در داخل ترکیه به زندان بیفتند، مذاکرات صلح به تمامی متوقف شود، حملات تروریستی پ.ک.ک در داخل ترکیه ادامه پیدا کرده و متقابلاً حملات هوایی ترکیه به مواضع آنها در اقلیم کردستان عراق ادامه پیدا کند و بخشهای مهمی از مناطق کردنشین شمال سوریه نیز به اشغال ترکیه درآید.
در چنین شرایطی بود که جمیل بایک با کد سازمانی جمعه که از او به عنوان مرد شماره ۲ پ.ک.ک نام برده میشود، از آمریکا کمک خواسته و از واشنگتن خواست که برای مدیریت مذاکرات صلح بین پ.ک.ک و آنکارا به میدان بیاید.
تیم ترامپ نه تنها خواسته جمیل بایک را نپذیرفت، بلکه در جریان حملات ترکیه به شمال سوریه نیز، برای حفظ کردها و مهار ترکیه اقدام خاصی انجام نداده و خود ترامپ تنها به نوشتن چند توییت، اکتفا کرد.
البته تیم ترامپ نیز، به تمامی به پ.ک.ک بیاعتنایی نکرد و به سیاست کجدار و مریز دوران اوباما ادامه داد و به منظور تامین رضایت آنکارا، برای سر سه چهره مهم پ.ک.ک یعنی جمیل بایک، دوران کالکان و مصطفی کاراسو، جایزه ۱۲ میلیون دلاری تعیین کرد!
تناقض و تفاوت در سیاست اوباما و ترامپ
بین سیاست دو رئیس جمهور آمریکا در قبال پ.ک.ک، دو تفاوت و تناقض مهم دیده میشود: نخست این که کمک تسلیحاتی آمریکا به نهادهای اقماری پ.ک.ک در شمال سوریه به شکل جدی افزایش یافته و ترامپ به شکل مستقیم به صورت تلفنی با مظلوم کوبانی صحبت کرده و او را ژنرال خواند. دوم این که مدیریت این پرونده، بیشتر تحت تاثیر خواستهها و توصیههای تیمهای جاسوسی و اطلاعاتی سازمان سیا و پنتاگون است تا خود وزارت امور خارجه.
رویدادهای چند سال اخیر نشان داده که با وجود بلاتکلیفی تیم دونالد ترامپ در پرونده سوریه، پکک همچنان ترجیح میدهد پیروزی از آنِ جمهوریخواهان باشد تا به بخشی از اهداف منطقهای خود، دست پیدا کند. در نتیجه، زوال قدرت ترامپ و پایان دوران مسئولیت او، میتواند تا حد زیادی برای پ.ک.ک نگران کننده باشد. چرا که در صورت بر سر کارآمدن یک رئیس جمهور دموکرات در کاخ سفید، بسیار بعید و دور از ذهن است که کسی در واشنگتن، فرمانده شبه نظامیان تحت امر پ.ک.ک را ژنرال بنامد.