۲ آذر ۱۴۰۳

کُردهای ایران از گروهک های تروریستی کُردی دل خوشی ندارند

  • ۲۶ آذر ۱۴۰۰
  • ۱۰۲۶ بازدید
  • ۰

گروهک های ضد انقلاب و در رأس آن ها سران خودفروخته اشان، هیچ گاه سعادت و خوشبختی مردم کردستان را در ذهن و قلب خود دنبال نمی کردند و بیشتر از هر چیزی به دنبال تأمین منابع مالی و فراهم نمون اسباب رفاهی خود و خانواده شان بودند.

به گزارش انجمن بی تاوان، گروهک های سیاسی فعال در کردستان که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به خان ها و فئودال های سرمایه دار وابسته و متکی بودند، بعد از پیروزی انقلاب به یک باره تغییر جهت دادند و این بار به بهانه دفاع از خلق کُرد سعی نمودند خود را متکی و وابسته به مردم کُرد معرفی نمایند.

گروهک ضد انقلاب کومله یکی از گروه های سیاسی بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت خود را در کردستان آغاز کرد. این گروهک ابتدا ایدئولوژی مائوئیسم را برگزید و بعد از مدتی با تغییر عقیده به مارکسیسم لنینیسم نام سازمان زحمتکشان کردستان ایران که به اختصار کومله نامیده می شد را برای خود برگزید.

این گروهک برای به دست آوردن پایگاه اجتماعی در بین مردم مسلمان کردستان، علاوه بر مخفی کردن عقاید خود، شیخ عزالدین حسینی امام جمع مهاباد را نیز به عنوان رهبر ملی ـ مذهبی خود معرفی کرد، تا به این روش بتواند تعدادی از جوانان کردستانی را بفریبد و آن ها را به عضویت سازمان تروریستی خود درآورد.

سران گروهک دموکرات نیز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی روابط بسیار نزدیکی با سران حزب بعث عراق داشتند؛ به طوریکه ماه نامه این گروهک با اجازه حزب بعث در کشور عراق منتشر می شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، عبدالرحمان قاسملو که سابقه فعالیت در وزارت برنامه و بودجه عراق را نیز در پرونده خود داشت، به همراه تعدادی از افراد کادر این حزب به ایران آمدند تا با سوءاستفاده از فضای باز سیاسی ایجاد شده، حزب دموکرات را دوباره ساماندهی کنند و تشکیلات خود را در کردستان دوباره سامان دهند.

گروهک ضد انقلاب دموکرات با شعار دموکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان، به مراکز نظامی حمله و با غارت سلاح و تجهیزات پادگان ها و مراکز ژاندارمری، نیروهای خود را مجهز کرد و به این ترتیب آغازگر جنگی شدند که به تضعیف نیروهای نظامی ایران در سال های اولیه انقلاب انجامید.

سران گروهک دموکرات بر خلاف شعارهای استقلال طلبانه اشان، روابط سیاسی نزدیک خود را با رژیم بعث عراق همچنان حفظ کردند و با دامن زدن به بحران و جنگ در مناطق کردنشین و مشغول نمودن تعداد زیادی از نیروهای نظامی ایران به خود، خدمت بزرگی را حزب بعث عراق و در رأس آن صدام خونخوار کرد.

گروهک خبات یکی دیگر از گروهک های ضد انقلاب بود که توسط شیخ جلال حسینی برادر شیخ عزالدین حسینی تأسیس شد. شیخ جلال حسینی که ابتدا مسئولیت کمیته انقلاب شهرستان بانه را بر عهده داشت، بعد از عدم ملاقات داریوش فروهر با او، سر ناسازگاری با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را در پیش گرفت و با در اختیار داشتن مقدار قابل توجهی سلاح و مهمات به بیرون از شهر بانه گریخت و سازمان خبات ملی و اسلامی کردستان را تأسیس کرد.

شیخ جلال حسینی در ابتدا به تبعیت از برادرش(شیخ عزالدین حسینی) با گروهک ضد انقلاب کومله همکاری می کرد ولی بعد از مدتی به عقاید و رفتار این گروهک معترض شد. محدوده فعالیت این گروهک از نوار مرزی بانه و شرق سردشت فراتر نرفت و عمده فعالیت آن ها جمع آوری اطلاعات و هم چنین تحویل اسرای ایرانی به سران رژیم بعث عراق بود، تا شاید به این طریق بتواند چند صباحی بیشتر عمر کند.

شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) و برادرش مجید زین الدین در ۲۷ آبان ماه سال ۱۳۶۳ در برخورد با یکی از مهم ترین کمین های گروهک خبات در جاده بانه ـ سردشت به شهادت رسیدند.

گروهک رزگاری یکی دیگر از گروهک های ضد انقلاب بود که فلسفه تأسیس آن، ایجاد تفرقه و نفاق بین مرد کردستان بود. استکبار جهانی خوب می دانست که نمی تواند همه مردم کردستان را با شعارهای خلقی و دفاع از حق مردم کرد بفریبد، به همین دلیل با حمایت از گروهک رزگاری که برای ایجاد اختلافات مذهبی میان مردم کردستان تأسیس شده بود، نقش خود را ایفا نمود.

این گروهک که تمام امکانات مالی و تسلیحاتی خود را از رژیم بعث عراق دریافت می کرد، در چندین نوبت مورد حمله گروهک کومله قرار گرفت و تعداد زیادی از اعضای خود را از دست داد و در نهایت نیز سران این گروهک به خارج از کشور گریختند و تعدادی نیز به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند و در نهایت این گروهک به طور کامل از هم متلاشی شد.

گروهک ضد انقلاب چریک های فدایی خلق یکی دیگر از گروهک های فعال در منطقه کردستان بود. البته اعضای این گروهک به هیچ وجه با زبان کردی آشنایی نداشتند و بیشتر از شهرهای شمالی، تهران و استان فارس به کردستان آمده بودند تا با سوءاستفاده از میهمان نوازی و صفای باطن مردم کردستان به اهداف پلید خود جامه عمل بپوشانند.

اعضای این گروهک که همگی از طبقه مرفه و بی درد جامعه بودند، با شعارهای پوشالی نان، مسکن، آزادی و هم چنین آزادی و رهایی برای خلق کرد، به کردستان آمدند و با تعدادی از افراد بدنام و منفور کردستان متحد شدند، ولی چون مورد استقبال مردم کردستان قرار نگرفتند، خیلی زود تغییر رویه دادند و این بار به روی مردم کردستان آتش گشودند و بسیاری از جوانان این مرز و بوم را به شهادت رساندند.

گروهک های ضد انقلاب و در رأس آن ها سران خودفروخته اشان، هیچ گاه سعادت و خوشبختی مردم کردستان را در ذهن و قلب خود دنبال نمی کردند و بیشتر از هر چیزی به دنبال تأمین منابع مالی و فراهم نمون اسباب رفاهی خود و خانواده اشان بودند.

گروهک های ضد انقلاب که با تبلیغات گسترده در پی بد نام کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی بودند، در ابتدای امر در پیشبرد اهداف خود که همان جذب جوانان کردستانی و دور کردن آنان از دامان انقلاب اسلامی بود، تا حدودی موفق عمل کردند، ولی بعد از مدتی تعداد بیشماری از همین جوانان که روزگاری سودای پیوستن به همین گروهک ها را در سر داشتند، زمانی که از نزدیک با مرام و منش گروهک های ضد انقلاب آشنا شدند، خیلی زود پشیمان شدند و یک بار دیگر به آغوش میهن اسلامی امان بازگشتند.

چه بسیار فرمانده گردان هایی که سابقه عضویت در گروهک های ضد انقلاب را داشتند. جوانان برومندی که از زمان حکومت پهلوی آرزوی تأسیس و فعالیت در یک حکومت اسلامی را داشتند، ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در دام تبلیغات پوچ گروهک های ضد انقلاب گرفتار شدند و به عضویت آن ها درآمدند، ولی خیلی زود توبه کردند و به دامان انقلاب بازگشتند و در این راه نیز از بذل جان دریغ نکردند.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *