۲۸ آبان ۱۴۰۳

پ.ک.ک؛ کابوسی ناتمام برای کُردها!

  • ۵ آذر ۱۴۰۲
  • ۱۳۳ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان : کردهای ترکیه، شاید هرگز قیام‌های کردها را از یاد نمی برند. مانند: ئاگری داغ (۱۹۲۶-۱۹۳۴)، (شیخ سعید پیران (۱۹۲۵)، آرارات (۱۹۳۰)، درسیم (۱۹۳۷) و دیاربکر (۱۹۳۴) و… قیام‌هایی که با خون شسته شدند و با منتهای خشونت، مهار.گرچه بررسی سبب و علت آنان هم در حوصله‌ی این مقال نمی‌گنجد. اما مورخان معتقدند که در دکترین جمهوری‌خواهی، نوعی ناسیونالیسم شدید افراطی نهفته بود و این تناقضات در دولت‌مردان ترک تا ۷۶ سال بعد هم‌چنان ادامه یافته است و کم‌کم در راه تمرین دمکراسی سعی در باور هویت قوم‌های دیگر ترکیه دارد که قدرت واقعی جامعه‌اش، گوناگونی زبان و نژاد و موسیقی و قوم و هویت جداگانه آنان است و نمی‌شود که با قدرت سیاسی و شورای امنیت ملی و فرماندهان نظامی ۷۶ سال از پرونده‌های محرمانه نگه‌داری و پاس‌داری کرد تا مبادا به هویت غیرترک، کسی لب بگشاید.

تعصب شدید و افراطی سیاست حکومت و شاید عدم مدارای کردها، مانع آرامش و زیست مسالمت‌آمیز کردهای ترکیه با دیگر بخش‌های این کشور شد و البته مورخان هرگز از خطاهای سیاسی حکومت‌های ترک و حتی نسل‌کشی آنان هم چشم به غفلت نخواهند بست.به عنوان آوردن یک شاهد تاریخی می توان گفت که در ژانویه ۱۹۶۷ حکومت سلیمان دمیرل، زبان کردی را ممنوع و انتشار حتی یک برگ نظم و نثر به این زبان را جرم تلقی کرد و حتی بعضی از روزنامه‌های وابسته به حکومت هر انتشار اثر هنری را توسط کردها، «زوزه‌های کردهای سرخ» توصیف کرد و آن هنگامی بود که کردهای ایران رادیو کردی و روزنامه‌ی کردستان انتشار می‌دادند و ارکستر رادیو کردی با هنرمندان مختلف برنامه اجرا می‌کرد. کردهای ایران و عراق، به زبان خود مجموعه‌ی نظم و نثر را منتشر می‌کردند و یا با این زبان با حکومت مرکزی خود مکاتبه داشتند. دمیرل حتی مقالات تحریک‌آمیز را اقدامی ضدتمامیت ارضی کشور و یا علیه امنیت ملی خواند و ۳ اوت ۱۹۶۷ تظاهرات عظیم مردم کردستان در سلیوان ۱۰ هزار نفر و دیاربکر ۲۵ هزار نفر برای دفاع از هویت فرهنگی خود، شکل گرفت.

حکومت ترکیه، جرات ابراز اعتراض مسالمت آمیز در این بخش از کشور خود را به فال نیک نگرفت که شاید تمرین دمکراسی مردمان جامعه باشد و جزو الفبای جمهوریت است و بهتر است به اصطلاح و روی‌کردی نو بپردازد، بلکه با مشت آهنین و زندان و گلوله و ترور به این بخش از مردمان ترکیه، پاسخ گفت و نسل جوان آن روز کردستان ترکیه، امروز شاید از میانسالی گذشته‌اند اما از یادها نرفته اند. هر حرکتی حتی اجرای یک شب شعر ساده رنگ و بوی امنیتی داشت و هرگز هم هویت فرهنگی و سیاسی کردها به رسمیت شناخته نشد و کردها هم در حکومت مرکزی مشارکتی نداشتند. حتی اگر در کردستان عراق، یک ناآرامی رخ می‌داد به این بهانه صدها کرد روشن‌فکر و فعال فرهنگی و اجتماعی کردستان ترکیه را محاکمه و متهم به جاسوسی برای بیگانه و… می کردند و سیاست حکومت مرکزی در انکارا جز خشونت، ذره‌ای تعدیل نشد. توهم جدایی‌طلبی باقی ماند، و حکومت‌ ترک را می‌آزرد اما سند مکتوبی برای اثبات ندارد که اکثریت مردمان جامعه کرد ترکیه خواهان چنین امری باشند. گرچه در بین بعضی از گروه‌ها شاید چنین رویکرد رویایی وجود داشته و دارد، اما آیا نسل جوان و تفکر غالب بر جامعه چنین است؟ در بررسی اسناد تاریخی، شاید گاهی تعدادی از فعالین فرهنگی و اجتماعی دست‌خوش احساسات می‌شدند و طرح رویایی کردستان بزرگ را در سر می‌پروراندند اما حکومت به‌جای گفتگو و رفع نقیصه‌ی فرهنگی، آنان را جدایی‌طلب و… می‌خواند که امروزه‌روز در اسناد مشخص می‌شود زمینه‌ی عملی نداشتند. و آن گروه هایی که به بهانه‌ی آزادی‌بخشی، رویکرد مسلحانه در پی گرفتند در میان جامعه چندان قوام نگرفتند و مردمان جامعه پیشرفته‌تر از این گروه ها بودند.

البته این اعتقاد هم وجود دارد که اوجالان در میان پیروان‌اش مشهور به نام سَروک آپو (Serok Apo)– از روز اول طبق خواسته سازمان اطلاعاتی ژاندارمری ترکیه کار را شروع کرده و بعدها از اعضای آرگنکون شده. Ergenekon هم مجموعه ای از کمالیست گراهای افراطی در ترکیه هستند که اکثرا هم جزو نیروهای امنیتی – نظامی.. حالا در ریشه لغوی هم اسم یک جای افسانه ای است در کوه های آلتا با نماد گرگ خاکستری و البته منشا تروریسم در ترکیه… اکثر اعضای ان را ژنرال های بازنشسته و نظامی های ارتش ترکیه هستند و دولت سایه نامیده شده اند… این سازمان مسئول جنگ ۳۰ ساله پ ک ک در داخل ترکیه است. بعدها ژنرال اردل جیملر در نیروی دریایی اولین کسی بود که درباره ان علنا حرف زد و حتی گفت CIA در دوران تشکیل کمونیسم از ان حمایت کرده. روزنامه صباح ترکیه هم بر اساس اسناد ۴۰۰۰ صفحه ای افشا کرد که اوجالان عضو ان بوده.

سال ۱۹۷۸ که پ ک ک را تاسیس کرد مانیفست ان راه انقلاب کردستان بود و به زبان ترکی هم نوشته بود که خواستار استقلال کردهای ترکیه است… بماند که ۴۰۰۰ روستا را ویران کرد و هزاران نفر را ترور . وقتی رفت زندان ورق برگشت و از تمامیت ارضی ترکیه دفاع کرد و آتاتورک را ستود و موضوع بی ربط کنفدرالیسم دمکراتیک را مطرح کرد و …بعدها عثمان اوجالان، برادر عبدالله هم گفت : پ ک ک و همه شاخه هایش هیچ اعتقادی به آشتی و دمکراسی نداشته و ندارند او هم معتقد است که اوجالان ارگنکونی است و ارگنکون هم اجازه برقراری صلح را نخواهد داد…

یک سال پیش از ۱۹۸۴ که پ ک ک به عنوان سازمانی چریکی شناخته شود، به طور مسلحانه علیه دولت ترکیه اقدام کرد. در آن زمان نگاه مقامهای نظامی و شخصی آنکارا این بود که پدیده ای خارجی است که در بقاع لبنان، سوریه، عراق و ارمنستان پایگاه دارد و تورگوت اوزال –رییس جمهور وقت ترکیه- آن را لانه فساد و ترور نامید. رهبران سوریه از سالها پیش، تسیهلاتی برای پ ک ک فراهم کرده و با تروریست های سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) در ایام یاسر عرفات، این گروه ها رابطه یافتند و اعضایش در اردوگاه های فلسطینی، دوره نظامی و آموزشی طی می کردند و بعدها در ارمنستان هم پایگاه داشتند و دارند.. اختلافهای سوریه و ترکیه هر چند از سال ۱۹۳۹ و به خاطر آب فرات بود، اما دمشق به منظور فشار علیه آنکارا، با کارت پ ک ک بازی می کرد و در رسانه ها برای عوامفریبی اعلام می شد که «مبارزه پ ک ک برای خودمختاری کردستان و حقوق فرهنگی و سیاسی کردها در ترکیه است و…» پ ک ک برگ برنده ای شد که هرگز سوریه از آن چشم برنداشت؛ هم بر همسایه اش فشار می آورد و هم از مشکل کردهای خود و مسایل امنیتی مرتبط با آنان رها می شد. سوریه از ارمنی ها و پ ک ک، علیه ترکیه حمایت کرد. دولت دمشق به منظور فشار بر آنکارا با کارت پ ک ک بازی می کرد و در رسانه هایش اعلام می شد که “مبارزه پ ک ک برای خودمختاری کردستان و حقوق فرهنگی و سیاسی کردها در ترکیه است “. پ ک ک برگ برنده ای شد که هرگز سوریه از آن چشم بر نداشت، برگه ای که با آن هم بر همسایه اش فشار می آورد و هم از مشکل کردهای خود و مسائل امنیتی مرتبط با آنان رها می شد. هزاران کرد سوریه با اعمال فشار استخبارات سوریه و نیروی پ ک ک به جبهه های این حزب اعزام شدند تا بجنگند و در یک سال بیش از یازده هزار جوان کرد سوری در صفوف حزب موهومِ اوجالان کشته شدند. گرچه اوجالان حمایت سوریه از پ ک ک را استراتژی می‌نامید اما این پیمان تاکتیکی جز ویرانی و خون‌ریزی برای کردها در آن ایام ثمره‌ای نداشت و شمار تلفات مردم از اوت ۱۹۸۴ تا پاییز ۱۹۹۰ را ۲۰۰۰ نفر می‌دانند. سازمان امنیت ترکیه و ارتش این کشور نمی‌خواست که به هیچ وجه راه مسالمت‌آمیزی را برگزیند و اوجالان هم قایل به هیچ نرمشی نبود و مردم هم در این میان بازیچه‌ی سیاست خشونت.

حمید درویش رهبر دمکرات کردهای سوریه، اوجالان را به این قضیه متهم می‌کند که «یک نسل جوان کرد را گوشت دم توپ کرد»، شاید همان نظریه‌ی کارشناسان را تکرار می‌کند که با هم‌کاری سازمان امنیت سوریه، هم کردستان سوریه را آرام کرد و هم جوانان جذب‌شده به یک آرمان موهوم و تخیل غیرواقعی را برای جنگ مسلحانه به داخل ترکیه کشانید. به این صورت مشکل کردهای سوریه – به زعم حکومت – هم حل شود. از ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۹، ده‌ها مدرسه به وسیله‌ی پ‌ک‌ک در کردستان منهدم شد. حکومت هم در مقابله، سیاست تحلیل را در پی گرفت و هر خانواده متهم به هم‌کاری به پ‌ک‌ک را اعدام کرد. مدتی اوجالان سیاست تخریب خود را متوقف کرد اما حکومت هم‌چنان وی را تروریسیت نامید که «صدها روستا و منطقه را به آتش کشیده و جز ویرانی و بربریت، ارمغانی برای ترکیه نداشته است»؛ اما سیاست آبادانی حکومت هم هیچ استراتژی معینی نداشت و کردها باوری به نرمش حکومت و تعدیل سیاست سرکوب آن نداشتند. و در ۱۱ استان کردنشین حکومت نظامی برقرار بود و انگار که آنکارا اطمینان داشت که ترور را باید با ترور پاسخ دهد و این درست مصادف با ایامی است که در ایران، حکومت سیاست پذیرش امان‌نامه‌های معارضین کرد مسلح را در پیش گرفته است و کردهای مسلحی که از ۱۹۷۹ به احزاب کردی منطقه پیوسته بودند و پس از مدتی به ایران باز می‌گشتند با دریافت امان‌نامه و به-زمین-گذاشتن اسلحه، به سیر زندگی عادی خود باز می‌گشتند و آگاهان سیاسی آن را سیاست تواب‌سازی ننامیدند بل‌که آن را سیاستی در جهت حفظ آرامش منطقه توصیف کردند.

در دهه ۹۰، ترکیه از سوریه خواست که دست از حمایت از تروریست های پ ک ک بردارد و نیز زمینۀ صلح فلسطین و اسراییل را فراهم کند. هر چند رویارویی، ۳۰۰۰۰ تن کشته و قربانی را به همراه داشت، اما سوریه همچنان از حمایت پ ک ک دست برنداشت و در سال ۹۶ بود که طاقت و صبوری ترکیه تمام شد و از سوریه خواست که اوجالان را اخراج کند.

و البته زمانی هم که – با پادرمیانی مام جلال طالبانی – اوزال می خواست با اوجالان گفتگو کند ارتش ترکیه با سم زمینه مرگ او را فراهم کردند.سرانجام در سال ۱۹۹۶ طاقت و صبوری ترکیه تمام شد و از سوریه خواست اوجالان را را اخراج کند. در هفدهم مارس ۱۹۹۸ (۲۶ اسفند ۱۳۷۷) اوجالان به چنگ سازمان استخبارات ملی (میت) ترکیه افتاد و کردها واکنشهایی داشتند.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *