انجمن بی تاوان: از عمده ترفندها و تاکتیکهای پژاک که از مادر خود (پکک) یاد گرفته، نشان دادن هر اتفاق و رویدادی بر مبنای تعریف ملیگرایی و اولویت دادن ملتی بر دیگر ملتها و اقوام آنهم با پوشش اینکه به ملت مذکور ظلم شده است و … .
با مرور کوتاه به ادبیات نوشتاری پژاک طی سالها گذشته در رسانهها، به وضوح این موضوع برایمان آشکار خواهد شد که این فرقه با چه ادبیاتی درصدد شوراندن کُردها علیه دیگر اقوام ایرانی بوده است. هرچند پژاک خود ر ا حامی آذریها، عربها و … معرفی میکند؛ اما آنچه واقعیت دارد؛ برعکس این موضوع است و درصدد آنست تا با این روش و بنام کُردها، ضربه ای مهلک به آنها وارد کند و بعد هم خود شاهد و ناظر جنگ میان آنها باشد.
پژاک سالها این روش را پیش گرفت اما نتیجه ای نگرفت و حتی سبب شد که ایرانیان بهتر و بیشتر ماهیت فرقه ای و ضدایرانی آن را بشناسند. اقوام ایرانی طی این سالها متوجه شدند آنچه پژاک میگوید و عمل میکند؛ چیزی جز نابودی اقوام ایرانی و شعلهورکردن آتش نفاق و دورویی در میان آنها نیست. لذا با تمام وجود در مقابل آن قد علم کردند و اجازه نفوذ یک فرقهی کمونیستی را به میان خود ندادند.
با شکست این ترفند؛ حال پژاک روش دیگری را در پیش گرفته است. این فرقهها قبلاً هراتفاقی که رخ میداد و یا کسی به هردلیلی کشته میشود؛ آنرا به قومیت وی ربط میداد و اظهار میکرد این سیاست ضد کُردی حکومت مرکزی است. حالا هم با بینتیجه بودن این ترفند و شکست آن در دنیای مجازی و رسانه ای؛ به تاکتیک جدیدی بنام مذهبگرایی پناه برده است. حال هرکسی با هرجرم و اتهامی که بازداشت و یا محکوم به حبس میشود؛ بلافاصله پژاک خود را حامی وی نشان میدهد و از خشم و خشونت حکومت در مقابل اهل سنت میگوید و مینویسد. هیچ تفاوتی ندارد کی، کجا و با چه اتهامی بازداشت شود؛ پژاک از بازداشت افراد سنی مذهب سخن به میان میآورد و مثلاً میخواهد با این روش خود را حامی اهل سنت در ایران نشان دهد. اما این سیاهبازیها هم بینتیجه است، چراکه برای یک کودک ایرانی هم پوشیده نیست که پژاک یک فرقه سکولاریست است و نه تنها حامی مذاهب و ادیان نیست؛ بلکه کاملاً ضد آنهاست.
پس از همین حالا میتون شکست این سناریو را هم شاهد بود. پژاک که خود فرقه ای بر مبنای مارکسیست ـ لنینیستی تأسیس شده و معتقد است تمامی ادیان و مذاهب، جز مشتی خرافات و فریب مردم، هیچ ارزش دیگری ندارند و به عبارت دیگر ادیان و مذاهب را افیون ملتها میپندارد؛ چطور خود را حامی سلفیهای تندرو و اهل سنت میشمارد؟
گفتنی است برای پژاک هیچ فرقی ندارد چه گروهی با چه منطق و راهکاری، مشغول به انجام چه کاری است، تنها چیز مهم برای پژاک اینست که گروه مذکور تا چه حد در جبهه اپوزسیون قرار دارد و تا چه اندازه در راستای اهداف فرقه ای آن فعالیت میکند؟ برای نمونه سلفیها و پژاک، تنها یک وجه مشترک دارند و آنهم ضدیت با حکومت ایران است. اما در حالت عادی، کشتن پژاکیها برای سلفیها، امر و وظیفه شرعی است و به مثابه جهاد قلمداد میشود، چراکه آنها ضد ادیان و مذاهب هستند. جالب اینکه با فرارسیدن اعیاد و مراسمهای دینی و مذهبی ایرانیان، این فرقه هم دست به قلم میشود و خود را بخشی از این مراسمها معرفی میکند تا مثلاً مردم را گول بزند و جسم گرگی خود را زیر پشم گوسفند مخفی نگه دارد.