۲ آذر ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • مصاحبه
  • >
  • وضعیت حاکم بر پ.ک.ک و پژاک از زبان اعضای جدا شده

وضعیت حاکم بر پ.ک.ک و پژاک از زبان اعضای جدا شده

  • ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
  • ۵۹۲ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان : وضعیت حاکم بر گروه تروریستی پ.ک.ک و پژاک از زبان اعضای جدا شده این سازمان جنایتکار به شرح ذیل می باشد.

اسم من سلیم وکد سازمانی ام (معصوم)است در سال ۱۹۷۲در وان متولد شدام تحصیلاتم ابتدایی و عضو یک خانواده هشت نفره هستم ودر سال ۱۹۹۸به پ ک ک ملحق شدم.
در گروهک پ ک ک امار دقیقی از زنده ویا کشته شدن کادرها در دست نیست و کسانی که کشته می شوند برای مدیریت و فرماندهان پ ک ک اهمیتی ندارد بلکه تنها بر روی کشته شدگان به زندگی شخصی و امپراطوریشان اهمیت می دهند و فرماندهان در شمال عراق در غارهای زیرزمینی در امن هستند وهرسال به بهانه های گوماگون کادرها را دسته دسته به خاک ترکیه می فرستند که همگی بعد از مدتی کوتاه کشته می شوند چرا مرادقرییلان ،جمیل بایک ،دوران کالکان ،باهوز اردال ؛امد ملازگرد و باور درسم ….به خاک ترکیه پانمی گذارندو چرا بچه های کردها را به کشتن می دهند ؟حال اینکه خودشان در شمال عراق از همه امکانات استفاده می کنند اما دیگر کادرها نان ندارند بخورند ؟ و از اینکه برگشتم خیلی ممنون هستم.
در داخل گروهک پ ک ک بحث هایی همچون دیگر نمی توانیم با دولت ترکیه بجنگیم و دیگر زمان جنگ چریکی سپهری شده زیاد به گوش می رسد و عده ای هم می گویند که این مسئله باید با سیاست حل شود و بیشتر کادرها بی باور شده اند ودیگر خسته شده اند وعده ای فرار می کنند وخودشان را نجات می دهند
ما در سخترین شرایط زندگی می کردیم و حتی یک لباس تمیز و مرتب هم نداشتیم واز لباس یدک خبری نیست و اکثر زمانها ما از گرسنگی با علف های کوهی تغذیه می کردیم و اما مدیریت با بهترین غذاها زندگی شان را می گذراندند
ماهها حمام نمی کردیم وبه ما فرصت نمی دادند وهمیشه یا پست نگهبانی بودیم و یا مشغول کندن غارها بدیم و چندین نفر نیز در غارها کشته و زخمی شدند.
سیاست گروهک پ ک ک برای تازه جذبیها بیشتر بر انسانهای بی سواد ارجحیت دارد وسعی می کنند افراد تحصیل کرده نباشند ودر بیشتر مواقع هم افراد خام را جذب می کنند که بیشتر شان زیر ۱۴سال بودند واین افراد بیشتر تحت نظارت دوران کالکان بودند وبه انها اموزش ایدئولوژیک می دادند و بعدها شنیدمکه انها را برای عملیاتهای فدایی اماده می کنند و بهشهرها می فرستادند
در گروهک پ ک ک کسانی که زخمهای سنگین و یا اینکه دیگر نمی توانند راه بروند با بهانه ای گوناگون انها می کشتند مثلا در سال ۱۹۹۲میلادی در منطقه هفت نین زمانی که با بارزانیها به منطقه حمله کرد تحت فرماندهی جمیل بایک چندین افراد زخمی توسط گروه کشته شدند وبعدها جمیل بایک در کنگره مسئولیت ان را پذیرفت و با خود انتقادی سطحی از ان گذشت وکسی هم اعتراض نکرد
و هر فرمانده برای خودش یک گروه درست کرده است وگروه از کسانی تشکیل می شود که افراد تابع فرمانده باشند دوران کالکان افراد ترک زبان و افرادی که بیشتر گرایشهای سوسیالیستی دارند را در اطراف خود جمع کرده است
مراد قره یلان هم افرادی که گرایش ملی گرایی دارند را در اطراف خود جمع کرده است ومانند مافیا حرکت می کنند وکسی جرات ندارند به انها چیزی بگویند.
و فرمانده هان بطور مستقیم در عملیاتها شرکت نمی کنند بلکه با کسانی که مخالفت دارند انها را به صف اول عملیاتها می فرستند مثلا:جمیل بایک از کادری بنام حسین (در گروه بنام آپه حس)شناخته می شد با اینکه دیگر قدرت جسمانی کافی نداشت اورا به عمق خاک ترکیه فرستادند و در نتیجه بمب دست ساز گروه کشته شد و بعدا پ ک ک او را بعنوان قهرمان یاد کرد از یک طرف کادرها را مجبورا به خاک ترکیه می فرستند ومی کشند وبعدا هم بعنوان قهرمان یاد می کنند.
در پ ک ک چیزی به عنوان ایمان و باوری به خدا وجود ندارد.
منرا غافلگیر کردند و با وعده دادن زندگی بهتر منرا به گروهک فرستادند زمانی که شهر وان بودم بنا با توصیه یکی از دوستانم به ساختمان حزب دمکراتیک خلقها رفتیم از ما پذیرایی کردند وبا حرف زدند و سعی می کردند ما را وارد حزب کنند وکردند وسرانجام ما برای حزب کار می کردیم ودیگر دنیای ما عوض شد ودر اخر به گفتند که باید ملحق شوید ودر پ ک ک همه امکانات فراهم است و شما ها را به اروپا خواهد فرستاد و با وعده های پوچ سبب شد که ما با درخواست حزب ملحق شدیم وبعد مدتی فهمیدیمکه در باتلاق هستیم اگر می دانستم که اینطوری است هیچ زمان ملحق نمی شدم.
نامم سلیم آلتون کد سازمانی من (عگید) بود تحصیلاتم در سطح سواد ابتدایی بود از یک خانواده ده نفری در گور ترکیه بدنیا امده ام.
من در منطقه خنره در شمال عراق بودم وتصمیم گرفتم فرار کنم و شب راه افتادم بطرف مرز ایران.
زمانی که تسلیم شدم ازاینکه مرا شکنجه کنند می ترسیدم اما انچه که من تصور می کردم برعکس بود با من خوب رفتار کردند اگر قبلا میدانستم که اینطوری رفتار خواهند کرد زودتر تسلیم می شدم اسلحه خودم را در جایی که نگبان بودم گذاشتم و بعد از یک ونیم ساعت خودم را به پاسگاه مرزی ایران رساندم وبعد از یک روز استراحت و حمام کردن و دادن یک دست لباس نو و دادن غذاهای خوب منرا به اورمیه اوردند وبعد از ۱۵روز منرا تحویل خانواده ام دادند.
در پ ک ک تمامی اموزشهاو موضوعات مهم و جلسه ها با زبان ترکی است پ ک ک هر چه قدر در گفتار ادعا کند که به دنبال ایجاد کردستان مستقل است اما در عملکرد تماما برعکس است از تشکیل کردستان مستقل خبری نیست بلکه هر عضو رهبری تنها به دنبال امپراطوری که در کوها برای خودشان درست کرده اند هستند و ومن فهمیدم که عضوهای شورای رهبری پ ک ک نمی خواهند که این مسئله حل شود زیرا انها می دانند که اگر این مسئله حل شود و به ترکیه برگردند دیگر زندگی مرفه شان پایان خواهد یافت ودر گروه فراری ها روز به روز بیشتر است و شرایط زندگی در کمپ ها و غارها خیلی دشوار است و کمک های خارجی مثل گذشته نیست و در مصرف آذوقه خیلی تصرف می کنند و کادرها از گرسنگی رنج می برند.
در آموزشهای تئوری و سیاسی وهم در زندگی روزمره جایگاهی برای دین وجود ندارد ودر آموزشها علت عقب ماندگی کردها و جامعه خاورمیانه را به دین ربط می دهند و دین را عامل عقب ماندگی و جهالت می دانند و می گویند که دین در برابر پیشرفت انگل است زمانی که تسلیم شدم از سربازها ی ایران رفتار خوب دیدم و با انسانیت با من رفتار کردند اما پ ک ک همیشه برعکس می گفت تا اینکه دیگر کادرها فرار نکنند و نسبت به اینکه در گروه کارهایی انجام داده ام خیلی پشیمان هستم.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *