۴ آذر ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • اخبار
  • >
  • عثمان اوجالان مرد شماره دو پیشین پ.ک.ک

عثمان اوجالان مرد شماره دو پیشین پ.ک.ک

  • ۱ مرداد ۱۳۹۱
  • ۲۸۷ بازدید
  • ۰

مصاحبه با عثمان اوجلان مرد شماره ی دو پیشین پ -ک- ک

عثمان اوجلان – دمکراسی و مبارزات پشت پرده

پیش گفتا ر

عثمان اوجلان به عنوان جانشین و شخصیت شماره ی ۲ حزب کارگران کردستان یا پ- ک-ک- و برادر عبداله اوجلان رهبر مبارز – اسیر و زندانی آن حزب در ترکیه – بعد از انشعاب از آن حزب اکنون در محافل سیاسی ترکیه و کردستان عراق مطرح است.

او شخصیتی انعطاف پذیر و میانه رو دارد که دارای تمایلات سیاسی سوسیال دمکراسی ست.

و کماکان به آزادی ملت کرد در ترکیه و سایر نقاط کردستان میاندیشد و شیوه مبارزه ی مسلحانه در این شرایط علیه تر کیه را قبول ندارد. به دنبال انشعاب عثمان اوجلان شخصیت های دیگری مانند کانی یلماز که بعد ها توسط جریانی تندرو و مسلح و مخاف خود در سلیمانه ی عراق بنا به اظهارات ادار ه ی امنیت هریم کردستان عراق و درج در روزنامه های چاودیر و ئاسودر آن کشور ترورشد. طبق اظهارات آن اداره مدارک موجود را بنا به پاره ای ملاحظات تا کنون رو نکرده اند.هچنین بوتان و بیشک چی از بنیان گذران آن حزب نیز بهمراه صد ها تن از رهبران پ-ک- ک و گریلاهای همراهشان از آن حزب جدا و حزب تازه ای بنام پ – وی – د (_ حزب میهنی دمکراتیک کردستان را بنا نهادند)

. عثمان اوجلان فعلا” بطور شخصی و فردی علیه رژیم ترکیه مبارزه می کند و اعتقادی به تشکیل حزب جدید ندارد و لی معتقد به دگرگونی در ساختار فعلی پ- ک- ک می باشد.

با توجه با اینکه عبداله اوجلان ( آپو ) بخشی از تاریخ مبارزات ملت کرد تلقی می گردد و عثمان اوجلا ن و دیگر شخصیت های انشعابی کردستان از آن حزب و حزب دمکراتیک خلق کردستان در تر کیه که لیلا زنا عوض آنست و سالها ست برای رسیدن به حقوق کردها مبارزه میکند و در پارلمان ترکیه نیزنماینده دارد نیز بخشی از مبارزه ی ملت کرد برای رسیدن به حقوق ملی خود تلقی می گردد . که البته این قاعده شامل تمامی احزاب سیاسی و جریان های فکری کردستان ایران سوریه و کردستان عراق نیز می باشد که تمامی آنها هر یک به تنهایی بخشی دیگری از تاریخ مبارزات ملت کرد را بعده داشته ودارند. لذا برای گشودن باب گفت وشنود این مصاحبه به عمل آمد. البته انتقاد ها و نظریات مثبت و منفی بسیاری پیرامون زندگی و مبارزات بیست و چند ساله ی عثمان در کردستان ترکیه – ایران – عراق و سوریه مطرح است.این مصاحبه در چند ساعت صورت گرفته و هر چند نامبرده و دیگر شخصیت های انشعابی آن حزب مصاحبه های گوناگونی با روزنامه ها ورسانه های کردستان عراق داشته اند لذا درج این مصاحبه در کردستان ایران برای اولین بار صورت می گیرد. البته نقد نظریات سازنده در چار چوب مسایل فنی و اخلاقی در جواب نظریات عثمان اوجالان در این مصاحبه بدون تردید به رشد جنبش ضد دیکتاتوری ملت کرد در ترکیه و دیگر مناطق کردستان برای دستیابی به حقوق ملی خود کمک خواهد نمود. واینکه هیچ دلیلی در دست نیست و هیچ طرحی که مصاحبه کننده یا روزنامه نگاری له یا علیه یک جریان سیاسی مصاحبه می کندو بلکه قصد مبادله ی افکار- اطلاع رسانی و گشودن باب گفتگوی منطقی بررسی کمی ها و کاستی ها وا تخاذ شیوه ای درست با توجه به طرح سئوال های مورد نظر در میان مردم و اهل قلم دراین برهه از زمان است که مردم بزرگوار ما بسیار بدان نیازمند ند.

عبادی : آقای عثمان اوجلان در آغاز بیوگرافی و شمه ای از مبارزات خویش را برای خوانندگان هفته نامه ی ما ( کرفتوی آن زمان ) بازگو نمایید.

عثمان اوجلان : من اهل روستای ” عماران ” هستم که از توابع شهرستان ” خلفتی ” به معنی انتقام است – به دنیا آمدم. اوجلان یعنی ” انتقامگیر” این لقب را ترکهای عثمانی به نیای ما نسبت داده اند . نیای ما در برابر ظلم و ستم ترکها ایستادگی کرده و تقاس جور وستم آنان راپس داده است.

با این علت ترکها نیا و خاندان ما را به خاندان ” حسین اوج ” خطاب کرده اند.یعنی “حسین انتقامگیرنده “. اورفا شهر پیغمبران است . ابراهیم خلیل را بزرگ پیامبران خوانده اند . زیرا ابراهیم در اورفا برابر جور وستم نمرود ایستاد.به همبن خاطر آنجا نیز به نام شهر ابراهیم خلیل شناخته شده است.این شهر مهد انسانیت است. با این مقدمه می توانم ادعا کنم که رهبر آپو از دامن همین فرهنگ و تاریخ بر خاسته است.

خیزش نوین خلق کرد در شمال کردستان با رهبری آپوآغاز گردید. رهبرپو واقعا” شخصیت توانمندی بود شمال کردستان ویران گشته بود و نام کرد و کردستان از صفحات تاریخ زدوده شده بود. کرد از کردیت خود می گریخت . رهبر آپو با این شخصیت با ستمگران ترک گلاویز شد و تاریخ نوین کرد را رقم زد. رهبر آپو در آنجا با اندیشه های اسلامی رشد کرد.و پس از آن به سوسیالیسم روی آورد. و حل مساله ی ملی کرد را در استقرار سیستم سوسیالیستی جستجو میکرد.من که فرزند کوچک خانواده بودم در سال ۱۹۷۳ وارد جنبش رهایی بخش ملی شدم. در این تاریخ رفته رفته نقش فعالی بعهده گرفتم- البته من خواهان و دوستدار تفکر سوسیالیسم نبودم. مهمترین گزینه ی من رهایی ملت کرد بود. فلسفه ی من این بود که کدام مکتب فکری آزادی ملت کرد را میسر می سازد- من طرافدار آن مکتب خواهم بود. حال اگر سوسیالیسم این مشکل را حل نماید سوسیالیست هستم. و اگر دمکراسی حلال این مساله باشد آنگاه من یک دمکرات خواهم بود. من با این اندیشه به صفوف پ- ک- ک- ( حزب کارگران کردستان) پیوستم.

عبادی : در واقع می توان گفت که شما تفکرات سوسیال دمکراسی را قبول داشتید نه مارکسیسم ارتدکسی را – نه ؟ ( شیوه ی تفکرات استالین که بنام استقرار سوسیالیسم و مارکسیسم ۲ ملیون نفر را در شوروی سابق از بین برد )

عثمان اوجلان : بله ! همجنان من در برخی موارد دیگر با پ- ک- ک- اختلاف نظر داشتم . بعنوان نمونه پ- ک- ک- ضد شخصیت روانشاد ملا مصطفی بارزانی بود. در حالیکه من دوستدار این شخصیت بزرگ بودم. ملا مصطفی نماد مقاومت ملی کرد بود. پس از آن من با شخصیت جلال طالبانی آشنا شدم. در واقع آن کسی که خدمتگذار ملت کردبود – من برایش ارج و احترام قایل بودم. خواست من این بود که با همه ی کوشندگان راه رهایی کردستان پیمان دوستی ببندیم. در مقابل این ایده های من پ-ک-ک- حرکتی جداگانه داشت و با گرو های دیگر کرد خصومت می ورزید. شعار من دوستی با همه ی آزادیخوان بود من در تشکیلات پ- ک-ک نمی توانستم این ایده را به اجرا در آورم. سر انجام به خاطر این طرز تفکر در سال ۱۹۹۳ اختلافاتمان با حزب آغاز شد. پ-ک- ک- افکار مرا قبول نداشت و در همان سال حق عضویت و مسئولیت حزب را ازمن سلب کرد. ۳ ماه مرا زندانی کردند. از آن پس ۳ سال فعالیت سیاسی را برای من ممنوع نمودند. مرا ناچار کردند که به شیوه ی اجباری در کوهستان ماندگار شوم. در اولین ماه سال ۱۹۹۵ مرا دادگاهی کردند ودر دادکاه حکم اعدام مشروط را برای من صادر نمودند. به این شرط که اگر بر افکار خود پا فشاری کنم مرا اعدام کنند. دو سال حکم اعدام من جاری و ساری بود. در سال ۱۹۹۷ حکم اعدام مرا لغو کردند و گفتند که عثمان اوجلان متنبه شده وپابند مقررات و آیین نامه ی حزب است.

عبادی : آیا شما واقعا” شرایط دشوار و انعطاف ناپذیر حزب را آنگونه که خود بیان می کنید پذیرفته بودید ؟ یعنی می خواهید بگویید که حزب از سانترالیسم دمکراتیک فاصله گرفته بود؟

عثمان اوجلان : البته جوهر مساله این نبود که من از آرمانهایم دست کشیده باشم نخیر ! من تنها سکوت اختیار کرده بودم و همیشه در صدد فرصتی بودم که جبر زمان و واقعیت – حزب را از خواب غفلت بیدار کند. نیک می دانستم که پا فشاری بر آن ایده و آرمان مرگ حتمی مرا به دنبال داشت. برای همین منتظر فرصت مناسب بودم. در سال ۱۹۹۳ به این نتجه رسیدم که نباید کرد یک شعار مطلق را بر گزیند- بعنوان مثال تنها و تنها بر شعار استقلال طلبی پا فشاری کند. ملت کرد باید برای همه گونه راه حلی آمادگی داشته باشد. از استقلال بگیر تا خود مختاری و فدرالیسم و ……. در حالیکه پ- ک-ک – تنها – تنها بر مداراستقلال کردستان می چرخد. دوم به ابن نتیجه رسیده بودم که پ- ک- ک- نباید تنها با بعضی از کشورها و نیروها رابطه داشته باشد. و با کشورها و گروهای دیگر خصومت بورزد. پ- ک- ک- شایسته است با همه ی احزاب سیاسی رابطه بر قرار کند. یعنی اینکه نباید بعضی را دشمن و بعضی را دوست بداند. در سیاست دوست و دشمن همیشگی وجود ندارد. و دوستی و دشمنی بر حسب منافع و موقعیتها ی تاکتیکی یا استراتژیکی دگرگون می شود. پ- ک- ک- یاید با همه ی نیروها رابطه داشته باشد. این رابطه باید از ایران شروع شده و به امریکا ختم گردد. در حالیکه این نیروها بر ضد یکدیگرند.اما کرد نباید به خاطر منافع بعضی از این نیروها با نیرو های مقابل دشمنی بورزد. پ- ک-ک – حق دارد برای پیشبرد اهداف ملی با همه ی طرفهای در گیر رابطه بر قرار کند. من اینگونه می اندیشم . پ-ک-ک-بشدت با این طرز فکر من بر خورد می کرد.

سوم : من به این قناعت رسیده بودم که نباید پ- ک- ک- با نیروهای همرزم کرد دشمنی کند – بویژه با نیروهای کرد جنوب کردستان. این حزب باید با اتحادیه ی میهنی کردستان و حزب دمکرات کردستان عراق طرح دوستی بریزد. زیرا جهان امروز تنها تا کنون کردهای جنوب کردستان را به رسمیت شناخته است. یعنی در دنیای معاصرجلال طالبانی و مسعود بارزانی نماینده ی رسمی کردها می باشند.و یاید با دوگروه اصلی کرد در صحنه ی بین المللی رابطه ای تنگاتنگ ایجاد کند. پ- ک-ک- با این تفکر در آویخت ور سما” مرا بعنوان نوکر puk- . pdk خطاب می کردند. به این ترتیب مرا رنجانیدند. و با انواع شکنجه های سیسماتیک روحی با من بر خورد کردند.

چهارم : پس از سال ۹۳ به این تتجه رسیده بودم که اوضاع دگر گون شده است. قبلا” پ-ک-ک- یک گروه اندک شمار فدایی بود – آنزمان اعضا کادر ها ی حزب از حقوق فردی و اجتماعی خود محروم بودند. و به شیوه یی فدایی پاک باخته پیکار می کردند. بدون شک این طرز زندگی برای سالها دهه ی هفتاد و هشتاد میلادی درست بود اما در دهه ی نود میلادی وضع دگرگون شده بود و می بایستی ما نیز امور خود را باز نگری می کرد یم. در دهه ی نود میلادی خلق کرد در شمال کردستان به پا خواسته بود از کارگر بگیر تا سر مایه دار از دهقان تا مالک به صفوف پیکار ملی ما پیوسته بودند. من در این برهه ضرورت تغیر مشی حزب را در یافته بودم – یعنی در یافتم که ساختار حزب به رفرم نیازدارد. و می بایست حقوق فردی و زندگی خصوصی افراد تامین می گردید. در همان زمان گفتم که گریلا ها ی رزمنده شاید نتوانند اذدواج کنند و شروطی اینگونه را نیز دارا نیستند.اما کادر های سیاسی چنین مشکلی ندارند و باید حقوق فردی آنها را تامین کرد. و به همین سان در نشستهای حزبی اعلام کردم که باید عضویت و عدم عضویت در حزب پ- ک-ک- اختیاری باشد نه اجباری. بر این باور بودم کسی که خواهان است می تواند خدمت کند – اگر در طول مبارزه نا توان گشت و تصمیم به جدا شدن و بریدن از ما گرفت نباید او را خائن نامید- ما باید به حق انتخاب آزادانه ی انسان احترام بگذاریم و او را در رابطه با حزب در جایی دیگر و سمتی دیگر بکار بگیریم.

عبادی : آیا به نظر شما کیش شخصیت پرستی – به احزاب و جریان های سیاسی لطمه وارد نمی کند ؟
عثمان اوجلان : متاسفانه پ- ک-ک- اینگونه نمی اندیشید- الحاق و پیوستن را گرامی می داشت ولی بشدت با بریدن افراد بر خورد می کرد و آنرا خیانت قلمداد می نمود و بریدن کادررا از حزب سزاوار اعدام می دانست.من می گفتم کسی که آزادانه به صفوف مبارزه می پیوندد پس از دو یا سه سال حق دارد از حزب ببرد و نباید با او برخورد شدید بشود – باید عضویت حزب را انعطاف پذیر سازیم که افراد آزادانه به آن به پیوندند و آزادانه نیز از آن جدا شوند. همچنان ضروری ست که سیاست درونی حزب را دمکراتیزه کرده و رهبر را به دیوان خدایی نرسانیم- رهبر یکه به درجه ی الهی برسد از انسان دور می شود و تو بعنوان انسان به آن دسترسی نخواهی داشت. اگر رهبر انسان بماند می توانی او را نقد کنی ….. همچنان سایر اعضا نیز خواهند توانست در تصمییم سازی و سیاستگذاری ها شرکت کنند. چنین مشی برای حزب مناسب بود. با ین نتیجه رسیده بودم که باید اعضای مر کزیت پ- ک-ک در تصمیم گیری شرکت کنند نه تنها رهبرخود تصمیم بگیرد.

عبادی : چه وقت توانستید – آزادانه اندیشه ها ی نهفته ی خود را آشکار کنید؟

عثمان اوجلان : در سال ۱۹۹۳ من بعنوان پروژه رفرم اندیشه های خود را مطرح کردم- متاسفانه رهبریت حزب مرا خطر قلمداد می کرد. سیاست پیشین را بی خطا اعلام کرده و مرا بعنوان مرتد معرفی کردند.حزب پروژه رهبریت مشترک را رد کرد و از حضور یک رهبر دفاع نمود.یعنی فرمان دادن یک رهبر به تنهایی! حزب همچنان رابطه ی همه جانبه را نیز رد نموده و نیروهای امپریالیستی را دشمن اعلام کردند.این طرز فکر کلاسیک چپ بود و رهبری پ-ک-ک- بر آن پای می فشرد. بریدگان از حزب را خائن اعلام کرده و آنها را سزاور اعدام می دیدند و حتی شمار بسیاری از آنها را نیز به قتل رسانیدند.آنها همه ی نیروهای کرد را نا سره می دانستند و تنها خود را سره قلمداد می کردند. یعنی خط ناب تنها نزد پ- ک-ک- بود و بس. در نتیجه در برابرآرمان و امیدهای من موضع گرفتند و سه سال عضویت مرا به تعلیق در آوردند تا سال ۹۵ در زندان بودم . د ر ماه نخست سال ۱۹۹۵ حکم اعدام برایم صادر نمودند که سر انجام در سال ۱۹۹۷ این حکم لغو گردید. پس از اینکه آقای اوجلان را ربودند یواش یواش سران حزب در یافتند که اگر در سال ۱۹۹۳ با طرح پیشنهادی من موافقت می کردند چنین بلای شومی به سر حزب نمی آمد! اگر در آنهنگام این رفرم به اجرا در می آمد توطئه های پیرامون حزب را خنثی می کرد و حلال مشکل حزب و جنبش می شد. بلاخره نتیجه ی این اصرار نا عاقلانه – ربودن رهبری حزب در کنیا بود ؟

عبادی : آیا ربوده عبداله اوجلان در کنیا خلایی جدی برای حزب شما نبود؟

عثمان اوجلان : ربودن رهبری حزب خلا عظیمی ایجاد کرد . آنزمان من سعی کردم که جلو این خلا را گرقته و نقش رهبری را بعهده بگیرم. و از سال ۱۹۹۹ تا سال ۲۰۰۳ سکان جنبش را در دست گرفته و نگذاشتم که جنبش فرو بپاشدو واقعا” هم ما دست آوردهای جنبش رهایی بخش ملی را حفظ کردیم . از نظر نظامی – سیاسی و سازمانی عیلرغم زیانهای وارده توانستیم ساختار حزب را و جنبش را سر پا نگهداریم. در سال ۲۰۰۲ من به رفقای حزبی پیشنهاد کردم که حالا هنگام اجرای رفرم در حزب است . همان زمان هم آقای عبداله اوجلان در زندان مدافعات خود را به نگارش در آورده که این دفاعیات را برای دادگاه حقوق بشر اروپا ارسال گردید-. در حقیقت افکار مثبتی در آن یافت می شدکه من نود درصد آن دفاعیات را تایید می کنم زیرا زمینه ی رفرم دمکراتیک را فراهم می ساخت.

عبادی : نقش تفکرات آپو ( عبداله اوجلان ) را در این تضاد سازمانی چگونه می بینید؟ ایا آپو هم به نظر شما ضد جریانهای سیاسی کردستان است؟

عثمان اوجلان : ما بر این عقیده بودیم که رهبر آپو ایدئولوژی را بنیان گذاشته ونقش او تقش یک ایدئولوگ است . ما نیز ایده های او را به خط مش حزب تبدیل می کردیم. پ-ک-ک- باید رابطه ی همه جانبه ای با احزاب جهانی داشته باشد.ایران دشمن امریکا به حساب می آید. تصور ما براین بود که ایران از جهات گوناگون با امریکا رابطه دارد. پس ما کرد ها چرا باید خود را از چنین روابطی دور نگه داریم ؟ لازم است که روابط دپیلوماتیک ما گسترده باشد. در داخل جنبش کرد نیز ما دشمن نداریم – بلکه با دوستان و برادران خود سرو کار داریم به نظرم باید نیروهای همسوی خود را برادر خطاب کرد و نیروهای دورتر را دوست قلمدادکنیم. همچنین باید این روابط را در شمال و غرب و شرق کردستان بگسترانیم. پ-ک-ک- شایسته است که دربخشی از کردستان ترکیه طرح سیاسی خود را به اجرا در آورد و نباید در دیگر بخشهای کردستان مداخله نماید. و خود را آلترناتیو گروهای بومی آن بخش ها بداند. مبارزه ی هر بخش را به نیروهای بومی آن بخش واگذار نماید.نبایستی پ -ک-ک مداخله گر باشد – او حق دوستی با سایر نیروها دارد نه چیز دیگر. آن حزب حق دارد از نظر سیاسی – فرهنگی و تبلیغاتی کار کند – اما حق ندارد از نظر سازمانی به شیوه ی فعلی در امور مناطق دیگر کردستان مداخله نماید.

پ-ک-ک- باید نیروی رهایی بخش شمال کردستان ترکیه باشد. و در بخشهای دیگر نقش پشتیبانی کننده را ایفا نماید. در این رابطه باید حق آزادانه ی اعضا را برای پیوستن به هر نیروی سیاسی کرد دیگر و هر نوع انتخابی آزاد گذاشت!

عبادی : به نظر شما پ-ک-ک- با نادیده گرفتن جنبش مبارزات سایر نیروهای سیاسی کرد در منطقه نقش سکتاریستی و تفرقه برانگیزی را بازی می کند؟

عثمان اوجلان : حقیقتا” آنزمان من به رفقای خود در حزب می گفتم : رفقای کرد شرق- جنوب- و غرب کردستان باید سازمان ویژه ی خود را بنیاد گذاشته و به شیوه ی مستقل مبارزه کنند. نقش پ-ک-ک- می بایستی یاری رسانیده به آن گروها می بود که این مورد نظر من بود نه هدایت ورهبری آنها . برای اینکار شخصا” اقدام نمودم و در تاسیس حزب راه حل دمکراتیک کردستان ( عراق ) و حزب اتحاد دمکراتیک کردستان ( سوریه ) و حزب زندگی آزاد کردستان ( پژاک ) رل بارزی را ایفا نمودم. زیرا معتقد بودم که اوضاع همه بخشهای کردستان متفاوت از یکدیگر می باشد. در اندیشه هایم بر این ایده پای می فشردم که در آینده باید هر بخش جداگانه خود را اداره نماید و آنگاه که زمینه فراهم شد. می توان سیستم کنفدرالی یا فدرالیسم را مابین این بخش های سازمان یافته به اجرا درآورد. باور من این بود که تنها با این شیوه وحدت ملی ایجاد خواهد شد. در آن صورت پ-ک-ک- نیز حزب منطقه ی بزرگی از کردستان خواهد بود وسازمانی برای همه ی بخش های کردستان. در واقع متد پ- ک-ک مانند متد حزب بعث کشورهای عربی بود. زیرا حزب بعث خود را سازمان همه ی اعراب می پنداشت. و حق مداخله در امور همه ی کشورهای عربی را به خود می داد. پ-ک-ک تا زمانی مشخص توانست مبارزه ی مشترکی را در همه ی بخشهای کردستان به پیش برد اما این حرکت حدی داشت و نمی بایستی از اندازه خارج میشد. این مبارزه مشترک هم حلقه ی گره خوردن نیروهای ملی بخشهای کردستان شده بود. می بایستی برای این پتانسیل برنامه ریزی می کردیم. نه اینکه خود را بدیل و آتترناتیو نیروهای اصیل و بومی بخشهای دیگر بشمار می آوردیم. من در رابطه با نیروهای کرد به دوستی و برادری و هم پیمانی اعتقاد داشتم.

عبادی :شما نظرتان در باره ی آزادی فردی در درون حزب و نقش تشکیلات منسجم و تمایلات داوطلبانه ی اعضا و مشارکت های سیاسی چیست؟

عثمان اوجلان : در مورد حقوق فردی نیز به آزادی انتخاب فرد معتقد بودم وبا این باور رسیده بودم که زمان روحیه فداکاری پاک باخته به سر رسیده است و فرد حق دارد آزادانه مبارزه کند و بعد از سه سال خدمت اجباری در حزب شکل زندگی و مبارزه ی خود را انتخاب نماید. . اگر پ-ک-ک- این رفرم را به اجرا در می آورد صد درد صد از نظر روابط دیپلوماتیک جهانی و روابط ملی پیشرفت چشمگیری داشت. از نظر نظامی نیز در صد د از سر گیری نبرد مسلحانه بود. بارها و بارها به رفقا گفتم که از سال ۱۹۹۲- تا ۲۰۰۲ نیروهای پیشمرگ در کردستان عراق در برابر رژیم بعث یک فشنگ هم شلیک نکردند اما هنگامیکه وقت موعود فرارسید این نیروی عظیم نقش تعین کننده ی خود را بازی کرد. من این مدل را برای پ-ک-ک- مناسب می دانستم. بعد از اینکه رهبر آپو آتش بس یک جانبه را اعلام کرد ما نمی بایستی تهدید جنگ مسلحانه را تکرار می کردیم.بلکه می بایستی ازنظر سیاسی و سازمانی فعالیت خود را گسترش می دادیم. می بایستی نیروی گریلا را به عنوان یک نیروی یدک و ذخیره ( دفاعی ) حفظ می کردیم. در حالیکه رهبری پ-ک-ک- شب و روز تهدید به از سر گیری جنگ می کرد. من مخالف جنگ مسلحانه نبودم اما معتقد بودم که هنوز زمان از سر گیری جنگ فرا نرسیده است. من تا سال ۲۰۰۳ کوشیدم که این پروژی رفرم را به اجرا در آورم.

عبادی : بعد از انشعاب چند تن از شخصیت های درجه اول حزب پ-ک-ک- مانند کانی یلماز – بوتان و بیشک چی و ……..– وبه قول خودتان بیش از صد ها تن از سر کردگان و گریلا های زن ومرد از حزب جدا شدند ! آیا بعد از تشکیل( کنگره خلق ) در حزب جناح بندی شده بود؟

عثمان اوجلان : متاسفانه رهبری جناح محافظه کار با این اصلاحات مخالفت کرد. اشخاصی همچون دوران کالکان ( عباس ) که خود ترک است بر ضد این طرح کار کردند . هر گاه حزب خواسته است تحولی درمبارزه ی خود ایجاد کند شخص نامبرده آنراسد کرده است.

دوران کلکان یک سوسیالیست استالینیست است . پیروان خط چپ کلاسیک در مقابل ما ایستادند در واقع اینک پ-ک-ک- به دو خط محافظه کار و رفرمیست یا ( دمکرات )تقسیم شده بود. دوسال تمام ما به مصاف همدیگر رفتیم . دوران کلکان به بهانه ی اینکه گویا عثمان اوجلان می خواهد سازمان ما از هم بپاشد – با من در گیر شد. آنان تبلیغات زهر آگینی را بر علیه من راه انداختند و در زندان آقای عبداله اوجلان را بر ضد من تحریک کردند. گویا ایشان گفته بودند که عثمان پ-ک-ک را تصفیه می کند به این ترتیب جلو جنبش رفرم دمکراتیک درون پ-ک-ک- را گرفتند. و نگذاشتند که ما طرحهایمان را به اجرا در آوریم و از فرو پاشی حزب جلوگیری نماییم. اینان در دومین ماه سال ۲۰۰۴ با یک کودتای نظامی خط سوسیالستهای استالینیستی را بر حزب چیره ساخته و همه ی نهاد های جنبش دمکراتیک را بدست گرفتند. و با این کودتا ما را راندند و هیچ مکانیسم سازمانی را در دست ما باقی نگذاشتند. جز اینکه نا چار شدیم از حزب ببریم.یعنی می توان گفت هنگامیکه هیچ امیدی برای اصلاحات داخلی نماند ما از حزب جدا شدیم . و تا حالا امدت ۲ سال می شود که از حزب بریده ایم.

عبادی : کادر های بریده از حزب چند نفر بودند ؟ آیا فکر می کنید بعد ازتحولات جدید خاور میانه یک نوع تفکر مکتبی یا مذهبی می تواند هدایت کننده ی یک حزب باشد؟

عثمان اوجلان : ۱۸ نفر از اعضای کمیته ی مرکزی و شمار بیشتری هم از کادر های رد های پایین که از همان اوایل حنبش در صفوف مبارزه جای گرفته بودند. کادرهای قدیمی هم بودند که شمارشان به ۴۰ نفر می رسید. در کل شمار ما بیش از ۱۰۰ نفر در آنزمان بود. اما سطح همه ی کادر های انشعابی همانند نبود. از نظر فکری ما باهم اختلاف داشتیم. من معتقد بودم که رهبر آپو شخصیتی ست که به انقلاب کردستان خدمت کرده است. واقعا” هم رهبر انقلاب رستاخیز کرد بود. انقلابی که بزعم و اعتراف دوست و دشمن یک انقلاب پیروزمند و فرخنده بوده است. در حقیقت پیکار آپو خلق کردستان را از گورستان رها کرد و زننده نمود.رهبر آپو همانند مسعود بارزانی – جلال طالبانی و شادروان قاسملو یک رهبربزرگ کرداست. رهبران کم و بیش درستی و خطا داشته اند.رهبر آپو هم ازاین قاعده مستثنی نیست.درست مانند یک رهبر کرد که خطاها و خدمات همسان دارد و باید با یک دید منضفانه به او بنگریم.

بهر روی بعضی از رفقا معتقد بودند که باید صد در صد بر علیه آپو کار کنیم. من با این فکر مخالف بودم. پ-ک-ک- در مدت ۳۰ سال مبارزه ی خود خدمات بسیاری انجام داده است. اما خطا هم دارد. ما حق داریم که خطا های آن حزب را نقدکنیم. اما ما حق نداریم با آن حزب دشمنی بورزیم. من آماده ام که از رهبرآپو مانند یک رهبر انتقاد کنم ۱ من با او خصومت نخواهم کرد بلکه او را نقد می کنم . در مورد پ-ک-ک- هم گفتم که من متقد آن هستم و با آن نیز دشمنی نخواهم کرد. متاسفانه دیگر رفقای ما بر خصومت با آپو و پ-ک-ک- اصرار می ورزید ند.تاریخ پ-ک-ک- نمونه ای بسیاری را شاهد بوده است. انشعابیون و خصومتگرایان آن حزب در رد ه ی بلا ۶ نفرند که توانسته اند مشی خود را ادامه دهند.و پس از آن شاید پراکنده شوند . بعد از این اختلافات – من راهم را از رفقای بریده از حزب جدا کردم و اکنون به صورت مستقل مبارزه ام را ادامه می دهم.

عبادی : آیا اقدام به تاسیس حزب یا سازمان تازه ای کرده اید یا خیر ؟

عثمان اوجلان : نخیر … در کردستان ترکیه احزاب بسیاری وجود دارد از احزاب اسلامی تا چپ سوسیایست و احزاب دمکرات و ……که هر گروه در صفوف میارزه ی ملی نقشی به عهده گرفته است. در این برهه ایجاد حزب تازه هیچ دردی را دوا نخواهد کرد بلکه یک خط مشی سالم ملی دررهبری کردن مبارزه پیروزمند تر است. من می خواهم برای حل مسئله ی کرد در شمال کردستان کار کنم. صحنه ی فعالیت سیاسی من کردستان شمالی ست- اما برای پیش برد اهداف ملی در خدمت همه ی سازمان های کرد در همه ی بخش های کردستان خواهم بود.من فعالیتی فراگیر را آغاز نموده ام. میدان مانور من گسترده است همانند یک گروه فعالیت می کنم اما حزب نیستم و به عنوان یک شخصیت ملی پبکار می نمایم. نه یک شخصیت وابسته به یک حزب. البته هر چند صحنه ی فعالیت سیاسی من شمال کردستان ( تر کیه ) است اما با رهبران سایر بخش ها همکاری خواهم داشت.

عبادی : باور شما برای موفقیت کردها در رسیدن به حقوق دمکراتیک و ملی خود شان چیست؟

عثمان اوجلان : به نظر من راهبرد حل مساله ی کرد فدرالیسم است. فدرالیسم هم اکنون به عنوان یک استراتژی ملی مطرح شده است. من بارها اعلام کرده ام که اگردول خاور میانه راهبرد فدرالیسم را به کرد روا نبیند – در آن صورت کردها راهبرد تجزیه طلبی را در پیش خواهند گرفت. به گمان من – کردها هم حق دارند که از نعمت استقلال بهرمند شوند. فدرالیسم منافع دو جانبه ی کرد و ملت های هم جوار را تامین می کند. در غیر این صورت کرد حق دارد که حق استقلال را مطالبه کند. اکنون هر دو گزینه در برابرخلقمان قرار دارد. به نظر من فدرالیسم حل عادلانه یست که منافع همه ی کردستان را تامین خواهد کرد. و از پاره پاره شدن کردها هم جلوگیری خواهد کرد حالا هر بخش از کردستان با شرایط ویژه ی خود.

عبادی : آیا طرح عبد اله اوجلان ( آپو ) با طرح رفرم شما هیچگونه سنخیتی دارد یا خیر ؟

عثمان اوجلان : طرح آقای اوجلان کنفدرالیسم اجتماعی ست نه سیاسی – یعنی کنفدرالیسم در میان گروهای کرد چهار بخش منقسم کردستان. این پروژه اقتدار سیاسی را منظور نکرده است. و صرف یک طرح اجتماعی ست. یعنی کنفدرالیسم در میان دولت ها نیست بلکه کنفدرالیسم در میان گروها و سازمان های غیر دولتی کرد هاست. با اختصار این طرح منافعی دارد اما به هیچ وجه به حل مسئله ی کرد منجر نخواهد شد. اما گروهای کرد همانند یک کنگره ی فرا گیر می توانند این متد را به کار گیرند. راه حل و راهبرد مسئله ی کرد فدرالیسم دمکراتیک است و بس.

عبادی : آقای عثمان اوجلان در میان افکار عمومی شایع شده است که جدا شدن شما از پ-ک-ک- به خاطر اختلافات شخصی شما با برادرتان عبداله اوجلان بوده است. و هیچگونه مسئله ی فکری درآن دخالت نداشته است ؟

عثمان اوجلان : من از اوان کودکی شخصیتی نرم و قابل انعطاف پذیری داشته ام . هچوقت با هیچکس درگیر نشده ام. و هرگز متد نظامی را به عنوان تنها راه حل به کار نبرده ام. همیشه پیرو دوستی بوده ام. در درون پ-ک-ک- هم با هیچکس حتی آقای اوجلان بزرگ هم مشکل و خصومت شخصی نداشته ام – شخصیت آقای اوجلان بزرگ در قدم اول مبارزه همچون یک سوسیالیست بود بعد یک کرد – در حالیکه شخصیت من در وحله ی اول کرد بودنم است و بعد یک سوسیالیست. او یک انسان اقتدارگراست در حالیکه من انعطاف پذیرم. اسلوب و کار سیاسی ما از هم جداست. مشکل ما فکری بود و اکنون هم بیشتر از همه آقای عبداله اوجلان را دوست دارم. او برادر بزرگ من است . شخصا” او را دوست دارم اما از نظر سیاسی اعتقاد دارم که ایشان یک شخصیت ایدئولوگ است نه سیاسی. اگر از من پرسیده شود که آپو چگونه شخصیتی دارد خواهم گفت که او یک ایدئولوگ است و بس.در سده ی بیستم دو شخصیت ایدئولوگ در شمال کردستان سر برآورده اند . نخست شیخ سعید نوری که اسلام را ازنو تئوریزه کرد و دوم هم آپوست که ایدئولوژی سوسیالسم را به کردستان آورده است. با وجود آنکه بارها او من را دشنام داده است اصلا” پاسخ او را نداده ام و با احترام با او رفتار کرده ام. ( البته بخاطر اینکه برادر بزرگ من بوده است )

عبادی : آقای عثمان اوجلان آیا ممنوعیت اذدواج نیروهای گریلا یک مشکل جدی و خطر ناک تلقی می گردد؟ تا آنجا که مطالعات سیاسی من قد می دهد در میان هیچ گروه چریکی دنیا چنین رویکرد ومتدی وجود نداشته است . چرا پ- ک-ک- ازدواج اعضای خود را ممنوع کرد ؟ آیا به نظر شما این متد بر خلاف فطرت و سرشت انسان نیست ؟

عثمان اوجلان: این مسئله از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۳ امکان پذیر نبود و اعضای حزب هم فدایی و پاک باخته بودند. از سال ۱۹۹۳ اوضاع تغیر کرد و می بایستی پ- ک-ک- این حق را به اعضای خود می داد.من این پیشنهاد را به حزب دادم ولی حزب با آن مخالفت نمود. سران پ-ک-ک- به ساز و کار پیشین اصرار می کردند.و این مسئله هم باعث وازدگی اعضای حزب شده بود. این اصراروپا فشاری ی بی منطق پ-ک-ک- روز بروز حزب را بسوی تلاشی سوق میدهد. چنین روشی برخلاف سرشت انسان است و باعث ریزش کادر سازمان شده است. اکنون معتقدم که اذدواج در میان نیروهای گریلا امکان پذیر شده است. می توان فرمولی ارایه داد . هر گریلایی می تواند بمدت ۳ سال خدمت اجباری و ضروری خود را در حزب داشته باشد و پس از آن فرد آزاد است که شیوه ی زندگی خود را انتخاب کند. کادر های سیاسی می توانند اذدواج کنند . من این طرح را پیشنهاد کرده بودم در حالیکه جناح محافظه کار آنرا کفر و الحاد اعلام کرد.

عبادی : آیا پ-ک-ک- در مرحله ای شعار تحول دمکرایتک را سر داد و نام خود را به گنگره ی خلق کردستان تغیر داد ؟ و یا ازآن پس هم تغیرات شکلی و ظاهری را اعمال نموده است؟ آیافکر نمی کنید که تغیر شکل یک سازمان با تغیر نام یک حزب نمی تواند محتوا را تغیر دهد؟

عثمان اوجلان : پ-ک-ک- خواهان آن بود که از طریق کنگره ی خلق – کردستان را به طور همگانی به افرادی با تمایلات سوسیالیستی بدل سازد در واقع از نظر ایدئولوژیک و سیاسی تحولی در خود ایجاد نکرده بودو خواهان آن بود که از طریق ساز و کار سازمانی تغیر ایجاد نماید.که این فرمول موفق نشد. پ-ک-ک- می خواست با این متد خود را از حزب کادر ها به حزب توده ها تبدیل نماید. اما آن حزب می بایستی سیاست و ایدئولوژی خود را تغیر می داد نه سازمان را- و به همین خاطر کنگره می بایستی جایگاه تجمع افکار واقشار مختلف می بود. در حالیکه همانند یک حزب مرکزی کارکرد داشت و درنتیجه نا موفق از آب در آمد. ابتدا نام کنگره ی آزادی و دمکراسی کردستان ( ک- د- ک ) بود که بعدا بصورت کنگره ی خلق کردستان تغیر نام داد. هم اکنون هم به اسم ( کوما کوملین کردستان ) شناخته می شود که کار برد و کار کردی ندارد- در واقع این همان مدل تک حزبی ست.

عبادی : آقای عثمان اوجلان – در ترکیه با آنکه یک دمکراسی نیم بندی وجود دارد و دمکراسی نیمه نهادینه شده ای دارد . تنها مشکل آن سیستم نژاد پرستی ترک و مساله ی کرد های آن کشور و مداخله ی نظامی در مسایل سیاسی ست. شما در آنجا حزب قانونی داشتید است و شاخه ی قانونی حزب شما فعال بود چرا راه مبارزه ی سیاسی ( این شیوه ی مبارزه ) را انتخاب نکردید؟

عثمان اوجالان : دمکراسی دو نوع دارد . نوع نخست دمکراسی مرکزگرای اونیتراست- و نوع دوم دمکراسی فدراتیو می باشد. دمکراسی مرکزی همیشه مشکل ساز است و برای آزای ها حد و حدود تعین می کند – برای همین در مقابل خلق کرد هم حد و حدود ایجاد کردند یعنی حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در پارلمان را به ما داد ند اما نه به نام کرد بلکه به نام ترک! حا لا اگر ما ملت کرد را نمایندگی نکنیم چگونه می توانیم از دمکراسی راستین دم بزنیم! یعنی تشکیل حزب و فعالیت حزبی را بما می دهند اما هچون یک حزب ترکیه ای نه یک حزب کرد.

عبادی : مگر دوحزب دمکراتیک خلق وگویا حزب دمکرات شمال کردستان- احزاب کردی نبودند و در برنامه ی خود مطالبه ی حقوق ملی کردها را نگنجانیده بودند؟ چگونه به این مسئله اشاره ای نمی کنید؟

عثمان اوجلان : درست است دو حزب (HADEP, )(-DEHDP ) در پروگرام خود کرد بودند اما در سازوکار پارلمانی خود نماینده ی بدست آوردن حقوق کردها نبودند – یعنی فقط با نام کرد – نخواهی توانست اهداف سیاسی و ملی کرد را بر آورده سازی ! لیلا زانا دو جمله ی کردی به زبان آورد که با خطیب دجله – اورهان دوغان و سلیم ساداک نه سال حکم زندان به آنها داده شد. حالا نیز نمی توانی به زبان کردی تبلیغات نمایی و فعالیت کنی ! خلاصه می توان گفت که دمکراسی ترکیه یک دمکراسی لنگ است. یعنی دمکراسی مرکزگراست نه فدراتیو! در حالیکه مدل دمکراسی در امریکا و اروپا مدلی فدراتیو است نه مرکزی ! ۵۱ ایالت امریکا به شیوه ای فدراتیو باهم اتحاد بسته اند. . هم اکنون در عراق نیز مدل فدراتیو کار ساز است و باور من اینست که دمکراسی درعراق از ترکیه هم موفق تر خواهد بود!

عبادی : آقای اوجلان ! مدتی پیش اردوغان در نشستی با روشنفکران ترک و کرد اعلام داشت که مسئله ی کرد را از راه سیاسی حل خواهد کرد. آینده ی مسئله ی کرد در ترکیه چگونه خواهد شد ؟

عثمان اوجلان : به نظر من اردوغان درمقایسه با دیگر نیروهای سیاسی ترک پیشرفته تر است. زیرا اردوغان و حزب عدالت حتی مسئله ی فدرالیسم را قبول دارند. به عنوان مثال حزب جمهوری خلق به رهبری دنیز بایکال بشدت مخالف سیستم فدراتیو است. همچنین بوروکراسی ترکیه همراه با قوه ی قضاییه و ارتش و نیروهای نظامی و سازمان های اطلاعاتی و …… با فدرالیسم مخاف هستند. اینان همچنان مسئله ی کرد را هم قبول ندارند. اردوغان خواهان تغیر در این نظام است. و اگر توان داشته باشد این نظام را دگر گون خواهد کرد. اما اینک امکان این کار را ندارد – زیرا مخالفان زیادی پیشروی اوست. با این حال همگام با تحولات خاورمیانه نگرش ترکیه نیز تغیر خواهد کرد .

عبادی : شما گفتید که پ – ک- ک- می بایستی در شمال کردستان مبارزه کند نه اینکه در بخش های دیگر کردستان مداخله نماید ؟ پس شما آینده ی پژاک را چگونه می بینید؟

عثمان اوجلان : به نظر من یک حزب ساختگی و طفیلی وابسته هر گز رشد نخواهد کرد-زیرا گروه فشار است و بس! پژاک بر تودها تاثیر گذار است ولی تا زمانیکه پژاک طفیلی پ-ک-ک- است رشد نخواهد کرد!

تجربه زنده ای از کردستان جنوب در دست است. در جنوب ما “حزب حل دمکراتیک کرد ستان” را ایجاد کردیم – قبل از آن حزب ” اتحاد ملی دمکراتیک کردستان وجود داشت” و پیش از آنهم حزب آزادی کردستان. پ- ا- ک ( پاک )به خاطر اینکه پ- ک-ک- در کار این شبه حزب ها بیش از حد دخالت نمود هرگز به یک نیروی اصیل مردمی تبدیل نشدند. و حلا آنها به احزاب کوچک و کم تاثیری بدل شده اند. تا زمانیکه پژاک مستقل نشود و با اراده ی خود مبارزه ننماید هرگز رشد نخواهد کرد. اگر باز از پ-ک-ک فرمانبرداری نماید آینده ای برای او متصور نیست .

عبادی : بعضی از گروهای کرد سوریه از پ-ک-ک- جدا شده اند ! شما آینده ی کردهای سوریه را چگونه می سنجید؟

عثمان اوجلان : اکنون سوریه در مرکز برنامه های غرب بویژه امریکا قرار دارد. حلقه ی محاصره ی این کشور روزبروز تنگ تر می شود. اتحادیه ی اروپا و امریکا هر دو در مورد تغیر نظام حکومت بعث در سوریه متفقند. اما امریکا خواهان مداخله ی نظامیست در حالیکه اروپا خواهان تغیر از درون می باشد. به گفته ی دیگر آنها می خواهند از طریق فشار سیا سی یک سیستم ائتلافی – علوی – سنی – کرد – دروزی و مسیحی در سوریه ایجاد نمایند. همچنین در صدد برکناری خانواده ی اسد هستند – امسال سال پایان نظام سوریه خواهد بود! اگر این نظام با تغیرات مخالفت کند آنهنگام راه حل نظامی را به کار خواهند گرفت. بعذد از فرو پاشی نظام بعثی – کرد ها در تاسیس جمهوری دوم سوریه نقش خواهند داشت. به نظر من سیستم
فدرالیسم در سوریه یر قرار خواهد شد. پس از سوریه نوبت ایران و ترکیه خواهد رسید. به این خاطر باید رژیم ایران و ترکیه از تغیرات خاور میانه درس بگیرند و خود راهبرد فدرالیسم را انتخلب نمایند.من با مداخله ی خارجی مخالفم و از سردمداران کشور های نامبرده می خواهم که قبل از اینکه دیگران به سراغ آنها بیایند خود مشکلات داخلی خود را حل کنند.

عبادی : از نظریات شما اینگونه دریافت می شود که شما مخالف جنگ مسلحانه هستید ! اگر تر کیه و ایران به شما پیشنهاد سازمان یا حزبی قانونی بدهند – شما چگونه عمل خواهید کرد ؟

عثمان اوجلان : صحنه ی فعالیت من ترکیه ست . اگراز ترکیه به من پیشنهادی بشود بالطبع قبولخواهم کرد. اماهرگز راه حل تنها یک گروه سیاسی کرد را قبول ندارم. ایران میدان فعالیت سیاسی من نیست.اگر از من میانجیگری خواسته شود آنرا انجام خواهم داد. همسر من اهل شرق کردستان است ( کردستان ایران ) از نظر روحی به آنجا نزدیک هستم. اگر نقشی درمورد میانجیگری بین نیروهای مبارزکرد کردستان و دولت ایران به من سپرده شود با کمال میل آنرا خواهم پذیرفت.

عبادی : بعضی از کادر های انشعابی و کادر هایی از پ -ک-ک- نظرشان اینست ( در مصاحبه ها یا سخن رانی ها یا مقلاتشان ) که شما می خواستید رهبر پ- ک-ک- شوید و جایگاه آپو را بدست بگیرید اما به خاطر اینکه این امکان به شما داده نشد از حزب پ – ک-ک- جدا شدید- نظر خودتان چیست ؟

عثمان اوجلان : بعد از ربوده شدن اقای عبد اله اوجلان – عملا” رهبری پ- ک- ک- از سال ۱۹۹۹ تا سال ۲۰۰۳ در دست من بود. اگر مشکل من زعامت می بود آن را در اختیار داشتم و آنراهم می توانستم حفظ کنم. اما مسئله ی من اصلاحات دمکراتیک در حزب بود. برای همین از آن تشکیلات جدا شدم. من پ-ک-ک- را بدون اصلاحات دمکراتیک نمی خواستم. بی شک اگر می خواستم می توانستم هنوزهم رهبرآن حزب باشم. اما واقعا” از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ به خاطر استقرار اصلاحات دمکراتیک در درون حزب من مشکلات زیادی را سپری کردم که حتی با مرگ و اعدام هم روبرو بودم با این حال من تسلیم نشدم. از سال۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ نیز باز این مجادله را ادامه دادم- زمانیکه دیدم به هیچ وجه امکان اصلاحات دمکراتیک در درون حزب وجود ندارد. نقش رهبری خو د را کنار گذاشته واز پ-ک-ک بریدم – حال نیز هاتگونه که ذکر شد به عنوان یک شخص ملی به مبارزه خود ادا مه می دهم و به هیچ وجه به پرستیژ پ-ک-ک نیاز ندارم.مبارزه ی اصلاح طلبی من در این زمان برای اولین بارنبود بلکه آنرا ار سال ۱۹۹۳ آغاز کردم. اگر پ-ک-ک با آن موافقت می کرد صددر صد منجر به ربوده شدن آپو نمی شد. گام دوم را هم من در سال ۲۰۰۳ بر داشتم باور من این بود که اگر ما سیستم خود را تغیر ندهیم بتدریج متلاشی می شویم.مع الاسف رهبران محافظه کار آن حزب با این پیشنهادات موافقت نکردند که آن تغیرات هم بی شک در محاکمات آپونقش داشت.

عبادی : آقای عثمان اوجلان شما و کانی یلماز و نظام الین تاش ( بوتان ) سه شخصیت شورای رهبری پ – ک-ک- بودید چرا باهم بعد از انشعاب مبارزه را ادامه ندادید؟

عثمان اوجلان : کانی یلماز۲ یک شخصیت دمکرات نیست. ما در اردیبهشت سال ۲۰۰۴ از حزب جدا شدیم و آنزمان کانی یلماز هنوز در درون بود و به حزب پیشنهاد دادکه یک مسئولیت بزرگ به او بدهند تا در درون حزب بماند. حزب او را باور نداشت و از این در خواست سرباز زد. کانی به خاطر پست و صلاحیت حزبی جدا شد نه اصلاحات دمکراتیک. اگر به او پستی بیشتر داده میشد صد در صد یک دیکتاتور ازآب در می آمد. اگر منافع یلماز ایجاب می کرد یک فرد دمکرات میشد. کانی متاسفانه منافع خود را بر تر از هرچیز می دانست. اما نظام دین تاش ( بوتان ) همفکر و همرزم قدیمی من است ما حدود ۲۴ سال باهم در صفوف مبارزه کار کردیم. متاسفانه بعضی از نیروهای رده بالای حزب می خواستند ما را هم جدا کنند و در این کار هم موفق شدن – من هرگز در مورد بوتان نمی توانم سخن نا بجایی به زبان بیاورم. او در مورد اصلاحات در درون حزب افکار جالبی داشت . اما تازه کار بود در حالیکه من۱۵ سال تمام با جناح محافظه کار حزب کشمکش داشتم. به هر حال طرفدار اصلاحات بود. به راستی رفاقت خوبی داشتیم – ولی مطمئنم که روزی فرا خواهد رسید که این رفیق پی به خطای خود ببرد و در کنار یکدیگر ما باردیگر نقش مشترک خود را ایفا کنیم.

عبادی : سازمان سیاسی بوتان و کانی یلماز به اسم حزب میهنی دمکراتیک pwd شناخته شده است. و ضعیت این حزب چگونه است ؟

عثمان اوجلا ن : pwd یک حزب مرده است . متاسفانه خط مشی را سر مشق خو قرار داده که بر پایه ی دشمنی با آپو و پ -ک- ک- می چرخد در حالیکه اکثر مردم کرد دوستدار آپو هستند . مردم از پ-ک-ک- انتقاد می کنند اما هرگز دشمنی با آنرا نمی پذیرند . سیاست دشمنی با پ-ک-ک- ۳۰ سال است که با شکست های پی در پی مواجه بوده است. در دهه ی ۸۰ سمیرو و همراهان اواز پک-ک-ک بریدند و دشمنی کردند اما کاری از پیش نبردند. در سال ۱۹۸۷ کسیره یلدرم و حسین یلدرم از حزب جدا شدند اینان نیز نتوانستند کاری بکنند. در سال ۱۹۹۰ محمد شنر از حزب برید او کاری از پیش نبرد. درسال ۲۰۰۰ گروه دکتر سایمان گریختند آنان هم نتوانستند هیچ کاری بکنند. عمر این گروها به یک سال نکشید. من نمی خواستم که سر نوشت pwd اینگونه شود. اما کو گوش شنوا! آنان بر دشمنی اصرار ورزیدند من هم خطم و راهم را از آنان جدا کردم. زیرامن پ-ک-ک- را نقد می کنم نه دشمنی۱ من گفتم دوستان این راه به بیراهه می رسد. و آزموده را آزمودن خطاست. بعنوان مثال در سال ۱۹۵۷ نظزیات سیاسی بسیاری در دشمنی با ملا مصطفی بارزانی وجود داشت اما چندی طول نکشید که این موج بر طرف شد و همگان دانستند که ملا مصطفی چه نقش ملی بزرگی در کردستان عرا ق ایفا کرده است. امروز هم انتقادات زیادی بر آپو وارد است اما او اکنون زندانیست و این مقاومت به او مشروعیت می بخشد و ملت کرد او را دوست دارند. و هرگز با مخالفان آپو تا نخواهند کرد ملت کرد کانی یلماز را یک مخالف سیاسی قلمداد نمی کنند زیرابه او شک دارند! گویا او در تسلیم کردن آپو نقش داشته است!

عبادی : اما فکر نکنم که این استدلال – تحلیلی درست باشد!

عثمان اوجلان : نمی دانم ! شاید ! خدا می داند !

عبادی : قکر می کنم که در مقابل یلماز موضع دارید ؟ نه ؟

عثمان اوجلان : کانی یلماز اصول رفاقت را رعایت نکرد . معلومات تازه ای دردست دارم که با سفارت آلمان ساخته است تا در مورد فعالیتهای پ – ک-ک- به آنان معلومات بدهد و انها در مقابل به او پناهندگی سیاسی بدهند. من به شخصیت او اعتماد ندارم !

عبادی : من از این نگرانم که آقای کانی یلماز گفته های شما را بخوانند و با آن پاسخ بدهند !

عثمان اوجلان : نه ! من در بیانیه هاو مطالب قبلی خود نیز به این مسئله اشاره کرده ام که به شخصیت اواعتماد ندارم. من در مورد بوتان نظرات خود را ابراز کرد ه ام و شما تحلیل مرا دیدید.

عبادی : من قبلا ” مصاحبه ای را از کانی یلماز از زبان انگلیسی به فارسی

تر جمه کردم که در هفته نامه ی آسو در سنندج چاپ شد. و اکنون در مقایسه می بینم که افکار و نظریات او هم به شما بسیار نزدیک است! او هم مبارزه ی مسلحانه را قبول ندارد و طرفدار اصلاحات دمکراتیک در ساختار حزب پ-ک-ک و در دولت تر کیه می باشد !

عثمان اوجلان : کانی یلماز هر کجا که باران بیاید او درآنجا چتر خواهد زد. یلماز شخصیتی مستقل ندارد . من قبلا” اذعان داشتم که او در کوهستان سه ماه مسئولیت و صلاحیت خواست اما به خاطر اینکه به او شک داشتند ( در مورد ربوده شدن آپو ) با او صلاحیت ندادند. او اصلا” مبارزه ی اصلاحات دمکراتیک در درون حزب را بعهده نداشته است.و صرفا” بخاطر مشکلات شخصی از حزب جدا شد. و تا آخرین روزهای عضویت خود در پ-ک-ک- طرفدار جناح محافظه کار جمیل بایق ( جمعه بود ) و او را سمبل خود می دانست. در حزب پ-ک-ک- همگان می دانند که جمیل بایق چگونه دیکتاتوریست. اگر کانی دمکرات بود چگونه جمیل بایق را سر مشق خود می دانست؟

پس ار این ماجراها هنگامیکه آنها مرا ازpwd اخراج کردند . من پیشنهاد دادم تا رفقا راه گفتگو و دیالوگ را نبندند ! مع الاسف آنان همه ی راههای گفتگو را بستند. برادر من ! اگر pwd دمکرات است چگونه راه دیالوگ را می بندند! من برای هر گونه همکاری با آنها آمادگی دارم به نظر من pwd از pkk دمکراتیکتر است. یا به تعبیری هریک رویی از یک سکه اند.
عبادی : آقای اوجلان ! کانی یلماز در مصاحبه ی من می گوید هنگامیکه آپو در زندان بود نظرمااین بود که اورهبرسمبلیک باشد نه رهبر عملی؟ آیا این نظر درست است؟

عثمان اوجلان ! این فکر و قرار من بود . در سال ۱۹۹۹ در اولین نشست پس از گنگره من پیشنهان کردم که حزب بر اساس تفکرات پیش از زندان آپو کار کند و نگرشهای پس از زندان او نباید اعتبار داشته باشد. متاسفانه بعضی از رفقا گفتند : آپو اگر هم در زندان باشد باز رهبر فعلی و عملی ماست این فکر من بود نه کانی ؟ من حدود ۴ سال روی این نظرکارکردم ولی موفق نشدم آنرا جا بیاندازم. اعتقا د من این بود که ما نباید برای رهایی او مبارزه کنیم زیرا او سمبل است.

عبادی : ماندگاری آپو در زندان چه تاثیری بر پ-ک-ک- خواهد داشت ؟

عثمان اوجلان : وضع آپو در خطر است . دور نیست که ترک با توطئه ای او را از بین ببرند. اما آپو همیشه تاثیر گذار خواهد بود. آپو علیرغم خطاهایش خدمات شایانی داشته است. مردم پ-ک-ک را نقد می کنند در حالیکه آپو را نقد نمی کنند. آپو افسانه ی کر دهای شما ل کردستان است. و مالک یک پیراهن هم نیست! ۳۱ سال تمام عمر خود را صرف مبارزه نمود و اکنون هم در زتدان سیا ه ترک ها شکنجه می شود. دشمنی با اوجلان از وجدان دوراست! آپو مانند شخصیت های دیگر کرد در فرهنگ و تاریخ جای دارد – ریشه دارد – بر کنده نمی شود. ملا مصطفی یک تاریخ است مام جلال خطاهای زیادی داشته است ول مام جلال یک تاریخ است که خدمات شایان اورا به مردم کرد دربردارد. توحق داری نقد کنی اما درست نیست که خدمات آنها را انکار نمایی! ۳۱ سال مبارزه ی آپو به تاریخ تبدیل شده است. مردم وضع زندان او را می بینند که تنها در یک زندان انفرادی به سر می برد. هیچ انسانی نمی تواند چنین شرایط سختی را تحمل کند مردم این مقاومت را پاس م ی دارند. ولی باید بدانیم که عبد اله اوجلا ن یک انسان است و یک انسان هم می تواند اشتباه کند !

۱- ؟ منظور من از بکار بردن این اصطلاح مطابق عرف جاری و تعریف سیاسی آن وجود حق انتقاد از عملکرد تشکیلات در ردهای بالا ی حزب -انتخابات از پایین به بالا و احیانا تغیر رهبری در یک شرایط دمکراتیک است ست ! که قدرت را از تمرکز یک فرد در راس تشکیلاتی سیاسی خارج می کند.

۲– توضیح اینکه – این مصاحبه قبل از( ترور کانی یلماز در کردستان عراق درنزدیک) سیلیمانیه – صورت گرفته است

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *